واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادی از روزهای جهاد و شهادت5 ماه تاب نیاورد تا نازدانهاش را ببیند/ طعم سرخ دعای کمیل
در آخرین مرحله از عملیات والفجر هشت بعد از اتمام مراسم دعای کمیل در مسجد شهر فاو، در حالی که به اتفاق همسنگرانش عازم خط مقدم جبهه بود، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، به لقاالله پیوست.
به گزارش خبرگزاری فارس از ساری، پای صحبتهای رزمندگان و خانوادههای شهدا که مینشینی، خاطرات تلخ و شیرینی بیان میکنند که میتوان از این خاطرات منشوری از سیره شهدا به نسل جدید و آینده ارائه کرد، آنها که چه از کودکی و چه در دوران رزمندگی با شهید مأنوس بودند، میتوانند بهترین راوی در معرفی شهیدشان باشند. خبرگزاری فارس در استان مازندران پای صحبتها و خاطرات رزمندگان و خانواده شهدا نشسته و آنها را بدون کم و کاست در اختیار اقشار مختلف جامعه قرار داده است که در ذیل بخش دیگری از این خاطرات از نظرتان میگذرد. * ستارهای از کوهسار سخن از شهیدی است بر قله بلند تاریخ انقلاب اسلامی، شهیدی از خطه سرسبز و لالهخیز استان مازندران که تاج شهادت را با دستهای سیدالشهدا (ع) بر سر نهاد، شهید محمد فتحالهی در سال 1344 در روستای سروم کوهسارکنده نکا، در خانوادهای متدین دیده به جهان گشود، خانوادهای که سالها بعد و در جنگ تحمیلی سه فرزند خود را در راه احیای اسلام و قرآن عطا کرد. پای صحبت پدر بزرگوار سه شهید که مینشینی عطوفت و اخلاص را احساس میکنی که انگار برگرفته از موجودیتی آسمانیست، چشمهایش را باید نگریست، نه تو گویی درونش را جستوجو میکنی که از عمقی حاکی از یادها و خاطرات سخنی به زبان میآورد. نورالله فتحالهی پدر بزرگوار شهید از دوران نوجوانی محمد میگوید: در دوران تحصیل بهخاطر وجود روحانیت آگاه در روستای کوهسارکنده با آرا و اندیشههای امام خمینی (ره) آشنا شد و به صف مبارزین انقلاب پیوست. در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی، همرکاب برادران خود، برای ادای وظیفه شرعی به فرمان حضرت امام بر تشکیل ارتش 20 میلیونی لبیک گفت و با اولین گروههای اعزامیبسیج به منطقه سرپلذهاب اعزام شد.
ایشان 4 ماه دوره آموزشی را در منجیل گذراند و سپس به جبهههای غرب اعزام شد و در این راستا در عملیاتها و کمینهای زیادی شرکت کرد. پس از مراجعت در آذر ماه سال 1361 مطلوب خود را به عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دید و پس از آن وارد یگان حفاظت سپاه شد. شهید محمد فتحالهی در سال 1364 بنا بر سنت پیغمبر اسلام (ص) ازدواج کرد که ثمره این ازدواج، یگانه دختری است که تنها 5 ماه پس از شهادت پدرش متولد شد. در همان سال و در حالی که دوره آموزش عالی حفاظت اطلاعات را طی میکرد به سِمت معاونت طرح و عملیات در تیپ مهندسی 45 جوادالائمه (ع) درآمد و در عملیات والفجر هشت در خط مقدم جبهه در کنار سایر رزمندگان اسلام، مشغول دفاع از کیان جمهوری اسلامی شد. سیده بیگم حسینی مادر محترمشان از صفات بارز و برجسته فرزندش میگوید و اظهار میکند که فرزندش محمد همواره علاقه خاصی به پدر و مادرش از خود نشان میداد و احترام به والدین را از صفات برجسته انسانی میدانست. مادر شهید معتقد است که عشق و الفت او به والدین و اعضای خانواده لحظهای کاستی نگرفت و تا جایی که در توان داشت از خدمت و رسیدگی به پدر و مادر دریغ نمیورزید و همواره از روحیات خاص و منحصر به فرد پسرش یاد میکند. مادر بهخوبی یادش میآید که فرزندش به همه سفارش میکرد تا نمازشان را بخوانند و عبادتشان هرگز ترک نشود. شهید