تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز قلعه و دژ محکمی است که نمازگزار را از حملات شیطان نگاه می دارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844916813




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دموکراسی ملی تحت سرمایه داری جهانی ناگزیر از فاشیسم است / یادداشتی از «اسلاوی ژیژک» - رسانه خبری تحلیلی پژوهشی کشاورزان ایران


واضح آرشیو وب فارسی:کشاورزنیوز: کشاورزنیوز: عکس: Patrik Stollarz / AFP / Getty Images «اسلاوی ژیژک» فیلسوف و منتقد اسلوانیایی در یادداشتی در وبسایت «در این زمانه» به نقد وضعیت دموکراسی در اتحادیه اروپا و تضاد ساختاری آن با سرمایه داری جهانی پرداخته است. به گزارش سرویس ترجمه شفقنا در این یادداشت آمده است گاهی چهره ی افراد به ...کشاورزنیوز: عکس: Patrik Stollarz / AFP / Getty Images «اسلاوی ژیژک» فیلسوف و منتقد اسلوانیایی در یادداشتی در وبسایت «در این زمانه» به نقد وضعیت دموکراسی در اتحادیه اروپا و تضاد ساختاری آن با سرمایه داری جهانی پرداخته است. به گزارش سرویس ترجمه شفقنا در این یادداشت آمده است گاهی چهره ی افراد به نماد نیروهای ناشناسی تبدیل می شود که آن افراد پشت سر خود دارند. مثلا، خنده ی احمقانه ای که روی صورت «یرون دایسلبلوم» رییس «یورو گروپ» نقش بسته بود، نماد فشار بی رحمانه ی اتحادیه اروپا بر یونان نبود؟ همین اخیرا، «پیمان تجاری و سرمایه گذاری فراآتلانتیکی» نماد جدیدی پیدا کرد: چهره ی سرد و بی روح «سیسیلیا مالمستروم» نماینده تجاری اتحادیه اروپا، که پاسخش به اعتراضات عمومی و گسترده نسبت به پیمان مزبور چنین بود: «من حکمم را از مردم اروپا نمی گیرم». حالا نماد سومی هم از همین قماش نمادها پدیدار شده است: «فرانس تیمرمانس» اولین معاون اول «کمیسیون اروپا» که در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۵، دولت لهستان را بخاطر تصویب قانونی که دادگاه قانون اساسی این کشور را تحت امر دولت می کند، به باد ناسزا گرفت. از جمله قوانین دیگری که آماج محکومیت «تیمرمانس» شد، قوانینی بود که به پارلمان لهستان اجازه می دهد تمام مدیران شرکت های تلویزیونی و رادیویی همگانی کشور را تغییر دهند. ملی گرایان لهستان، بلافاصله واکنش سرزنش آمیزی نشان دادند و به «بروکسل» هشدار دادند که «در امر و نهی کردن و اخطار دادن به پارلمان و دولت یک کشور مستقل و دموکراتیک، حد و مرز بیشتری برای خود قائل شود». اگر از لیبرال های چپگرا بپرسید، موافق یک کاسه کردن این سه چهره نیستند: «دایسلبلوم» و «مالمستروم» تجسم فشار بروکرات های «بروکسل» بر دولت های منتخب و دموکراتیک هستند (بدون اینکه مشروعیت دموکراتیکی برای اعمال فشار داشته باشند)، حال آنکه مداخله ی «تیمرمانس» برای محافظت از نهادهای اساسی نظام دموکراسی بود (یعنی استقلال قضایی و آزادی رسانه ها). شاید اینکه فشار بی رحمانه ی نئولیبرال ها بر یونان و انتقاد منطقی از لهستان را با هم مقایسه کنیم کاری ناپسند و بیجا به نظر آید، اما واقعا کجای حرف دولت لهستان ناحق بود؟ کار «تیمرمانس» چیزی نبود جز تحت فشار گذاردن دولت منتخب و دموکراتیک یک کشور مستقل. مدتی پیش که مشغول پاسخگویی به سوالات مخاطبان روزنامه «زوددویچه تسایتونگ» درباره بحران پناهجویان بودم، پرسشی که بیشترین توجه را به خود جلب کرد مربوط به دموکراسی بود؛ و البته که این پرسش رنگ و بویی پوپولیستی و راستگرایانه داشت. وقتی «آنجلا مرکل» در اقدامی پر سروصدا صدها هزار پناهجو را به درون خاک آلمان دعوت کرد، با چه حقی چنین کاری کرد؟ اینجا به دنبال پشتیبانی از موضع پوپولیست های مهاجرستیز نیستم، بلکه صرفا می خواهم توجه شما را به محدودیت های مشروعیت دموکراتیک جلب کنم. کسانی هم که خواهان گشایش کامل مرزها هستند مشمول همین پرسش هستند: آنها حواسشان هست که، وقتی نظام های دموکراتیک ما در قالب ملت-دولت متبلور شده، چنین پیشنهادی مساوی تعلیق دموکراسی خواهد بود؟ به عبارت دیگر، پیشنهادشان بی اینکه رایزنی دموکراتیکی پشتوانه ی خود داشته باشد، مسلتزم یک دگرگونی عظیم است. اینجاست که با آن مخمصه ای دیرین روبرو می شویم: اگر اکثریت یک جامعه بخواهد به قوانین نژادپرستانه و جنسیت گرایانه رای بدهد، چه بر سر دموکراسی می آید. راحت می توان اروپایی دموکراتیک را تصور کرد که شهروندانش مشارکت فراوان تری دارند و اکثریت دولت هایش را هم احزاب پوپولیست و مهاجرستیز تشکیل داده اند. هراسی ندارم از اینکه نتیجه بگیرم که سیاست های رهایی بخش را نباید چشم بسته به روندهای رسمی و دموکراتیک مشروعیت بخشی مقید کرد. صد البته، هیچ کس در عرصه ی سیاست نیست که تخم دوزرده باشد و بالذات بداند برای مردم چه چیزی از همه بهتر است و حق تحمیل تصمیمات خود بر مردم را بر خلاف میل آنان داشته باشد (آنطور که حزب کمونیست استالینی چنین می کرد). با این وجود، هرگاه اراده ی اکثریت صریحا در تضاد با حقوق بنیادین قرار بگیرد، افراد نه تنها حق مخالفت با آن اکثریت را دارند بلکه وظیفه دارند به مخالفت برخیزند. معنای حرف من این نیست که رأی گیری های دموکراتیک را حقیر بشماریم؛ فقط می خواهم تاکید کنم اینگونه رأی گیری ها بخودی خود نشانگر «حقیقت» نیست. هر انتخاباتی، معمولا، تصورات قاطبه ی ملت را منعکس می کند که خود محصول ایدئولوژی مسلط بر جامعه است. اینطور می شود که منتقدان چپگرای اتحادیه اروپا خود را گرفتار در یک مخمصه می بینند: آنها «کسری دموکراسی» در اتحادیه اروپا را محکوم می کنند و طرح هایی را پیشنهاد می دهند که تصمیم سازی در بروکسل را شفاف تر می کند، اما هرگاه مدیران «غیر دموکراتیک» بروکسل بر گرایش های «فاشیستی» که مشروعیت دموکراتیک دارند اعمال فشار می کنند مورد حمایت این چپگرایان قرار می گیرند. پشت این تناقض، همان لولوخورخوره ای نهفته است که رویاروی چپ های لیبرال اروپایی است: خطر یک فاشیسم نوظهور که در پوپولیسم راستگرا و مهاجرستیز تجسم یافته است. می گویند دشمن اصلی همین مترسک است که همه مان باید بر ضدش متحد شویم، همگی، از (اندک بقایای) چپ های رادیکال گرفته تا دموکرات های میانه رو و لیبرال (از جمله مدیران اتحادیه اروپا همچون «تیمرمانس»). اروپا را قاره ای قلمداد می کنند که در حال پسرفت به سوی یک فاشیسم جدید است و بنیانش نفرت پارانویایی و ترس از دشمن قومی-مذهبی خارجی (و عمدتا مسلمانان) است. اگرچه این نوع جدید از فاشیسم در برخی کشورهای پسا کمونیستی اروپای شرقی (مجارستان، لهستان، و غیره) غلبه دارد، در بسیاری دیگر کشورهای اروپایی هم که هجمه ی پناهجویان مسلمان را خطری برای تمدن اروپا می دانند در حال کسب قدرت است. اما آیا این واقعا چهره ای جدید از فاشیسم است؟ بسیاری از لیبرال های چپگرا، مثل «یورگن هابرماس»، یک اتحادیه اروپای «دموکراتیک» را در تخیل خود می پروانند که هیچگاه وجود نداشته است. سیاست های اخیر اتحادیه اروپا چیزی نیست مگر تلاشی از سر درماندگی برای حفظ تناسب اروپا با سرمایه داری جهانی. موضع گیری متعارف لیبرال های چپگرا در قبال اتحادیه اروپا (که اصولا خوب است، فقط کمی «کسری دموکراسی» دارد) ناخواسته حاکی از همان بلاهتی است که در منتقدان کشورهای سابقا کمونیست به چشم می خورد: آنها از کمونیست ها حمایت می کردند اما بر فقدان دموکراسی افسوس می خوردند. در هر دوی این نمونه ها، یعنی اتحادیه اروپا و رژیم های کمونیستی، خود «کسری دموکراسی» یک جزء ضروری از ساختار آن است. در دسامبر ۲۰۱۴ مجله «فایننشال تایمز» درباره پیروزی احتمالی حزب «سیریزا» در یونان یادداشتی منتشر کرد که عنوانش بود: «بزرگترین نقطه ضعف اتحادیه اروپا، رأی دهندگان آن است». در وضعیت آرمانی این مجله، اروپا خود را از شر این «نقطه ضعف» خلاص می کند و متخصصان امکان می یابند که تدابیر اقتصادی خود را مستقیما بر مردم تحمیل کنند. اگر هم انتخاباتی برگزار می شود، کارکردش صحه گذاردن بر اجماع متخصصان است. به قول «ماریو پونتی» بوروکرات اروپایی و نخست وزیر سابق ایتالیا، «کسانی که کشور را اداره می کنند نباید اجازه دهند که دائم در قید و بند پارلمان بازها گرفتار شوند». تنها راه برای مقابله با «کسری دموکراسی» سرمایه داری جهانی، از طریق نوعی موجودیت فراملی محقق خواهد شد. اما ملت-دولت به دو دلیل نمی تواند نقش یک سنگر دموکراتیک در مقابل سرمایه داری جهانی را ایفا کند: اول اینکه، در شرایطی که اقتصاد در قامت یک نیروی جهانی عمل می کند، چشم بسته می توان گفت که ملت-دولت در موضع ضعف قرار دارد؛ دوم اینکه، اگر هم ملت-دولت بخواهد به مقابله با سرمایه داری جهانی بپردازد، ناچار باید به یک ایدئولوژی ناسیونالیستی دامن بزند و بدین ترتیب خود را در معرض پوپولیسم راست گرا قرار دهد. امروزه لهستان و مجارستان دو نمونه از چنین ملت-دولت هایی هستند که با جهانی سازی مقابله می کنند. این نکته ما را به تناقض اصلی در سرمایه داری جهانی می رساند: تحمیل یک نظم سیاسی جهانی که هم ارز یک اقتصاد سرمایه داری جهانی باشد از لحاظ ساختاری غیر ممکن است. نه بدین خاطر که سازماندهی انتخابات ها بصورت جهانی یا تأسیس نهادهای جهانی عملا دشوار باشد، بلکه بدین دلیل که بازار جهانی یک ماشین خنثی و جهان شمول نیست که همگان را مشمول قواعدی یکسان کند. سرمایه داری جهانی نیازمند شبکه ای گسترده از استثنا قائل شدن ها و تخطی ها از قوانین خود این فضا و مداخلات فرا اقتصادی (نظامی) و امثال اینها است. بنابراین اگرچه اقتصاد ما جهانی است و روز بروز جهانی تر می شود، آنچه در عرصه ی اقتصاد گمنام جهانی «سرکوب» می شود در عرصه سیاست باز می گردد: یعنی دلبستگی های عصر حجری و هویت های خاص (قومی، مذهبی، فرهنگی). این تنش نشانگر مخمصمه ی امروزین ماست: چرخش آزاد و جهانی کالاها با چند دستگی های فزاینده ی اجتماعی همراه است. کالاها روز بروز آزادانه تر توزیع و مصرف می شوند، اما مردمان پشت دیوارها می مانند، از دیوارهای فیزیکی (مثل دیوار حائل کرانه باختری و دیوار بین آمریکا و مکزیک) گرفته تا هویت های متعصبانه ی قومی و مذهبی. آیا اینها یعنی باید موضوع دموکراتیک سازی اروپا را کوچه ای بن بست قلمداد کنیم و از آن بگذریم؟ کاملا به عکس، معنایش این است که، دقیقا بخاطر اهمیت بنیادین این موضوع، بایستی به شیوه ای رادیکال تر با آن رویاروی شویم. معضل ما اساسی تر از این حرفهاست: مختصات اصلی زیست اجتماعی خود را، از اقتصاد گرفته تا فرهنگ، چگونه تغییر دهیم که دموکراسی نقش تصمیم سازی آزادانه و جمعی را ایفا کند، و صرفا آیینی برای مشروعیت بخشی به تصمیمات از ما بهتران نباشد؟ منبع: In These Times / Slavoj Žižek ترجمه: شفقنا انتهای پیام


چهارشنبه ، ۲۹اردیبهشت۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: کشاورزنیوز]
[مشاهده در: www.keshavarznews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن