تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مى‏گيرد و تصويب آن در شب بيست ويكم و تنفيذ آن در شب بي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833392106




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

امروزه ورزش اخلاق‌محور نيست لشكركشي است!


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: امروزه ورزش اخلاق‌محور نيست لشكركشي است!
اين روزها به واسطه تقليد هواداران ورزش، به ويژه هواداران فوتبال از جريان‌ها و پديده‌هاي مذمومي كه در ورزش و نوعاً فوتبال غرب جاري و ساري است، بيت المثل «‌ز نيرو بود مرد را راستي/ زسستي گژي زايد و كاستي»...
نویسنده : علي خدايي بيجاري 

امروزه ورزش اخلاق‌محور نيست لشكركشي است!
اين روزها به واسطه تقليد هواداران ورزش، به ويژه هواداران فوتبال از جريان‌ها و پديده‌هاي مذمومي كه در ورزش و نوعاً فوتبال غرب جاري و ساري است، بيت المثل «‌ز نيرو بود مرد را راستي/ زسستي گژي زايد و كاستي» كه به گونه‌اي مي‌توان اين بيت را مانيفست اخلاقي ورزش ايران زمين به حساب آورد، ماهيتي ديگرگون و معكوس يافته و به قول صاحبنظران و جامعه‌شناسان مسابقات از فرم يك بازي دوستانه به فرم يك لشكر‌كشي خشن استحاله يافته و اين آن چيزي نيست كه زيبنده فرهنگ و ورزش اين سرزمين باشد. در این زمینه با دكتر «افشين طباطبايي»جامعه‌شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي در اين زمينه گفت‌وگو كرده‌ايم. آقاي دكتر! در سال‌هاي 91 و 92، پس از دو بازي ايران - كره، برخي از تماشاگران كره‌اي اقدام به جمع‌آوري زباله‌هايي كردند كه از سوي بسياري از تماشاگران ايراني در محيط ورزشگاه رهاسازي شده بود. رفتار تماشاگران در «شهرآورد» اخير نيز بهانه نقد تماشاگران ايراني و محكوم كردن آنان به پرخاشگري شد. نظر شما در اين رابطه چيست؟ اين مسئله را مي‌توان درچند بعد بررسي كرد، اما يكي از اين ابعاد پديده پرخاشگري ورزشي است كه رهاسازي و پرتاب زباله نيز زير مجموعه اين پديده محسوب مي‌شود. اين پديده در جهان امر شناخته شده و مرسومي است و ظهور و بروز آن نه تنها به ايران مربوط نمي‌شود، بلكه خاستگاه پرخاشگري ورزشي به غرب بازمي‌گردد، چراكه اين پديده زشت به عنوان تحفه شومي از غرب به كشور ما وارد شده است و مانند برخي از پديده‌هاي ناپسند كه به همراه تكنولوژي‌هاي خاص وارد يك كشور مي‌شود، همراه ورزش، وارد بسياري از كشورها مثل كشور ما شده است! بنابراين چنين نگاهي كه پديده‌هاي ناشايستي مانند اقدام زننده برخي از تماشاگران در رهاسازي زباله‌ها يا پرخاشگري ورزشي و پديده‌هاي مخرب و همسو با پديده مورد بحث را به كشور ما و هموطنانمان الصاق كنند كاملاً اشتباه و خصمانه است. همانطور كه عرض كردم شكل‌گيري چنين پديده‌هايي به كشورهاي غربي و صاحبان فوتبال مربوط مي‌شود، چراكه اين پديده‌ها زاده فرآيند اجتماعي كشورهايي است كه مدعي داشتن فوتبال پيشرو هستند. به نظر مي‌رسد مهم‌ترين دليلي كه مي‌توان در تأييد بحث شما و مظهر و منشأ پرخاشگري ‌ورزشي اقامه كرد اين است كه پديده‌هايي از اين دست را نمي‌توان در ورزش‌هايي چون كشتي سراغ گرفت. ورزش‌هايي كه مرام، مسلك و اخلاق در آنها حرف اول را مي‌زند و كشورما يكي از مدعيان اصلي ورزش‌هاي اخلاق مدار به‌حساب مي‌آيد. با اين وجود نظر حضرتعالي چيست؟ كاملاً درست است. اتفاقاً همين كشتي كه ورزش بومي ما ايرانيان به حساب مي‌آيد، مقولاتي مانند پرخاشگري ورزشي و تخريب اموال عمومي را مردود مي‌داند، چراكه پرخاشگري‌ ورزشي (كه رهاسازي و ريختن زباله‌ها هم زير‌بخشي از اين پديده مذموم است)، نه تنها در ساختار اجتماعي ما معمول و متعارف نبوده، بلكه درست در مقابل اين پديده‌هاي ضداخلاقي كه از غرب وارد شده است، در ورزش ما ارزش‌هايي مانند گذشت و جوانمردي وجود دارد. براي مثال به حكايتي اشاره مي‌كنم كه مبين اين مدعاست. دو پهلوان در جايي دعوت بودند. در لحظه ورود يكي از آنها سرش را بلند مي‌كند و دلخور مي‌گويد كه چرا يك زن روي دست من آب مي‌ريزد؟ پهلوان دوم خطاب به پهلون اول مي‌گويد كه تو چرا در منزل ميزبان سرت را بلند كرده‌اي كه ببيني خادم، زن است يا مرد؟ اين حكايت و حكايت‌هايي از اين دست در عين حالي‌كه شايد يك داستان ساده به نظر بيايند، اما به حقيقتي انكارناپذير اشاره دارد و آن مرام و مكارم اخلاقي در ورزش ماست كه امروزه فقدان اين مكارم اخلاقي مهم‌ترين حلقه مفقوده ورزش جهان به حساب مي‌آيد، چراكه اگر اين اخلاق ورزشي در ورزش جاري و ساري باشد، ناخودآگاه بسياري از معضلات جانبي ورزش كه امروزه به مشكلاتي لاينحل تبديل شده‌اند، حل و فصل خواهند شد.

امروزه ورزش اخلاق‌محور نيست لشكركشي است!
خاستگاه شكل‌گيري اخلاق در ورزش‌هاي بومي مانند كشتي به كجا باز مي‌گردد؟ زيرساخت‌هاي جامعه، فرآيندي چون ارزش و اخلاق را منتقل مي‌كنند و شكل مي‌دهند. از سوي ديگر شخصيت و شأنيت ورزشكار يا قهرمان و پهلوان نيز چارچوب حمايت و چگونگي هواداري تماشاگر را معين و مشخص مي‌كند. براي همين شما در هيچ جاي دنيا نديده‌ايد كه تماشاگران در كنار تشك كشتي درگير و مرتكب رفتارهاي زشتي شوند. در حالي كه آن رفتار براي تماشاگر فوتبال كاملاً عادي است و گاهي رفتارهاي زشت و حرف‌هاي ركيك نشانه تعصب به تيم مورد علاقه است! همچنين در ورزش‌هاي رزمي مانند كاراته كه ريشه در شرق دور دارد، باز هم چنين شاخص‌هاي اخلاقي به چشم مي‌خورد و تواضع و فروتني از اجزاي لاينفك اين ورزش‌ها محسوب مي‌شود. از طرفي دنيا اذعان دارد كه پرخاشگري ورزشي مشخصاً از فوتبال سر برآورده و ناشي از فقر اخلاق و فقدان نگاه انساني به اين ورزش پر طرفدار در جوامع مدعي اخلاق است. با اين احوال در پشت پرده ورزش‌هايي چون فوتبال چه اشتباهاتي در حال وقوع و تكرار است كه هر روز كرامت انساني و اخلاق حرفه‌اي بيشتر از پيش از ورزش جدا و منفك مي‌شود؟ مسئله از جاي ساده‌اي شروع مي‌شود. به اين صورت كه طرفداران يك تيم فوتبال با هدف تضعيف روحيه بازيكنان تيم حريف اقدام به رجزخواني و سر دادن شعار مي‌كنند تا از اين رهگذر موقعيت‌هاي برد و پيروزي را براي تيم خود رقم بزنند. اما در اين ميان هيجان و عصبي شدن برخي از تماشاگران روند هواداري را به بيراهه مي‌كشاند كه مثلاً تماشاگران شعارهاي تحقيرآميز سر مي‌دهند. گاهي به پرخاشگري ابزاري مبادرت مي‌كنند. به اين معنا كه طرفداران يك تيم ممكن است بعضاً اشياي خطرناكي به سوي بازيكنان تيم مقابل پرتاب كنند و در اين رهگذر نزاع فيزيكي به وجود آيد. از اين رو چنين هواداراني از تحريك شدن احساسات به بدترين شيوه ممكن بهره مي‌برند. با اين احوال مي‌بينيم كه امروزه متأسفانه شيوه هواداري به سمت و سوي منفي قضيه سوق پيدا كرده و طرفداران يك تيم توسط «ليدر»ها هدايت مي‌شوند؛ ليدرهايي كه از كلوب‌ها و باشگاه‌هاي خود به لحاظ مالي تأمين و تغذيه مي‌شوند تا اين ليدرها هواداران را در جهت سر دادن شعارها، رجز‌خواني‌ها و پشتيباني از تيم خود به سمت‌و‌سويي هدايت كنند كه نفع تيم در آن باشد و بتواند تيم را قدمي به پيروزي نزديك‌تر كند. گرچه نمي‌توان ادعا كرد كه در تمام موارد ليدرها دستور تخريب اموال عمومي يا پرخاشگري‌هاي ورزشي را صادر مي‌كنند! نه، اصلاً نمي‌توان در اين زمينه قانون صادر كرد اما خب ناتواني در كنترل احساسات مهار نشده زمينه‌ساز رخدادهاي تلخي است كه به كرات در عرصه فوتبال رخ داده است. پرخاشگري ورزشي را مي‌توان در حيطه بيماري‌هاي روحي- رواني دسته‌بندي كرد يا پديده‌اي است كه تنها در شرايط و اماكن‌ خاص مانند مسابقات ورزشي و در استاديوم‌ها بروز و ظهور مي‌يابد؟ پرخاشگري ورزشي را نمي‌توان به عنوان يك بيماري مطرح كرد. همانطور كه شما اشاره كرديد پديده‌اي است كه در شرايط خاص جلوه مي‌كند. شرايطي مانند بازي دو تيم فوتبال. چون افرادي كه در يك مسابقه ورزشي نقش مخرب و اخلالگر يا پرخاشگر را ايفا كنند، ممكن است در فرداي مسابقه يا زمان‌هاي خارج از بازي حالتي كاملاً معقول داشته باشند. به گونه‌اي كه ممكن است شما از اين پارادوكس شخصيت تعجب كنيد و بگوييدكه فلاني ديروز در مسابقه ورزشي داد و بيداد كرده و فضاي ورزشگاه را به هم ريخته و حركات ناشايستي از خود نشان داده اما امروز رفتاري عكس و معقول دارد. بنابراين رفتار پارادوكسيكال در علم روانشناسي به پرخاشگري ورزشي مصطلح است. يعني اين رفتار معكوس به واسطه قرارگيري در محيط‌هايي رخ مي‌دهد كه داراي پتانسيل خاصي است و افراد به واسطه كشش‌هايي كه در شرايط و محيط و به اصطلاح ابزار براي آنها فراهم مي‌‌كنند ممكن است رفتار‌شان با شخصيت واقعي‌شان كاملاً در تضاد باشد. با اين اوصاف ممكن است اين پرخاشگري براي اكثريت قريب به اتفاق آدم‌ها رخ دهد؟ تا حدودي درست است اما كسي كه سعي مي‌كند در برخورد با مسائل خردمندانه عمل كند، كمتر درگير جو غالب مي‌شود. اما كسي كه دچار احساسات است ممكن است به رغم معقول بودن گاهي هم جوگير شود و به انجام اقدامات ناشايست اهتمام ورزد و اين جوگير شدن‌ها مي‌تواند ناشي از شلوغي فضا باشد. با توجه به آنچه شما فرموديد آيا مي‌توان نتيجه گرفت كه در فضاهاي شلوغ مانند استاديوم‌ها سطح خرد جمعي پايين مي‌آيد و افراد ناخواسته دچار جوزدگي و جو غالب مي‌شوند؟ بله اين برداشت صحيح است. چون جمعيت وقتي افزايش پيدا كند و شلوغي ايجاد شود سطح خرد جمعي پايين مي‌آيد. گرچه هر فردي براي خود يك خرد و انديشه دارد كه در مواقع حساس از اين خرد براي تصميم‌گيري‌ها استفاده مي‌كند اما اين خردها در مراكز شلوغ مجموع نمي‌شود كه به يك خرد جمعي تبديل شود. مگر با برنامه‌ريزي از پيش تعيين شده. بنابراين اينجاست كه خيلي از ليدرهايي كه سردسته هواداران تيم‌هاي ورزشي هستند از اين موقعيت استفاده يا سوءاستفاده مي‌كنند. گاهي ممكن است كه يك ليدر خرد تماشاگران را در راستاي منافع خود يا تيم محبوبش