محمد فتحالهی در آخرین مرحله از عملیات والفجر هشت مصادف با 15 فروردین ماه سال 1365 بعد از اتمام مراسم دعای کمیل در مسجد شهر فاو، در حالی که به اتفاق همسنگرانش عازم خط مقدم جبهه بود، در اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، به لقاالله پیوست و به درجه رفیع شهادت نائل آمد، پیکر مطهرش در گلزار شهدای روستای کوهسارکنده نکا به خاک سپرده شد. * گذاری بر وصیتنامه شهید فتحالهی حمد و سپاس خدای عالمیان را؛ خدایی که به ما لطف کرد و ما را مسلمان قرار داد و کرم فرمود و نعمت بزرگ انقلاب و امام را به ما عطا نمود، بزرگترین مسئله ی ما، جنگ تحمیلی و حفظ انقلاب اسلامی است و بنابر فرموده امام باید بر تقویت جبههها بکوشیم، انشاءالله با همکاری مردم مسلمان، جنگ تحمیلی نیز با پیروزی کامل اسلام و مسلمین خاتمه مییابد و امت حزب الله، آماده میگردند تا برای آزاد سازی قدس شریف از چنگال صهیونیسم غاصب، قیام کنند و زمینه ظهور امام عصر (عج) را فراهم آورند، به امید پیروزی رزمندگان اسلام در جبهههای نبرد حق علیه باطل. * دلجویی از یتیمان در سال 1344 در خانوادهای مذهبی و کشاورز در روستای سعادتآباد نور پسری بهدنیا آمد که او را حمیدرضا نامیدند. حمیدرضا پس از رسیدن به سن 7 سالگی تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید اندرزگوی روستایش به پایان رساند، اما بهدلیل مشکلات زندگی و عدم بضاعت مالی خانواده، تحصیل را رها کرد و به کار کشاورزی مشغول شد و در این امر پدرش را یاری رساند. حمیدرضا همانند دیگر بچههای همسن و سال خود در این روستا در فعالیتهای مذهبی و مجالس عزاداری حضوری فعال داشت تا اینکه در سال 1362 برای دفاع از انقلاب اسلامی و گذراندن آموزش نظامی به پادگان چالوس مراجعه کرد و پس از مدتی بهعلت شهادت داماد و پسر عمویش شهید علیاکبر خطیبی به منزل بازگشت. وی در پانزدهم مهر سال 1363 عازم خدمت مقدس سربازی شد و پس از گذراندن دوره آموزش اولیه و مقدماتی در پادگان 04 بیرجند به گردان 807 تیپ 40 سراب منتقل شد و سپس به سومار اعزام شد. او بهمدت هفت ماه به دفاع از کیان جمهوری اسلامی ایران و حفاظت از مرزهای غرب مشغول بود و سرانجام در نهم تیر ماه سال 64 به همراه دوست و همرزم خود شهید حسن اشکو، ندای حق را لبیک گفت و بهسوی معبود خود شتافت. از خصوصیات بارز شهید، دلجویی از یتیمان بود، بهطوری که ایشان حقوق مدت خدمت در جبهه را صرف یتیمان میکرد. * عروج در فتحالمبین شهید اسکندر اکبری در 20 مهر ماه سال 1340 در یک خانواده مذهبی و کشاورز در روستای انگتارود از توابع چمستان نور به دنیا آمد. او دوران کودکی را در زادگاهش سپری کرد و پس از رسیدن به سن مدرسه، تحصیلات ابتدایی را در روستایش پشت سر گذاشت، اما بهدلیل مشکلات متعدد، ترک تحصیل کرد و به قصد کار به شهرستان آمل مهاجرت کرد و در بیمارستان حافظی این شهر مشغول بهکار شد تا با درآمد آن، کمکی به امرار معاش خانواده کرده باشد.
او 19 ساله بود که جنگ شروع شد، در این زمان به خدمت مقدس سربازی رفت و بعد از گذراندن آموزش نظامی به جبهه عزیمت کرد، شهید اسکندر اکبری در عملیات افتخارآمیز فتحالمبین در منطقه عملیاتی شوش شرکت کرد و سرانجام در تاریخ 16 فروردین ماه 1361 شهد شیرین شهادت را نوشید و بهسوی دیار باقی شتافت، این شهید، اولین شهید منطقه بوده که در منطقه عملیاتی شوش شرکت کرد و سرانجام به فیض عظمای شهادت نائل شد، آرامگاه وی در زادگاهش انگتارود است. انتهای پیام/86029/ب40
95/01/29 :: 09:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]