واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: تکلیف این قلم و محک امروز را در سرآغازِ نوشته، با یک تقاضا روشن کنم تا آن را با عینک سیاست زده که این روزها نرخ رایج اغلب نوشته ها در بازار قلم است، نخوانید. آن را شکوائیه ای از سر درد فرهنگی بدانید. آنهم در نظامی برآمده از انقلابی که اصلی ترین و شاخص ترین تعریف آن را در ساحت فرهنگ جستجو می کنند. فرهنگ را با هر تعریفی پذیرا باشید از «هنر» جدایی ناپذیر است و تاریخ فرهنگ ایران زمین آنچنان با هنر همراه و همزاد و ممزوج است که شناخت آن، قرینِ شناخت و دانستنِ هنر این سرزمین است. در هنر، موسیقی مقام و منزلتی دارد که مهربانی نه تنها قلب آن بلکه آموزه الهی دانسته شده است. فلاسفه و عارفان ما که میراث بزرگ و سترگی از تاریخ فرهنگ ایران را برای ما بر جای گذاشته اند، موسیقی را هدیه الهی توصیف کرده اند که انسان را به وادی عشق هدایت می کند تا با مهربانی دل به حریم الهی راه یابد. از فارابی آن «معلم ثانی» تا علامه بزرگوار طباطبایی آن فیلسوف عارف زمانه ما، تفسیر شعر و موسیقی در سیرو سلوک معنوی و رازهای گفتگوی عقل و عشق را می توانید جستجو کنید و دریابید. بگذرم از عطار و مولوی و سعدی و حافظ که همگی آنها شعر و موسیقی را جان مایه پیام فرهنگ ساز انسانی خود قرار داده اند. از این مقدمه کوتاه می گذرم که نقد مفهومی شعر و موسیقی از نگاه فلسفی و فرهنگی، در ید اندیشه و مسئولیت اندیشمندان صاحب نظر ما قرار دارد«1» و به خبرها می پردازم که این روزها بیم آن می رود که به صورت جریانی برای بایکوت و تحریم موسیقی درآید! چندی قبل یکباره خبر آمد که برگزاری کنسرت موسیقی خواننده مشهور و صاحب سبک، علیرضا قربانی، در مشهد لغو شده است. در حالی که برگزار کنندگان برنامه، همه مجوزهای قانونی را گرفته و در اختیار داشتند. به نقل از امام جمعه مشهد در روزنامه ها آمد که گفته است، سراسر مشهد ارض مقدس است و در ارض مقدس، اجرای کنسرت موسیقی ممنوع و حرام است. خبر و گزارش آن را که خواندم، دلم گرفت و بخود می گفتم، به کجا رسیده ایم که صدور فتوای حلال و حرام، آنهم در مدار اجتماعی، چنین سهل و آسان شده است و مراجع صاحب صلاحیت اجتهاد علمی و فقهی، از صدور چنین فتواهایی پرسشی و یا اعتراضی را برنمی آورند!؟ علیرضا قربانی در اغلب آثار هنری خود اشعاری از بزرگان شعر و عرفان ایرانی خوانده است که در چند قطعه که ساخت موسیقائی آن از استاد فخرالدینی رهبر موسیقی ملی است دلها را بسوی حرم رضوی می برد و گویا در برنامه کنسرت مشهد نیز می خواست چند قطعه درباره عظمت آستان قدس رضوی را به اجرا بیاورد که از اجرای آن ممانعت به عمل آمد. بعد از آن اقدام که متأسفانه وزارت ارشاد اسلامی واکنش لازم را نشان نداد، در چند ماه اخیر هم ممنوعیت اجرای کنسرت های موسیقی به بهانه های گوناگون ادامه پیدا کرد و در چند شهر از جمله لغو کنسرت موسیقی استاد شهرام ناظری انجام گرفت. چند روز قبل خبر لغو برنامه موسیقی استاد کیهان کلهر در نیشابور، شهر عطار، صدرنشین خبری در مطبوعات شد. گزارش خبر را چنین داده اند: «کنسرت نیشابور «کیهان کلهر» به دستور دادستان این شهر لغو شد. این اولین کنسرت از مجموعه برنامه های کیهان کلهر همراه گروهش بود که قرار