واضح آرشیو وب فارسی:هدانا: قاتلی که منشی یک دفتر کاریابی را با ضربات چکش به قتل رسانده و مدیر دفتر را مجروح کرده بود، دستگیر شد.ساعت شش بعد از ظهر پنج مهر سال گذشته اهالی ساختمانی در خیابان هاشمی با شنیدن داد و فریاد از طبقه اول ساختمان محل سکونتشان، پلیس را در جریان این درگیری قرار دادند که دقایقی بعد تیمی از مأموران کلانتری 108 نواب در محل اعلام خبر حاضر شدند. با ورود مأموران به واحد اداری محل درگیری، آنها با جسد غرق در خون یک مرد و پیکر نیمه جان زن جوانی در یکی از اتاقهای این واحد مواجه شدند که زن جوان توسط مأموران اورژانس به بیمارستان انتقال یافت. با اعلام مراتب این قتل به محسن مدیر روستا؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت، وی در محل وقوع جرم حاضر و مشخص شد مرد 45 ساله بر اثر ضربات چکش از پای درآمده و زن جوان نیز مجروح شده است . تحقیقات از محل جنایت نشان می داد سرقتی از محل صورت نگرفته و زن مجروح که مدیر این شرکت بوده به همراه مقتول، این واحد ساختمانی را برای فعالیت به عنوان یک دفتر کاریابی اجاره کرده بودند همچنین روی یکی از میزها دفترچه تلفنی وجود داشت که شماره تلفن مشتریانشان در آن ثبت شده بود. پس از انتقال جسد مقتول به پزشکی قانونی و بهبودی نسبی حال زن جوان، تحقیقات از تنها شاهد ماجرا آغاز شد اما وی مدعی شد که صحنه قتل را به یاد ندارد و نمی داند چه کسی مرتکب قتل شده است تا اینکه سرانجام پس از تحقیقات گسترده پلیسی، متهمان اصلی این پرونده که از اتباع افغانستان هستند، دستگیر و صبح امروز به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند. مسعود، متهم اصلی این پرونده در اعترافاتش به سعید احمدبیگی؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت گفت: 23 سال سن دارم و کاشی کار بودم، چند روز قبل از وقوع قتل بیکار شدم که یکی از دوستانم به نام محمود، یک دفتر کاریابی را به من معرفی کرد و یک روز قبل از قتل، به این دفتر کاریابی رفتیم؛ یک زن جوان دفترکاریابی را مدیریت می کرد و مرد جوانی نیز منشی وی بود، آن روز منشی دفتر پس از ثبت اطلاعاتم، 50 هزار تومان از من گرفت و گفت با من تماس خواهد گرفت و من و محمود از آنجا رفتیم. وی افزود: روز وقوع قتل، مجددا با محمود به دفتر کاریابی رفتیم؛ زمانی که از مرد جوان پرسیدم که از کار خبری شده است یا خیر، وی به من جواب سربالا داد و مجددا تقاضای پول کرد؛ من نیز که گمان می کردم آنها از من کلاهبرداری کرده باشند از وی خواستم مدیر شرکت را ببینم، منشی هم اجازه داد و داخل اتاق مدیریت رفتم و درب اتاق را بستم؛ آنجا بود که بسیار عصبانی شدم و با زن جوان جر و بحث کردم، در یک لحظه با چکشی که همراه داشتم دو ضربه به سر زن جوان زدم و چون صدای تلویزیون اتاقش بلند بود، منشی چیزی نفهمید، سریعا بیرون آمدم و قبل از اینکه منشی چیزی بفهمد، دو ضربه نیز با چکش به او زدم و به همراه محمود از آنجا فرار کردیم؛ فردای آن روز نیز به افغانستان رفتم و 20 اردیبهشت به تهران برگشتم، می دانستم که دستگیر می شوم اما خرج زندگی 10 نفر با من بود و مجبور بودم برگردم. پس از اعتراف مسعود به قتل مرد جوان، وی و دیگر متهم این قتل به دستور بازپرس پرونده برای ادامه تحقیقات در اختیار اداره پلیس آگاهی قرار گرفتند.
یکشنبه ، ۲۶اردیبهشت۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هدانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]