واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت مهمان/ رضا پارساواکاوی توافقنامه امنیتی کابل-واشنگتن و اوضاعی که بدتر شد
هر چند همه در زمان امضای توافقنامه امنیتی کابل-واشنگتن، برخی به بهبود اوضاع افغانستان خوشبین بودهاند اما بدبختانه این اقدام نه تنها به بهبود اوضاع کشور کمکی نکرد بلکه اوضاع روزبهروز وضعیت وخیمتر شد.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس،«رضا پارسا» فعال سیاسی طی یادداشتی اختصاصی به موضوع سفر «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا به افغانستان و توافقنامه کابل-واشنگتن پرداخته است. در این یادداشت آمده است: چندی پیش جانکری وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا به افغانستان سفر کرد، هدف سفر وی، بررسی پیمان امنیتی بین کابل و واشنگتن و تمدید توافقنامه بین رییس جمهور و رییس اجرایی عنوان شده است. از عقد پیمان امنیتی افغانستان با ایالات متحده آمریکا بیشتر از یکسال میگذرد؛ این پیمان در نخست با چالشهای فراوانی سیاسی مواجه بود. «حامد کرزی» رییس جمهوری پیشین افغانستان بهخاطر مشروعیت امضای پیمان امنیتی و همه پرسی لوییجرگه را فراخواند و گفت که امضای پیمان امنیتی میان کشورش و آمریکا به نفع افغانستان است. وی تاکید کرد که تایید این پیمان از لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی به نفع افغانستان است. کرزی گفت که تامین صلح و امنیت در افغانستان بستگی به سرنوشت پیمان امنیتی کشورش با آمریکا دارد. کرزی افزود: من میدانم که آوردن صلح به دست آمریکاییهاست و تجربه من طی 10 سال گذشته نشان میدهد که واشنگتن در این کشور میتواند صلح را تامین کند. چرخش 180 درجهای «کرزی» پس از گفتههای «حامد کرزی» این پیمان مورد تأیید اعضای لویی جرگه قرار گرفت. اما رییس جمهور پیشین با چرخش 180 درجهای مخالف پیمان امنیتی میان کابل و واشنگتن شد و تا آخرین دقایق ریاست جمهوریاش این پیمان را امضا نکرد. اما با روی کار آمدن حکومت وحدت ملی گره کور پیمان امنیتی با امریکا گشوده شد و این پیمان در دومین روز کاری دولت جدید میان «حنیف اتمر» و سفیر آمریکا به امضا رسید. اما پرسش اینجاست که تاکنون پیمان امنیتی کابل و واشنگتن چه سودی برای این 2 کشور داشته است؟ به دنبال حوادث تروریستی 11 سپتامبر و استراتژی مبارزه با تروریسم این فرصت را در اختیار رهبران آمریکا قرار داد که توجیه مناسب برای تامین منافع کشورشان را از طریق این سیاست داشته باشند. پیگیری سیاست مبارزه با تروریسم بعد از چند دهه این فرصت را در اختیار رهبران امریکا قرار داد تا استراتژی متناسب با منافع خود را در عصر امنیتی جدید با توجه به ارزشهای خود شکل دهند. استراتژی امریکا در دوران «باراک اوباما» از نقطه نظر مفهومی در چارچوب مبارزه با تروریسم شکل گرفته است. لذا خطری که متوجه آمریکاست تروریسم بوده و سمبل تروریسم برای رهبران امریکا القاعده میباشد. هر چند سمبل تروریسم اکنون چهره جدید یافته است، اما در آن زمان سمبل تروریسم القاعده بوده و این یعنی مبارزه و جنگ با تروریسم در افغانستان. تروریسم؛ بهانهای برای حضور آمریکاییها در افغانستان ایالات متحده به افغانستان به عنوان دروازه آسیای مرکزی مینگرد و حضور آمریکا در خاورمیانه تنها جنگ با تروریسم نیست. رد پای گفتمان رقابت میان تمدنها به منظور حصول اهداف اقتصادی و نظامی همچنان در سیاست خارجی ایالات متحده به چشم میخورد و یکی از هدفهای ایالات متحده از حضور در افغانستان اعمال فشار بر کشورهایی است که احساس خطر میکند و جلوگیری از افزایش نفوذ و نقش