تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند! زبان را عذابى دهد كه هيچ يك از اعضاى ديگر را چنان عذابى ندهد. زبان گويد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867481779




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

طنز: کلید اسرار با حافظ تُپُلی!


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
طنز: کلید اسرار با حافظ تُپُلی!
مهرداد نعیمی در روزنامه قانون نوشت:

همه «ممد برقی» صدایش می‌زدند ولی هیچکس دلیل اصلی‌اش را به خاطر نمی‌آورد. یکی فکر می‌کرد لابد رشته‌ برق می‌خواند. بعضی‌ها فکر می‌کردند به‌خاطر موهای آشفته‌اش که عین برق‌گرفته‌ها بود، بهش می‌گویند ممد برقی. دو سه نفر هم حدس می‌زدند پدرش مغازه الکترونیکی دارد. ولی ماجرا برمی‌گشت به ترم اول ورودی‌های سال 82 که ممد تنها دانشجویی بود که گوشی موبایل دوربین‌دار داشت. توی گوشی‌اش یک ویدیوی 10 ثانیه‌ای از یک جوان هندی داشت که موقع بالا رفتن از تیر چراغ برق، دچار برق‌گرفتگی می‌شود و آتش می‌گیرد. این ویدیو را به صدها نفر نشان داده بود. از رئیس دانشکده تا مستخدم‌ها. بزرگ‌ترین ضد حال این بود که کلا همین یک ویدیو را توی گوشی‌اش داشت و با این وجود، گوشی هر نیم‌ساعت یک‌بار وارنینگِ پر بودن ظرفیت می‌داد! آن‌وقت‌ها حافظه‌ داخلی گوشی‌ها در همین حد بود ولی ممد هیچ‌وقت تسلیم نشد و تا روزی که گوشی‌اش را به دلیل مزاحم‌های فراوان فروخت، ویدیو را نگه داشته بود! و اما داستان اینکه چرا گوشی ممدبرقی یک‌عالمه مزاحم داشت: چند روز مانده به فارغ‌التحصیلی، ممد برقی داشت با اسپری مشکی روی دیوار خانه عمو دهقان، به عنوان یادگاری فحش می‌نوشت. امید چند بار آرام صدایش زد و گفت: «الاغ الان لو می‌ریم، بیچاره‌مون می‌کنه، همین‌قدر بسشه!»  ولی ظاهرا ممد برقی دلش حسابی پر بود. عمو دهقان اصلا آدم محبوبی نبود. از 10 سال پیش که روبه‌روی دانشگاه آزاد یزد آپارتمان ساخته بود، هیچ دانشجویی نبود که از او به‌عنوان یک صاحبخانه‌ خوب یاد کند، حتی ممد برقی که از بقیه پولدارتر بود و اجاره‌اش را همیشه به موقع پرداخت می‌کرد. چند متر آن‌طرف‌تر حافظ تُپلی داشت کنار ماشینش کشیک می‌داد. حافظ پسری بود با قد 190 و وزن 150 کیلوگرم که خودش به تنهایی تمام فضای مینی‌ماینرش را پر می‌کرد. با شنیده شدن صدای باز شدن در، امید و ممد برقی پا به فرار گذاشتند و سوار ماشین شدند. خود حافظ از همه بیشتر طول داد تا سوار ماشین شود. ممد داشت فحش می‌داد که: «ازگیل مگه نگفتیم تو پیاده نشو. ماشینو چرا خاموش کردی؟»

حافظ: «هولم نکن. الان روشن میشه»

چند بار استارت زد و ماشین روشن نشد. عمو دهقان آمد بیرون، اتفاقا ماشین را هم دید ولی ظاهرا تاریکی باعث شد متن روی دیوار آپارتمانش را نبیند! توی ماشین ممد هنوز داشت به حافظ فحش می‌داد و حافظ همچنان تلاش می‌کرد ماشین را روشن کند. اگر به خرفت‌ترین کاراکتر فیلم‌های نوآر جایزه می‌دادند، قطعا جایزه نصیب حافظ می‌شد! عمو دهقان از آن فاصله داد زد: «بچه‌ها. ممد، امید چرا اونجایید؟ بیایيد توی آپارتمان، امشب می‌خوام درهارو قفل کنم»

امید که تا الان سعی کرده بود جوری پشت حافظ سنگر بگیرد که شناخته نشود، حسابی حالش گرفته شد. او هم چند فحش به حافظ داد و از ماشین پیاده شد. وقتی امید و ممد به عمو دهقان رسیدند، او را در حالی دیدند که انگشت به دهان، زُل زده بود به متن زشت روی دیوار. انگار داشت با خودش فکر می‌کرد کجای زندگی‌اش را اشتباه رفته که شایسته‌ دریافت چنین پیغامی شده؟ حافظ بی‌خیال استارت زدن شد و به آنها نگاه کرد. ممد از همان راه دور به صورت بی‌کلام فحش دیگری به حافظ داد. بعد مشغول آرام کردن عمو دهقان شد: «فکرشو نکنید عمو دهقان. فردا دو تا کارگر می‌گیریم پاکش می‌کنیم. هر کی بوده خیلی عقده‌ای بوده!»

بعد از رفتن همه، حافظ اسپری مشکی را برداشت و از ماشین پیاده شد، به سمت دیوار دانشگاه رفت، شماره موبایل ممد را همراه یک عنوان شغلی زشت روی دیوار نوشت و زیرش تاکید کرد «حتما تماس بگیرید!» از فردایش، گوشی ممد برقی افتاد به زنگ خوردن! یعنی می‌خوام بگم صد رحمت به برنامه‌ کلید اسرار، لامصب فاصله‌ بین این دو دیوارنویسی 10 دقیقه هم نشد!






تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۲





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن