واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
شرطبندی عجیب ٢ دوست برای به دست آوردن دل دختر رزمیکار
روز نو : پسرجوان برای به دست آوردن دل دختر رزمیکار نقشه عجیبی را همراه دوستش اجرا کرد. او که میخواست هرطور شده دل دختر مورد علاقهاش را به دست آورد، با دوستش شرطبندی عجیبی کرد. پسرجوان با تهدید سعی در ربودن دختر مورد علاقهاش داشت اما با مبارزه این دختر در نقشه خود ناکام ماند. ساعت ١٤ اول اردیبهشتماه بود که مبارزهای میان دختر و پسر جوانی در خیابانی در غرب پایتخت توجه اهالی آنجا را به خود جلب کرد. دخترجوان فریاد میزد و سعی داشت با کتکزدن پسری از دست او رها شود. این دختر که رزمیکار بود و همان لحظه از باشگاه ورزشی بیرون میآمد، توانست در این مبارزه پیروز شود و پسر جوان را فراری دهد. این پسر که با دیدن مردم به شدت ترسید، سوار خودروی پرشیای سفیدرنگ وسط خیابان شد و همراه راننده فرار کردند. این دختر که خودش نیز به شدت ترسیده بود، به مردم گفت که پسر جوان قصد ربودن او را داشته است. بنابراین پلیس درجریان این ماجرا قرار گرفت و بلافاصله سر صحنه حاضر شد. این دختر ١٧ساله با مشاهده ماموران درباره جزییات این حادثه گفت: «من رزمیکار هستم و امروز هم به باشگاه ورزشیام رفته بودم. وقتی از باشگاه بیرون آمدم، خودروی پرشیای سفیدرنگی را دیدم که وسط خیابان پارک کرده است. خیلی تعجب کردم اما اهمیتی به آن ندادم. داخل خودرو دو پسرجوان نشسته بودند که یکی از آنها را میشناختم. او مدتی بود جلوی باشگاه ورزشی مزاحم من میشد و از من میخواست با او دوست شوم، اما من به او اهمیتی نمیدادم. وقتی چند قدم جلوتر رفتم، ناگهان دیدم که همان پسر از خودرو پیاده شد و تعقیبم کرد. در یک لحظه این پسر جوان دستش را دور گردن من انداخت و با تهديد از من خواست تا سوار خودرو شوم. راننده هم پشت فرمان نشسته بود و فقط ميخنديد. من كه به شدت ترسيده بودم، از خود دفاع كردم و با پسر جوان درگير شدم. سروصداي آنها باعث شد كه اهالي محل جمع شوند، ما با هم مبارزه میکردیم که درنهایت من با چند ضربه فني، پسرجوان را شكست دادم. او هم كه ديد همه مردم جمع شدهاند، سوار خودرو شد. راننده وقتي پايش را روي پدال گاز گذاشت و آنها فرار کردند، گویا شاهدان توانستند شماره پلاك خودروي پرشيا را يادداشت كنند. شايد اگر ورزشكار نبودم و اهالي محل جمع نميشدند، سرنشينان پرشيا، مرا ربوده و نقشه شومشان را عملي ميكردند.» با این اظهارات موضوع در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت و تلاش برای شناسایی دو پسر آدمربا آغاز شد. در ادامه تيمي از ماموران پليس آگاهي تهران با دستور قاضي آرش سيفي بازپرس شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران تحقيقات خود را در اينباره شروع كردند. ماموران پلیس که شماره پلاک خودروی دو پسرجوان را دراختیار داشتند، به راحتی توانستند صاحب این خودرو را شناسایی و دستگیر کنند، پسر جوان که با مشاهده ماموران به شدت شوکه شده بود، تحت بازجویی قرار گرفت. او در ابتدا سعی داشت موضوع آدمربایی را انکار کند ولی در ادامه وقتی با دختر نوجوان روبهرو شد، چارهای جز اعتراف به جرم خود ندید. این پسر در بازجوییها به ماموران گفت: «من و دوستم نوید هردو ورزشكاريم و در باشگاهی نزدیک همان باشگاه ورزشی شاکی میرویم. من این دختر را بارها ديده بودم. درهمین رفتوآمدها نوید از او خوشش آمد و گفت که میخواهد با او دوست شود. حتي چندبار هم سد راهش شد تا شماره موبايلش را به او بدهد اما دختر نوجوان قبول نكرد. با اينكه چندبار ديده بودم كه دختر نوجوان به نوید بيمحلي كرده بود اما او همچنان اصرار داشت كه ميتواند با او دوست شود تا اينكه روز حادثه او را هنگام خروج از باشگاه ديديم. نوید که مرتب میگفت بالاخره دل دختر جوان را به دست میآورد، شروع کرد با من کلکل کردن. او میگفت میبینی که همین امروز با او دوست میشوم، اما من میخندیدم. نوید وقتی خندههای مرا دید، عصبانیتر شد و گفت: همین الان این دختر را با زور سوار خودرو میکند تا در مسیر با هم صحبت کنند. من به او گفتم که نمیتوانی اینکار را انجام دهی. همین صحبتها باعث شد تا نوید با من شرطبندی کند که اگر موفق به انجام اینکار شد، باید او را یک شام در یکی از رستورانهای گرانقیمت میهمان کنم. من هم گفتم، اگر نتوانستی تو باید مرا میهمان کنی. چون تو از پسش برنميآيي، چراكه او رزميكار است اما نوید با من شرطبندي كرد كه ميتواند او را ربوده و به زور سوار خودرواش كند. نوید از خودرو پياده شد و به سمت دختر مورد علاقهاش رفت اما او ساكش را روي زمين انداخت و با هم درگير شدند. همزمان مردم هم جمع شدند كه هردو از ترس فرار كرديم اما فکر نمیکردیم دستگیر شویم.» با اعترافات این پسر كارآگاهان نوید را هم روز شنبه ١٨ ارديبهشتماه دستگير كردند. او با تأیید صحبتهای همدستش به ماموران گفت: «باور کنید ماجرا فقط يك شرطبندي و كلكل بود. ما قصد آدمربايي و آسيب به دختر نوجوان را نداشتیم. من عاشق این دختر شده بودم و میخواستم با او دوست شوم.» با این اعترافات دو پسر جوان براي انجام تحقيقات بيشتر دراختيار ماموران اداره آگاهي تهران قرار گرفتند و تحقیقات در رابطه با این پرونده ادامه یافت.
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]