بود، طی دو شب در نیشابور، شهر عطار برگزار شود، اما در آخرین دقایق در حالی که اعضای گروه از فرودگاه تهران عازم نیشابور بودند، طی تماسی کوتاه اعلام شد که کنسرت لغو شده است. تمام مجوزهای لازم برای برگزاری این کنسرت، اعم از مجوز شورای تأمین استان، اداره اماکن و وزارت ارشاد گرفته شده بود و صورتجلسه شورای تأمین مبنی بر موافقت با برگزاری آن به رویت اعضای گروه رسیده بود، اما بنا بر تصمیم های جدید دادستان نیشابور، این کنسرت لغو شد...» کیهان کلهر که از اساتید مشهور بین المللی ساز کمانچه است، در یک دهه گذشته به تنهایی خدمات بزرگ فرهنگی در معرفی هنر موسیقی اصیل ایرانی در صحنه بین المللی داشته است. او در کشورهای آسیایی، اروپایی و آمریکایی برنامه هایی اجرا کرده که نام ایران را در اوج جایگاه تاریخ هنر نشان داده است. در زمانی که امواج تخریبی علیه ایران با اشاعه «ایران هراسی» محور سیاسی و تبلیغاتی شد، کنسرت های موسیقی (کمانچه نوازی) استاد کیهان کلهر در مجامع فرهنگی و هنری خارج از کشور به خصوص در اروپا و آمریکا، ایرانی متفاوت از امواج تخریبی و اشاعه «ایران هراسی» را معرفی کرد و نشان داد، که مورد تحسین در مجامع خاص علمی و دانشگاهی همچنین در سطوح عمومی قرار گرفت. نگارنده بر این باور است که استاد کلهر به تنهایی خدمات بزرگی در معرفی هنر اصیل موسیقی ایران و معرفی چهره ایران از جایگاه ریشه های سترگ فرهنگی، هنری آن در اغلب کشورهای آسیائی، اروپایی و در آمریکا داشته که در طوفان چهره سازی خشونت طلبی از ایران، نشان بارز مهربانی را با بهره گیری از هنرمندی خود در برابر «ایران هراسی» جلوه شکوهمند داده است. این استاد هنرمند، چند برنامه با نوازندگان مشهور از کشورهای هند، پاکستان، ترکیه، آذربایجان و چند کشور اروپایی انجام داده که در مجامع هنری بین المللی از نمونه های برجسته «موسیقی تلفیقی» ملل شناخته شده است. حال همین هنرمند در کشور خود، آنهم در نیشابور که شهر عطار آن قله نشین سیمرغ عرفان است، دچار ممنوعیت اجرای برنامه اش شده است! مگر همین دیروز نبود که دوست و همکار کلهر (استاد کمانچه) یعنی علیزاده (استاد تار) در بحبوحه تحریم های ظالمانه غرب علیه ایران، اهدای نشان «شوالیه» از سوی دولت فرانسه را نپذیرفت و رد کرد؟ این حرکت استاد علیزاده را همه تحسین کردند اما با این روال بایکوت و ممنوعیت کار برای اساتید بنامِ موسیقی ملی ما، استاد علیزاده هم باید بترسد که فردا برنامه فرهنگی و هنری او دچار تحریم آنهم در درون کشورش نگردد! خانه موسیقی ایران با پخش این اخبار، شکایت به دستگاه قضایی برده است که متن شکوائیه این نهاد در روزنامه ها درج شده است. وزارت ارشاد اسلامی هم وعده داده که ماجرا را پی گیری قانونی کند. باقی می ماند مسئولیت پذیری مسئولان کشور. بخصوص از دولت و قوه قضائیه، مردم انتظار دارند آنها نگذارند شمع هنر خاموش گردد موسیقی ملی ایران مهربانی است و جامعه امروز ما بیش از هر چیز نیازمند مهربانی است. «1» برای آشنایی فلسفی و فرهنگی درباره موسیقی، شماره های 48 و 56 مجله حکمت و معرفت، دفتری برای فلسفه موسیقی، از انتشارات روزنامه اطلاعات را مطالعه بفرمائید.
دوشنبه ، ۲۷اردیبهشت۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]