به كار گيرد و بر عكس ليدري ديگر سعي كند كه تنش‌ها را كم كند و هيجانات تماشاگران را به سمت و سويي سوق دهد كه يك ديدار به يادماندني شود و در اذهان نقش ببندد اما متأسفانه در كشور ما اكثر ليدرها تماشاگران را در جهت منفي هدايت مي‌كنند و ترتيبي مي‌دهند كه احساسات و هيجانات به پرخاشگري منتهي شود كه علم جامعه‌شناسي از اين مقوله تحت عنوان «پرخاشگري ابزاري» ياد مي‌كند. در ميان هواداران رشته‌هاي ورزشي، تماشاگران و هواداران فوتبال حكايتي ديگر دارند به گونه‌اي كه به تيم‌هاي محبوب خود تعصب مي‌ورزند، آن هم تعصبي بسيار شديد. از سويي تعصب‌هايي از اين دست در دين و مذهب ما مورد نكوهش قرار گرفته‌اند. تا جايي كه حضرت‌اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايند: تعصب بيجا و بيش از اندازه چشم حقيقت‌جو را كور مي‌كند. با اين حال آيا مي‌توانيم عملكرد متعصبانه برخي از هواداران تيم‌هاي ورزشي را مصداق اين حديث شريف به حساب آوريم؟ بله، حكايت هواداري‌هاي متعصبانه مصداق اين فرمايش حضرت اميرالمومنين(ع) است. اتفاقاً اشاره خيلي خوبي بود. تازگي‌ها به خاطر تشديد خشونت‌ها برخي از صاحبنظران اصطلاحي ديگر را براي توصيف عملكرد هواداران خشن فوتبال به كار برده‌اند تحت عنوان «اوباشيگري» يا اوباشيگري در فوتبال! گرچه خوشبختانه ما به دلايلي نوع پيشرفته اوباشيگري را در كشور نداريم و نوع پيشرفته در كشورهاي غربي است. كشورهايي مثل ايتاليا و انگليس كه به صورت كاملاً سازمان‌يافته عمل مي‌كنند و گاهي تماشاگران متعصب ما هم در كشور از آنان پيروي مي‌كنند. لطفاً توضيحات بيشتري در اين رابطه بفرماييد. بحث اوباشيگري در فوتبال طوري است كه در انگليس به اين پديده هوليگان Football hooliganism مي‌گويند. يعني اوباش‌هاي فوتبال. حتي من يك فيلم سينمايي هم در اين زمينه ديدم كه تماشاگران با تعصبات بسيار زياد و جنون‌آميز به هواداران تيم رقيب حمله مي‌كنند و گاهي هم خود يا اطرافيان را شديداً مجروح مي‌كنند و حتي به قتل مي‌رسانند. براي مثال در دهه 80 ميلادي در يك مسابقه فوتبال در انگلستان 22 نفر كشته شدند. در ايتاليا هم چنين رويه‌هاي جنون‌آسا و اوباشيگرايانه‌اي وجود دارد كه به آنها لقب «تيفوسي» داده‌اند. حتي در ايران هم گاهي از سوي برخي از هواداران فوتبال اين اصطلاح استفاده مي‌شود كه مي‌گويند مثلاً ما تيفوسي پرسپوليسيم يا ما با تراكتوري‌ها تيفوسي تيم خود هستيم و اين اصطلاح با افتخار تمام به كار برده مي‌شود. ظاهراً اين اصطلاحات و دنياي پر طمطراق هواداري‌هاي عجيب تنها به عالم فوتبال آن هم فوتبال كشورهاي غربي باز مي‌گردد درست است؟‌ بله همين طور است. اين اصطلاحات تنها محدود به تماشاگران فوتبال مي‌شود. چون فوتبال طرفداران بسيار زيادي دارد و برخي از هواداراني كه در رفتار‌هاي اجتماعي‌شان طالب خشونت هستند، آزادند كه هر كاري كه دوست دارند انجام دهند. براي همين دسته‌ها و گروه‌هاي عجيبي مثل آنچه اشاره شد شكل مي‌دهند! البته به نظر مي‌رسد در پس زمينه هواداري‌هاي دو آتشه طبعاً مناسبات مالي در جريان است. نمونه اين مدعا شرط‌بندي هواداران فوتبال در فضاي مجازي است كه اين روزها نقل محافل و مجالس مختلف شده است. متأسفانه در اين باب نيز ليدرها و هواداران اصلي، به