واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: جلالى از ليگ هفتم مى گويد - ليگ چيزى به تيم ملى نداد
ايران ورزشى- مجيد جلالى را چگونه تعريف مى كنيد او آناليزورى است كه مربيگرى هم مى كند. گفتارى شيرين و ادبياتى متين دارد كه با واژه ها و جملاتش رنگ و لعابى زيبا به خود مى گيرد. وقتى عملكرد مربيانى از دسته اسكولارى، اسون گوران اريكسون، كاپلو و... را به نقد مى كشد، مخاطبش را مجاب مى كند تا پاى حرف هايش بنشيند چون او يك آناليزور موفق است و البته فاصله ميان آناليز كردن و مربيگرى حد فاصله اى است كه ميان يك تحليلگر سياسى و يك نماينده مجلس مى بينيم. تفاوت هست ميان دانستن و عمل كردن، بين نوشتن يك كتاب درسى با معلمى و تربيت كردن دانش آموز در سر كلاس درس... فاصله ها را چه عواملى پر مى كند مديريت، روانشناسى، بعد رفتار اجتماعى و شخصى، نوع نگاه كردن، ايستادن، نشستن، بلندى صدا، حركات دست و تك تك حركاتى كه از يك فرد يك مدير مى سازد. معلم همان مدير است چون گروهى را بر سر كلاسى از درس مديريت مى كند و مربى جدا از اين قاعده نيست. مجيد جلالى قبل از اينكه مربى باشد، معلم مدارس تهران بود. پس براى او توضيح دادن دوباره تك تك قواعد فوق، تكرار مكررات و بازخوانى دانسته ها است اما به ياد مى آورم جمله اى را كه روزى دبير شيمى سال سوم دبيرستان برايمان گفت: «اگر درس را حفظ كنيد مثل پزشكى هستيد كه ماه ها و سال ها در مورد مضرات سيگار تحقيق مى كند و كتابى قطور مى نويسد. وقتى كتابش تمام شد، روى صندلى راحتى اش تكيه مى زند و براى رفع خستگى سيگار روشن مى كند! اگر فهميديد فرمول هاى شيمى و هر كنش و واكنش شيميايى چه تأثيرى در زندگى شما دارد، آن وقت مى توانيد به من هم درس بدهيد وگرنه يك ماه ديگر حتى نمى دانيد چرا و چگونه نمك در آب حل مى شود !» حالا از مجيد جلالى كه گفت و گويى مفصل با خبرگزارى دانشجويان (ايسنا) انجام داده و از دلايل قهرمانى سپاهان و پرسپوليس حرف زده يا مشكلات نفت و شيرين فراز را بررسى كرده است مى پرسيم تمام نقدهايش را فهميده و درك كرده يا فقط در بخش حفظيات مغزش جاى داده ! آيا قدرت انتقال آنها به جمع را دارد يا فقط يك موتور بازگوكننده و ناطق مطلق است اين سؤالات نه به خاطر نفى كردن جلالى كه شايد براى اصلاح كردن ضعف هاى او باشد. همان طور كه باور داريم مردى چون جلالى با تمام اين ذوق و علاقه وافرش به مقوله دانستن و تحقيق كردن و فهميدن و بالا بردن اطلاعاتش مى تواند يك معلم، يك مدير و يك منتقل كننده ايده آل هم براى فوتبال ايران باشد. حد فاصل آخرين موفقيت او تا امروز كم نيست! به سراغ جلالى و گفته هايش مى رويم. مجيد جلالى ليگى كه گذشت را اينگونه ارزيابى مى كند: ليگ هفتم را مى توان از جنبه هاى مختلف مورد بررسى قرار داد؛ اول از نظر برنامه ريزى و اجراست. در اين بحث ما شاهد پيشرفت هايى در نوع برنامه ريزى بازيها بوديم، وقفه هاى كمتر كه باعث مى شد مربيان بتوانند حداقل براى شش بازى آينده خود برنامه ريزى كنند، نظم برگزارى بازيها، وضعيت استاديوم ها به خصوص در بخش چمن زمين ها كه البته تاحدى بهتر شده، بوديم. در مرحله بعد، ارزيابى ليگ از جنبه هاى فنى است كه به چند دسته تقسيم مى شود؛ اول شاخصه هاى فيزيكى، بدنى و بازيهاى درگيرانه است كه نسبت به سال هاى پيش بهتر بود. براى مثال ميانگين دوندگى بازيكنان در هر بازى در ليگ سوم شش هزار و دويست متر در نود دقيقه بوده كه اين شاخصه در ليگ هفتم به حدود هفت كيلومتر ارتقا يافته است البته اين در حالى است كه استاندارد بين المللى دوندگى بازيكنان در هر بازى يازده كيلومتر است. در تاكتيك كاملاً متوقفيم و حالا سؤالى در مورد دلايل قهرمانى سپاهان و پرسپوليس. او تشريح مى كند كه چرا پرسپوليس قهرمان شد، سپاهان به نايب قهرمانى رسيد و نفت همراه با شيرين فراز سقوط كرد. جلالى يادش هست كه گفته بود نه سپاهان قهرمان است نه پرسپوليس و حالا مى گويد: در هفته پانزدهم ليگ هفتم، درست زمانى كه پرسپوليس هنوز هيچ شكستى در پرونده خود نداشت و سپاهان نيز تنها يك شكست را در كارنامه خود مى ديد، تحليلى داشتم مبنى بر اينكه اين دو تيم در آينده با چالش مواجه خواهند شد كه توضيح دلايل آن زمان زيادى را مى طلبد؛ از اين رو آن زمان تشخيص دادم كه اين دو تيم قهرمان ليگ نخواهند شد. اكنون معتقدم تحليلم در آن مقطع درست بوده چرا كه هر دو تيم پرسپوليس و سپاهان با چالش برخورد كردند اما دو عامل باعث شد تا آنها از قهرمانى فاصله نگيرند. اول اينكه تيم سومى وجود نداشت كه بتواند در زمان بحران اين دو تيم، امتيازات را كسب كرده و شانس اول قهرمانى شود؛ ديگر اينكه كسر امتيازات مختلف از آنها مثل شوك عمل كرد و باعث شد تا بازيكنانشان اولا از غفلت صدر جدول بيدار شوند و ثانيا با اتحاد بيشترى به كار خود ادامه دهند. تيم هايى نظير صباباترى هم صرفا مى توانستند يك رقيب تهديدكننده باشند كما اينكه در روز هاى پايانى، اين خاصيت خود را هم از دست دادند؛ ضمن اينكه صبا هم به نوعى با چالش هاى مديريتى مواجه شد و البته اگر نمى شد هم چندان صاحب مجموعه امكانات و يكسرى عوامل براى كسب عنوان قهرمانى، نبود. تيم هايى از نوع شيرين فراز، تيم هاى خلق الساعه اى هستند كه به يك باره بالا مى آيند و ظرفيت حضور در آن جايگاه را هم ندارند. حضور آنها در ليگ برتر يك اتفاق است و معمولا تلاش مى كنند فقط از تجربيات ديگران استفاده كنند؛ كما اينكه شايد تجربه استفاده از تجربيات ديگران را هم نداشتند. به نظر من آبادان استحقاق ماندن در ليگ برتر را داشت و معتقدم او هم مغلوب كم تجربگى شد؛ نفت در هفته هاى پايانى چهار پنالتى خود را از دست داد كه ثمره يكى از آنها مى توانست امروز سرنوشتشان را طور ديگرى رقم زند.
يکشنبه 26 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]