واضح آرشیو وب فارسی:شلمچه نیوز: به گزارش شلمچه نیوز، بعثت در فرهنگ قرآنی به معنای عامل برانگیختن و رسانیدن به مرحله ای خاص از تکامل است که در آن نوعی تحول وجود دارد. برای همین، در معنای حشر مردگان نیز به کار رفته است، زیرا آغاز نوعی تحول بزرگ و وارد شدن به فضایی جدید است ؛ هرچند معنای اصطلاحی غالب آن برانگیختن و فرستادن پیامبران برای هدایت مردم است. در همه جای قرآن، انتساب بعثت به «الله» است، یعنی هم حشر مردگان، هم قانونمندی های خاص هستی و هم ارسال رسل که نشان از تسلط مطلق اراده و برنامه خدا در اداره جهان هستی است. نکته قابل تأمل در بعثت پیامبران، منّتی است که خداوند بر مردم می نهد. [۸] اولاً این منت برای هدایت و راهبری است و ثانیاً اینکه پیامبران را از میان خود مردم و از جنس آنان انتخاب کرده است. لَقَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَ سُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ( ترجمه : به یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد [که ] پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند..) [ آل عمران–۱۶۴] هرچند گاهی، برگزیدن پیامبران از میان مردم مایه استهزا و انکار مشرکان و عناد و تکبر گردنکشان باشد، [۱۰] اما در این نکته حکمت و منطقی استوار نهفته است ؛ زیرا پیامبران به عنوان الگو و اسوه در قرآن مطرح شده اند و اگر از جنس دیگری برگزیده می شدند، نمی توانستند الگویی بشری باشند؛ و این یک سنت الهی است که پیامبر هر گروه، از جنس خودشان باشد تا حجت بر دیگران تمام شود. فرهنگ دینی حجاز پیش از مبعث دین بیشتر مردم جزیره، بت پرستی بود با همه اختلاف های ظاهری آن. در یمن، پرستش ماه و آفتاب رایج بود. ماه را اله و آفتاب را الهه می دانستند. نام های عبدالشمس، عبدالشارق، عبدالنجم، عبدالثریا نمونه هایی از وجود این نوع عبادت است. پرستش مفاهیم معنوی و قوای نادیدنی نیز شیوه گروهی دیگر بود. عبادت سنگ و چوب یکی دیگر از مظاهر بت پرستی بود. معبد عزی سه درخت بود، در جایی بین مکه و طائف که آن را نخله می گفتند. بت بزرگ مردم مکه و قریش، هبل بود. پرستش ارواح آزاردهنده مانند جن و غول و عفریت نیز در نقاط مختلف جزیره رایج بود. ادیان آسمانی که تغییر ماهیت داده بود در قسمتهای مختلف این سرزمین پیروانی داشت. یهودی گری در یمن، وادی القری، خیبر و یثرب بین قبایل بنی قریظه، بنی قینقاع، بنی النضیر رواج داشت. قبایل تغلب، غسّان، قضاعه در شمال و سرزمین یمن در جنوب مسیحی بودند. زردشتی گری و تعالیم بودا در شمال شرقی و تعالیم صابئیان در یمن، حرّان، و مناطق شمالی عراق شایع بود. فراد اندکی نیز بوده اند که از این رفتارهای رایج دوری می گزیده اند و روزهایی را به گوشه گیری می پرداخته اند. چنانکه در برخی از روایات آمده که عبدالمطلب نیای پیامبر(ص) برای نخستین بار در غار حراء، ماه رمضان را تحنث گزید. چون ماه رمضان می رسید، وی به حراء می رفت و مساکین را غذا می داد. از آن پس دیگرانی چون ورقه بن نوفل، و ابوامیه بن مغیره از او پیروی کرده و تا پایان ماه در آنجا ماندند. البته شاید در یک نقطه مثل حراء جمع نمی شدند، اما انزوایشان در ماه رمضان بوده است که حاکی از احترام آن مردم به ماه رمضان بوده و شاید نشانه ای از آن باشد که این عادت سابقه و ریشه قدیمتری داشته است. آنها را که چنین روشی برگزیده بودند و به طور کلی آنهایی که با بت پرستی مخالفتی داشتند را حنفاء یا احناف (جمع حنیف) می خواندند. مبعث پیامبر اکرم(ص) در ۴۰ سالگی و در قولی خلاف مشهور، در ۴۳ سالگی آن حضرت رخ داد؛ سبب این اختلاف، برداشت متفاوت از مفهوم بعثت است که آیا اولین نزول قرآن و آیات الهی مساوی با بعثت است، یا اولین تبلیغ رسمی و علنی. طبق گفته مورخان، مبعث، در روز دوشنبه ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل و بیستمین سال حکومت خسرو پرویز بر ایران روی داده است. قولهای دیگری ۱۷ یا ۱۸ رمضان، یا یکی از روزهای ماه ربیع الاول را روز بعثت دانسته اند، هرچند شیعیان قول اول را برگزیده اند. توصیف امام علی(ع) از زندگی عرب ها پیش از اسلام طبق آنچه در نهج البلاغه آمده است، امیرالمؤمنین(ع) در توصیف عربهای پیش از بعثت پیامبر(ص) چنین می گوید: خداوند، محمد (صلی