تأسي از ساز‌و‌كارهايي كه در غرب و اروپا وجود دارد، مناسبات مالي را در حاشيه هواداري‌ها به وجود آورده‌اند و برخي آمده‌اند در محيط اينترنت باشگاه‌هاي اينترنتي به راه انداخته‌اند و در مورد برد و باخت تيم‌ها شرط‌بندي مي‌كنند. اين رويه در خارج از اينترنت بين جوانان رايج شده كه آنها هم در استاديوم‌‌ها و خارج از استاديوم‌ها شرط‌بندي مي‌كنند كه گاهي شرط‌بندي‌هاي كلاني هم صورت مي‌گيرد. برخي از سايت‌ها هم گردانندگانش در خارج از كشور هستند و هواداران داخل را وادار به شرط‌بندي‌هاي كلان مي‌كنند و پول‌هاي نامشروعي در اين زمينه به صورت قمار تحصيل مي‌شود كه اين فعاليت ساده، بسياري از مسائل شرعي را زير سؤال مي‌برد. چون جوانان در اين شرايط بيكاري مي‌نشينند و دسته‌جمعي يك مسابقه را رصد مي‌كنند و به جاي اينكه از يك بازي خوب و سالم لذت ببرند، بازي را دستاويز شرط‌بندي‌هاي كلان خود قرار مي‌دهند و پيش‌بيني مي‌كنند كه چه كسي گل مي‌زند و كدام يك گل مي‌خورد! حتي بنده شنيده‌ام نيروي انتظامي با پرونده‌هايي از خشونت و درگيري مواجه شده كه پس از پيگيري معلوم شده كه جوانان براي ديدن بازي دور هم جمع شده‌اند و در نهايت روند بازي منجر به نزاع و درگيري شده است. در هر حال متأسفانه هواداري فوتبال موجب اتفاقاًت تازه‌اي شده كه اگر فكري عاجل در اين رابطه نشود و تدبيري اتخاذ نگردد، جامعه در آينده‌اي نزديك مجبور به دادن تاوان‌هاي سنگين خواهد شد! وضعيت فوتبال به سمت و سويي رفته كه تمام اخلاقيات و مرام و معرفتي كه ركن اصلي ورزش محسوب مي‌شود به حاشيه سوق پيدا كرده و پديده‌هاي ناشايستي مانند شرط‌بندي‌هاي يادشده جايگزين داشته‌هاي ارزشي ورزش شده است! در نهايت مجموع اين اتفاقاًت ناخوشايند موجب تضعيف روحيات پهلواني و قهرماني برخي از ورزشكاران شده است، با اين اوصاف براي برون رفت از اين چالش‌ها و براي برخورداري از ورزشي سالم چه بايد كرد؟ متأسفانه وضعيت همين گونه است، چراكه ورزش ديگر جايگاه محبوب خود را در جامعه از دست داده و امروزه يك مسابقه ورزشي يك بازي اخلاق‌مدار بين دو تيم ورزشي نيست، بلكه يك نبرد تشريفاتي است و سردمداران تيم براي يك بازي لشكركشي مي‌كنند و همين لشكر‌كشي‌ها ميدان مسابقه را به نبردي بين دو گروه تبديل مي‌كند. درست مثل نبردي كه در گذشته‌ها ميان دو گلادياتور در مي‌گرفت. حالا براي حل و فصل اين معضلات با كارهاي ساده و كم‌هزينه مي‌توان نتيجه را به صورت معقول تغيير داد. مثلاً بها دادن به رشته‌هاي ديگر ورزش، چراكه بسياري از ورزش‌هاي حال حاضر كشور و ورزشكاران رشته‌هاي ديگر پتانسيل‌هاي بسيار بالايي دارند. مثلاً كاراته را در نظر بگيريد كه در آن تواضع و فروتني بسيار زيادي وجود دارد. جالب است كه يكي از ورزشكاران مطرح اين رشته كه با من صحبت مي‌كرد مي‌گفت هيچ بودجه‌اي به رشته كاراته تعلق نمي‌گيرد كه دست‌اندركاران اين رشته ورزشي بتوانند مسابقه‌اي ترتيب دهند. يا مثلاً كشتي و ساير رشته‌هاي ديگر ورزشي كه فضايي دوستانه دارد و مرام و مكارم اخلاقي را گسترش مي‌دهد، متأسفانه ناديده گرفته شده است. بنابراين براي حل و فصل بحران‌هاي فوتبال به نظر من بايد توجه ويژه‌اي به اين رشته‌ها شود و مسئولان مردم را به رصد كردن اين رشته‌ها تشويق كنند كه