این کشورها در تحولات آسیای مرکزی و خاورمیانه است. در واقع ایالات متحده نگران از نزدیکی این کشورها است که در صورت ایجاد یک بلوک قدرت میتواند موازنه قدرت را به ضرر ایالات متحده بههم بزند. بر این اساس دستیابی ایالات متحده به اهداف مورد نظر نیازمند حضور پایدار و مداوم در افغانستان و دیگر کشورهای آسیای مرکزی است. حضور نظامی در مناطق استراتژیک، یکی از سیاستهای اصلی ایالات متحده در این زمینه است. در این میان افغانستان به مثابه دروازه آسیای مرکزی توجه سیاستگذاران آمریکایی را به خود جلب کرده است. از این رهگذر است که آمریکا از بسیاری از بحرانها به عنوان ابزاری برای افزایش نقش خود و مهار سایر قدرتها بهره میگیرد. لذا انعقاد پیمان استراتژیک میان ایالات متحده و افغانستان این فرصت را در اختیار دولتمردان امریکایی قرار داده است تا با بهرهگیری از وضعیت نامناسب افغانستان در جهت پیشبُرد اهداف و سیاستهای کلان خود حرکت کنند. اما افغانستان چه سودی از این پیمان به دست آورده است؟ بر اساس متن این پیمان که تنها مزیتی که برای افغانستان در نظر گرفته شده پرداخت هزینههای مبارزه با طالبان و القاعده، تجهیز و حمایت و پشتیبانی از نیروهای نظامی و دفاع از افغانستان در برابر تجاوز خارجی است. افغانستان از لحاظ اقتصادی توان پرداخت هزینههای جنگ را ندارد. خوشبینی دولتمردان افغانستان بر این بود که با امضا کردن پیمان امنیتی، میتوان با حمایت و کمک ایالات متحده ثبات و آرامی را در افغانستان حاکم کرد و دست بیگانگان را در افغانستان کوتاه کرد بنابراین امضای این پیمان یک ضرورت جدی و بنیادی بر افغانستان است. اینها در حالی است که تعرضات مرزی و پرتاب موشکها از خاک پاکستان به داخل افغانستان صورت میگیرد و توجه لازم و عکسالعمل سریع از سوی آمریکا برای توقف آن انجام نشد. به رغم امضای پیمان استراتژیک دفاع از افغانستان در برابر تجاوز خارجی یکی از وظایف ایالات متحده است. از سوی دیگر داشتن پیمان با ابر قدرت جهانی که سیاست خارجی و حضورش مبنی با ریشهکن کردن هراسفکنی و تروریستی است، گروههای هراسافکن در افغانستان قدرتمند شده، دامنه ناامنی در کشور افزایش یافته و بقای حکومت نیز با خطر مواجه است. به هر روی هر چند همه در نخست خوشبین بودهاند که پس از امضای پیمان استراتژیک با امریکا وضعیت افغانستان بهبود خواهد یافت اما بدبختانه نه تنها به بهبود اوضاع افغانستان کمکی نکرد، بلکه روزبهروز وضعیت افغانستان وخیمتر شد. بدین اساس باید بازنگری جدی در پیمان استراتژیک افغانستان و آمریکا باید صورت بگیرد. تهدیدات امنیتی افزایش یافته است چرا که با گذشت یک سال از امضای پیمان استراتژیک با ایالات متحده همچنان روزگار مردم افغانستان سیاه است نه تنها این که خشونتها و ناامنیها کاهش نیافته، بلکه شدیدتر شده و نه تنها صلح و ثبات مورد نظر محقق نشده، بلکه دردسرهای امنیتی افزونتر شده است. در پایان باید گفت که اگر ما بخواهیم بهترین گزینه برای ثبات و ریشهکن کردن تروریسم در منطقه گزینش کنیم، ایجاد ایتلاف نظامی منطقهای است. اگر انگیزهها، راه حلها و ارادههای معطوف به مبارزه با تروریسم در یک راستا و همسو با یکدیگر در منطقه قرار بگیرند و بازیگران منطقهای مبارزه با تروریسم را به عنوان یک مسؤولیت منطقهای بر عهده بگیرند و همچنین مبارزه با تروریسم را صرفاً از دریچه منافع مطلق خود در مقابل دیگری تعریف نکنند، ما میتوانیم شاهد تقویت ارادههای استوار، انگیزههای همسو و راهحلهای تحقق یافته باشیم. انتهای پیام/ح
95/01/24 :: 11:47
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]