واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه/ بهنام ربیعزادهرقابتهای سیاسی در ایران همواره از بداخلاقیها رنج برده است. بسیاری از کنشگران این عرصه بجای نقد تفکر و گرایشهای سیاسی همدیگر٬ به مسائل شخصی یا حاشیههای مربوط به آن ورود میکنند. بجای اینکه به ایرادات رفتاری در حیطه تفکر کسی بپردازند؛ آسمان را به زمین میبافند و کهکشانها را شاهد میآورند تا ثابت کنند که فلان شخص به هنگام صرف غذا آب نوشیده یا نوشابه! در دهکده ساحلی ویلا دارد یا در روستایی زیر سقف گالی زندگی میکند! اما کسی به اصل نمیپردازد.کسی نمیگوید که این اشتباهی ست که تفکر تو مرتکب میشود و اصلاحش کن.کنشها و واکنشها در «شهر ما رشت» نیز (البته اگر مرا هم که ۲۷ سال است در اینجا زندگی میکنم٬ شهروندش بدانند) از این پدیده شوم مستثنی نیست! صفحات روزنامهها و سایتها٬ جلسات سخنرانی و تصمیم گیریها و کوچه و بازار پر است از انگ زنیها و تهمتها و توهینها.کمپین ها در ایران عموما در حمایت از شخص یا موضوعی تشکیل میشوند. این کمپین ها در بعضی موارد حتی توانستهاند تاثیرات خوب و مثبتی بدنبال داشته باشند. یکی از این کمپین ها «رعایت اخلاق رسانهای» بود. وقتی چنین کمپینی تشکیل شد٬ این امیدواری در دلها بوجود آمد که بد اخلاقیهای رسانه ای به حداقل برسد و یا با آن برخورد شود.اما اخیرا یادداشتی با عنوان «رفیق بازی، بچه محلی…و دیگر هیچ!» به قلم یکی از روزنامه نگاران باتجربه و به زعم خود «اصلاح طلب» در یکی از پایگاه های خبری منتشر شده است که واکنش اعضای «کمپین رعایت اخلاق رسانهای» و سایر منادیان اخلاق را میطلبید اما افسوس که پاسخ سکوت بود و سکوت.نویسنده یادادشت که به استناد پَسوندش اهل گردویشه بخش خورگام شهرستان رودبار و بزرگ شده رشت است٬ در این یادداشت به بهانه پاسخ دادن به توهین مجید رجبی به انتخاب مردم رشت نه تنها به مردمان خطه امامزاده ابراهیم٬ بلکه به تمام مردم رشت که در انتخابات دوره چهارم شورای شهر رای داده بودند توهبنهای متعددی کرد.سردبیر سابق روزنامه گیلان امروز با جا زدن خود بعنوان کسی که اصالتش از دیرباز در رشت ریشه داشته (با ذکر «شورای شهر من») بجای نقد عملکرد ناصواب «مجید رجبی ویسرودی» (عضو شورای شهر)٬ تعمدا تلاش کرد که آغازگر جنگ فرهنگها و قومها و مناطق در رشت باشد.شاید او دقت نکرده است که تشکیل و گستردگی شهرها یا از تبدیل شدن روستا به شهر و یا با مهاجرت روستاییان به شهرها ممکن میشود. هیچکس نیست که نداند تهران بزرگ امروزی ابتدا در ده ونک و روستاهای اطراف خلاصه میشد اما در اندک زمانی به یکی از پرجمعیتترین پایتختهای جهان بدل شده است.نویسنده محترم یادداشت پازل را طوری طراحی کرد که بتواند نه تنها به اهالی خطه امامزاده ابراهیم٬ نودهیها٬ آستانهایها٬ ترکها٬ کردها و… بلکه به همه مردم رشت توهین کند و انتخابشان را به سخره بگیرد!شاید بشود به او یادآور شد که نه لاریجانی قمی ست و نه عارف، کواکبیان، حضرتی و خیلیهای دیگر تهرانی. اما همینها به انتخاب مردمان آن دیار نماینده شان هستند. اصلا مگر همه نمایندگان ادوار گوناگون در مجلس و شورای شهر رشتی بودند؟ و مگر کسی به مردمان زادگاهشان توهین کرد؟سردبیر هفته نامه گام شاید نداند که ایرانیهای زیادی در پارلمانها و پستهای متعد دولتی کشورهای آمریکایی و اروپایی عضویت دارند اما کسی تاکنون به آنها نگفته است که شما ایرانی و جهان سومی هستید.من اگر نویسنده آن یادداشت بودم بجای کروکی دادن محل تولد مجید رجبی٬ از او میپرسیدم که شما در چه جایگاهی هستید که از تریبون صحن علنی شورا به انتخاب نماینده مجلس اعتراض و برای مردم رشت تعیین تکلیف کنید؟ مگر همین مردم برای تصاحب شورای شهر به شما رای ندادند؟