اللَّه علیه و آله) را مبعوث داشت که بیم دهنده جهانیان باشد و امین وحی او. و شما ای جماعت عرب ها، پیش از آن، بدترین آیین را داشتید و در بدترین جای ها به سر می بردید و در زمین های سنگلاخ و ناهموار می زیستید و با مارهای سخت و کرّ هم خانه بودید. آبی تیره و ناگوار می نوشیدید و طعامی درشت و خشن می خوردید و خون یکدیگر می ریختید و از خویش و پیوند بریده بودید. بتان در میان شما برپا بودند و خود غرق گناه بودید. [ وقتی پیامبر اکرم(ص) در غار حرا به تفکر و عبادت مشغول بود، با نزول نخستین آیات سوره علق، و دعوت او به «خواندن به نام پروردگاری که آفرید» آغاز شد و با نخستین آیات سوره مدثر ادامه یافت. پیامبر(ص) ابتدا همسرش خدیجه(س) و پسر عمویش علی(ع) را در جریان نبوت خویش قرار داد. ۳ سال بعد با نزول آیه وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ ﴿۲۱۴﴾ ( ترجمه : و خویشاننزدیکت را هشدار ده.) [ شعراء–۲۱۴] دعوت وارد مرحله جدیدی شد و در همان سال با نزول آیه فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ ﴿۹۴﴾ ( ترجمه : پس آنچه را بدان مأموری آشکار کن و از مشرکان روی برتاب) [ حجر–۹۴] علنی شد و اول بار پیامبر(ص) در بازار عُکاظ، جایی که همه مردم برای تجارت در آن جمع بودند و عده ای نیز در بلندی های آن به بیان اشعار تازه و داستان های گوناگون مشغول بودند، همه را به سکوت خواند و دعوت خویش را آشکار کرد. آن روز ابولهب، پیامبر(ص) را به استهزا آزرد وعده ای نیز به پیروی از او پیامبر(ص) را آزار رسانیدند؛ اما ابوطالب در حمایت از پیامبر(ص) آنان را تنبیه کرد، عده کمی ایمان آوردند و به جمع گروه اندکی که در این دوره ۳ ساله، پنهانی ایمان آورده بودند، پیوستند. اولین وحی، وقتی توسط جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل می شود، همراه با هیبت و احساس سنگینی بار عظیم رسالت است، به گونه ای که گفته شده است وقتی به خانه آمد، به همسرش گفت: «مرا بپوشان»، اما از ابهام و شگفتی گزارشی نشده است؛ چه، آمادگی ارتباط با فرشته وحی و جهان غیب از پیش برای پیامبر(ص) ایجاد شده و پیش از اینکه جبرئیل را ببیند، آثار او را دیده بوده است. در کودکی به واسطه پاکی درونی که داشت و نیز بیزاری از محیط فاسد آن زمان مکه، میل به تنهایی و گوشه گیری از شهر و دیار خود را داشت. به همین جهت، عزلت های یک ماهه در کوههای اطراف مکه و بعد بازگشت به شهر، خواب هایی که حال و هوای جهان غیب داشت، شنیدن صدای ملک وحی پیش از بعثت و ارتباط ۳ ساله اسرافیل و ۲۰ ساله جبرئیل با ایشان آمادگی هایی بوده که ایشان را برای ابلاغ پیامبری مهیا می ساخته است. اگر این دسته از روایات را بپذیریم، درباره روایات دیگری که پیامبر(ص) را ناآشنا به فضای وحی و ارتباط با فرشتگان می دانند، تأمل باید کرد. نگاه ناباورانه پیامبر(ص) به حادثه وحی و ترس از پریشان خاطری یا جنزدگی، مشورت با خدیجه و تأییدگرفتن از ورقه بن نوفل به عنوان شاهد پیامبری او و آرام شدن حضرت با دلداری وی، مضامین این دسته از روایات است [۲۳] که با سیر رشد و فضای تربیتی حاکم بر پیامبر(ص) و بصیرت و بینش او نسبت به وظیفه سنگین رسالت، ناسازگار به نظر می رسد. اعمال شب و روز مبعث شب بیست و هفتم غسل کردن زیارت امیرالمومنین(ع) خواندن دوازده رکعت نماز که در هر رکعت سوره های حمد و فلق و ناس را یکبار و نیز اخلاص چهار بار خوانده می شود و بعد از اتمام نماز، گفته شود: “لا اله الا الله والله اکبر الحمد لله وسبحان الله ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم” از این شب با نام «لیله المحیا» به معنای شب احیا و شب زنده داری نیز نام برده شده است. روز بیست و هفتم غسل کردن روزه گرفتن صلوات فرستادن زیارت امیرالمومنین(ع) زیارت پیامبر(ص) خواندن دوازده رکعت نماز که در هر رکعت سوره حمد و یس را بخواند پس از نماز، چهار بار سوره حمد را بخواند و سپس چهار بار بگوید: “لا اله الا الله والله اکبر والحمد لله وسبحان الله ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم” و بعد چهار بار بگوید: ” الله ربی لا اشرک به شیئا”
چهارشنبه ، ۱۵اردیبهشت۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شلمچه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]