واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۲
امروز صدمین سالگرد اتفاقی است که از آن با عنوان قرارداد "سایکس پیکو" یاد میکنند. توافقی بین سر مارک سایکس، انگلیسی و فرانسوا ژرژ پیکوی فرانسوی که به موجب آن تحت برنامهای محرمانه تقسیم بندی مناطق تحت کنترل عثمانی پس از فروپاشی این امپراتوری مشخص گردید. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روزنامه واشنگتن پست در یادداشتی به مناسبت صدمین سالگرد انعقاد قرارداد سایکس - پیکو به شرایط این روزهای خاورمیانه پرداخته که گویا آبستن یک توافق این چنینی دیگر است: در نتیجه این توافق پس از سالها دسیسه امپریالیستی، عراق، سوریه، (فلسطین)، اردن و لبنان شکل گرفتند، کشورهایی که اکنون قلب خونبار خاورمیانه هستند. سالگرد این قرارداد اکنون به محلی برای منازعاتی با این موضوع تبدیل شده است که پس از شکست گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه در این آشوب برجا مانده چه باید کرد چرا که قرارداد سایکس پیکو به خوبی میتواند سنگ محکمی برای وقایع پس از داعش باشد. آیا عراق و سوریه باید به مرزهای فعلی و سیستمهای سیاسی مرکزی خود بازگردند که این به معنی زندگی کنار هم سنیها، شیعیان، کردها و گروههای کوچکتری است که طی جنگ همواره له و علیه یکدیگر بودهاند؟ درباره لبنان چه طور؟ توافق تشریک قدرت چه گروههایی باعث خروج از این بن بست سیاسی خواهد شد؟ تعجب آور نیست که افراد مختلف پاسخهای متفاوتی برای این سوالات دارند. یکی از دیدههای رایج این روزها میگوید، عراق و سوریه باید دولتهای ملی تلقی شوند. براساس این ایده، این دو کشور مدتها پیش از توافق سایکس پیکو متشکل از گروههای متفاوتی بوده که همواره با یکدیگر رقابت داشتهاند. طی یک سده اخیر مردم این کشورها سعی کردهاند تا هویت ملی خود را بر برتری نژادی و قومی خود سوار کنند و حالا تلاش برای بازآرایی مرزها مشکلات بیشتری را ایجاد خواهد کرد. مایکل رابین، محقق موسسه American Enterprise در این باره توضیح میدهد: هیچ راهی وجود ندارد که مرزهای این دو کشور را تغییر داد و چند کشور یک دست ایجاد کرد. تلاش برای این کار حتی منجر به پاکسازی نژادی و قومی میشود. در این میان اما مکتب دیگری وجود دارد که میگوید، حمایت از تفکر بازگشت کامل این دو کشور به حالت اولیه احمقانه است؛ در حالی که سران کردستان عراق به نظر میرسد تصمیم دارند در جهت استقلال تلاش کنند و محل اختلافشان تنها دیر یا زود انجام دادن این امر است. مسرور بارزانی، رئیس شورای امنیت کردستان عراق پیش از این گفته بود: عراق یک شکست مفهومی است؛ آن هم با مردمی که برای اشتراک یک آینده نامعلوم، تفاهمات بسیار اندکی دارند. گروه تروریستی داعش در این میان مرز بین عراق و سوریه را به عنوان خطی که دو منطقه بزرگ سنی نشین را در دو کشور از هم جدا کرده بود، پاک کرد. در همین حال تعدادی از متفکران و سران عربی میگویند، غرب باید از این منازعه بیرون بماند. این افراد میگویند، سایکس پیکو و حتی جورج بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا به اندازه کافی به منطقه آسیب رساندهاند. این در حالی است که عده دیگری معتقدند این بلوا تنها با دخالت خارجی حل خواهد شد؛ نه دخالت خارجی به معنی تجاوز غربیها به منطقه بلکه به معنی حضور قابل اعتماد سازمان ملل مانند آنچه که پس از جنگ بر سر یوگوسلاوی آمد. بهیالدین حسن، یکی از فعالان حقوق بشر مصر در این باره میگوید، راه حلهای سنتی در خاورمیانه عمل نمیکند؛ چراکه اکنون حتی بسیاری از دولتهای منطقه برای مدیریت مردم خود کفایت و صلاحیت کافی ندارند. در این میان دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا خوانش "بیرون ماندن از این ماجرا" را انتخاب کرده است. زمینه اصلی این انتخاب این است: "منافع خود را به دقت تعریف کرده و با تمرکز قاطع بر آنها به دنبال دستیابی به آنها باشید." برت مک گورک، فرستاده ویژه اوباما به خاورمیانه اخیرا در مصاحبه با نیویورکر به این مساله اشاره کرده بود. در عراق این سیاست به این معنی خواهد بود که به شدت بر ایجاد یک دولت مرکزی و تقویت حیدر العبادی، نخست وزیر ضعیف آن سرمایهگذاری شود. امید این است که العبادی بتواند پوشش سیاسی کافی را برای بازسازی ارتش عراق توسط آمریکا جهت باز پس گیری موصل از داعش فراهم کند. در سوریه جان کری، وزیر خارجه آمریکا به صورت خستگی ناپذیر به دنبال ایجاد یک دولت انتقالی است که در واقع در آن دولت و ملتی که گمان میکنند مظلوم واقع شدهاند تشکیل یک واحد سیاسی بدهند. این سیاست بهانهای است که اوباما برای توجیه و منطقی سازی تصمیماش مبنی بر عدم حمایت بیشتر از اقدامات براندازانه علیه بشار اسد، رئیس جمهوری فعلی سوریه از آن استفاه میکند. مساله این است که با این رویکرد حداقل گرایانه، دستیابی به یک نتیجه کارآمد درباره آینده دو کشور ممکن نخواهد بود. حتی اگر ائتلاف ضد داعش بتواند طی یک سال یا سالهای آینده گروه داعش را با باز پس گیری موصل و رقه شکست دهد هیچ برنامه واقع گرایانهای برای مرزها و ساختارهای سیاسی پس از آن وجود ندارد. این رویکرد اما به عقبگرد برخی از گروهها چون کردها از پیشروی در میدان نبرد دامن میزند. خارج از دولت تعداد کمی از مردم معتقدند که عراق و سوریه آیندهای با وضعیت فعلی خود خواهند داشت. در کمترین حالت این کشورها باید مانند بوسنی پس از جنگ یوگوسلاوی به دولتهای فدراتیو تبدیل شوند. اما چه کسی این راه حل را توصیه میکند و چگونه این راه حلها عملی خواهند شد؟ این رئیس جمهوری آمریکاست که این توانایی را خواهد داشت و این گزاره یعنی وارثان سایکس پیکو باید یک سال دیگر برای تحقق این امر صبر کنند. انتهای پیام
کد خبرنگار:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]