من اگر علیرضا خان فکوری بودم بجای پشت کوهی خواندن مردمان با فرهنگ و تحصیلکرده یک منطقه در پاسخ به «اظهار تاسف» عضو شورای شهر به او میگفتم که ابتدا بهتر است خودش با خودش تسویه کند! به او میگفتم که عرصه سیاست چیزی ورای کوچه و بازار است و تا به این ادبیات مسلح نشده است نباید در میدان رزم سیاسی عرض اندام کند که هر روز «آتو» به دیگران بدهد و مثلا نگوید «برخی به جرم اصلاحات از حسن روحانی سوءاستفاده میکنند».چه کسی میتواند این جمله رجبی را برایم ترجمه کند؟ مگر اصلاح طلبی جرم است؟ مگر تاکنون «تفکر اصلاح طلبی» در دادگاهی مجرم شناخته شده است؟ مگر میتوان تفکر را محاکمه کرد؟و یا به او میگفتم که «دفاع از احمدینژاد» آن هم تنها در اجرای «مسکن مهر» یا نام نهادن تیم فوتسالش به اسم «مرگ بر آمریکا» نمیتواند تضمینی برای تایید صلاحیتش باشد.من اگر آن یادداشت را مینوشتم بجای تقسیم مردم به شهروند درجه یک یا دو و شبه شهر نشین٬ در مواجهه با جمله «کسی به مجلس رفت که هیچ پست سازمانی و اداری در استان نداشته است» از رجبی میپرسیدم؛ مگر شما که به عضویت شورا درآمدید پست سازمانی داشتید؟ یا مگر وقتی که کاندیدای کلانشهر رشت شدید بجز سرپرستی ده پرسنل در شرکتی خصوصی٬ پست اداری دیگری داشتید؟ بماند که «حسنی؛ کاندیدای اصلاح طلبان» مدیرکل ذیحسابی یکی از بزرگترین و مهمترین وزارتخانههای کشور بود.اما این پرسش همچنان میتواند وجود داشته باشد که اگر بنابر داشتن پستهای سازمانی است (که از نظر من چنین نیست)٬ برخی از نمایندگان مجلس حتی یک مدرسه را هم مدیریت نکردهاند. پس چطور مورد سوال واقع نمیشوند؟من بجای بیسواد خواندن مردم منطقه ای (که به زعم نویسنده آن یادداشت اسم روستایشان را درست نمیدانند و راه انداختن ستادهای متعدد توسط اهالی همین منطقه برای نامزد مورد نظرنویسنده در انتخابات مجلس رشت نادیده گرفته می شود) میگفتم که انتخاب «حسنیها» نتیجه رفتارهای ناصحیح و عملکردهای نادرست و اظهار نظرهای غیرواقعگرایانه شما و سایر اصولگرایان است. بدیهی است که مردم بخوبی خوب را از بد تشخیص میدهند.میشد به عضو شورای شهر که ناخواسته «ناشناخته بودن منتخب» را مطرح کرد گفت که فراموش کردهاید که «شخص» در تفکر بچشم نمیآید بلکه اصلاح طلبی که قدرتش شما را به تاسف ناشی از شکست واداشته است. اصلاح طلبی که رهروان بیشمار دارد. حسنی کاندیدای اصلاح طلبان است. اصلاح طلبانی که پایشان در پروندههای میلیاردی گیر نیست. صداقت دارند. با کمترین هزینههای مادی و با معرفی ناشناختهترین گزینهها مورد اقبال مردم واقع میشوند.من اگر بجای او بودم از مجید رجبی میپرسیدم که آیا خود نمیداند که چرا -به زعم او- «نیروهای ارزشی» از طرف مردم رد صلاحیت شدند؟ آنها که ماهها قبل از حاکمیت اجازه ورود گرفته و با بسیج بهترین امکانات به عرصه آمده بودند؟کاشم من بودم تا بجای حقیر جلوه دادن مردم به رجبی میگفتم که از درک جمله «نباید تبلیغات پیرامون لیست امید در سطح فراگیر انجام میشد» عاجزم. این جمله یعنی چه؟ یعنی اصلاح طلبان با همه سنگ اندازی نباید کاندیدایشان را تبلیغ میکردند؟! یا اینکه حدود تبلیغات را شما تعیین میکنید؟و نکتهای دیگر را که میشد از مجید رجبی پرسید اینکه چطور در گفتگو با یک سایت اصولگرا ضمن قبول نداشتن رفتارهای موسوی در انتخابات ۸۸ گفتید که «باید به رای مردم احترام گذاشت» اما به فاصله یکی دوسال برای انتخاب مردم تاسف میخورید؟! همان مردمی که ظاهرا شما را در سال ۹۲ انتخاب کردند…پی نوشت:آنچه که دربالا آمد واکاوی توامان اظهار نظرهای مجید رجبی ویسرودی عضو شورای شهر و علیرضا فکوری روزنامه نگار بود. چبزی که هردویشان به روشنی بروز داده بودند؛ توهینی در جواب توهین. اما هردویشان نه به هم بلکه به «مردم» توهین کردهاند. گیل نگاه: انتشار اخبار و یادداشتهای دریافتی به معنای تأیید محتوای آن نیست و صرفاً جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر میشود.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 152]