هم تنوع به وجود آيد و هم باعث قوت قلب و اعتماد به نفس ساير ورزشكاران در رشته‌هاي ديگر شده و در نهايت بحران‌هاي فوتبال هم به تدريج حل و فصل شود. آنگونه كه از اوضاع و احوال بر مي‌آيد صدا و سيما در حوزه حواشي فوتبال اقدام مقبولي انجام نداده است. چون به هر حال داشتن نفود آنتن صدا و سيما و ارتباطي كه عامه مردم با اين رسانه دارند، بهترين برگ برنده‌اي است كه مي‌توان با اتكا به آن به فرهنگ‌سازي پرداخت و سره را از ناسره جدا كرد. نظر شما در اين رابطه چيست؟ اتفاقاً من معتقدم صدا و سيما در اين زمينه نه تنها كاري نكرده، بلكه گاهي هم مرتكب اقدام اشتباه مي‌شود. مثلاً در بازي شهرآورد اخير استقلال و پرسپوليس صدا و سيما به اقدامات منفي دامن زد. در اين ديدار صدا‌و‌سيما چند هنرپيشه را به استاديوم دعوت كرده كه اين هنرپيشه‌ها تنور را داغ كنند كه كردند. اين هنرپيشه‌ها به نوعي براي تيم‌هاي مورد نظر خود تبليغ مي‌كردند. اين كار اشتباه است چون صدا‌و‌سيما به فكر اين است كه از اين آب‌ گل‌آلود ماهي خود را صيد كند و آگهي‌هاي خود را سفارش بگيرد. براي همين هنرپيشه‌ها را آنجا آورده كه مردم را مشتاق كند كه در استاديوم حاضر شوند. پس طبيعي است كه هر چه استاديوم شلوغ‌تر شود امكان آشوب و زد و خورد بيشتر مي‌شود. آقاي دكتر! يكي از اتفاقات خوب شهرآورد اخير چاپ كيسه‌هاي پلاستيكي با شعار زيست محيطي بود كه با هدف جمع‌آوري زباله‌ (و البته متأثر از اقدام تماشاگران كره‌اي كه پيش‌تر مطرح شد) بين تماشاگران توزيع شد اما استفاده‌اي از اين كيسه‌ها نشد. بفرماييد چرا تماشاگران از همكاري و شركت در يك امر فرهنگي اجتناب مي‌كنند؟ پاسخ اين سؤال مشتمل به دو نكته و در واقع فقدان دو امر اساسي است. نكته اول اينكه مسئولان امر و متوليان ورزش فوتبال در اين زمينه فرهنگ‌سازي نكرده‌اند! گرچه به نظر من اگر در محيط استاديوم به جاي كيسه‌هاي زباله كتاب‌هاي نفيس هم مي‌دادند، مطمئناً همين تماشاگران بسياري از آن كتاب‌ها را به عنوان زيرانداز استفاده مي‌كردند. يا مثلاً اوراق كتاب‌ها را آتش مي‌زدند كه در آن سرما خود را گرم كنند! بنابراين بايد در مرحله اول فرهنگ‌سازي مي‌شد و بعد اقدام به توزيع كيسه زباله مي‌كردند، چراكه قبل از فرهنگ‌سازي نمي‌توان نتيجه مطلوب را به دست آورد. اما نكته دوم كه به برداشت صحيح شما بر مي‌گردد، لج و لجبازي تماشاگران است و آنها مي‌خواهند با استفاده عكس از كيسه‌هايي كه براي تهيه آنها هزينه و انرژي زيادي صرف شده به نوعي به متوليان امر دهن‌كجي كنند كه تمام اين حالت‌ها در علم جامعه‌‌شناسي و روانشناسي ما به ازاي علمي دارد كه به آن نظريه «محروميت تهاجم» مي‌گويند. به نظر چنين افرادي توزيع كيسه‌هاي پلاستيكي يا اقدامات مشابه به نوعي محدوديت به حساب مي‌آيد. از طرفي تماشاگر به خود حق مي‌دهد از داور ناراحت شود. از بازيكن ناراحت شود كه چرا خوب بازي نكرده. از همه ناراحت شود كه چرا باخته‌اند و در مجموع براي بروز رفتارهاي تهاجمي خود بهانه‌اي مي‌طلبد! حالا ممكن است به اين فرد كيسه پلاستيكي هم نرسد و براي همين اين فرد مي‌رود در دستشويي استاديوم شعار و جمله‌هاي ركيك ‌مي‌نويسد. چون نمي‌تواند با مسئولان و نيروي انتظامي در بيفتد براي همين رفتار تهاجمي خود را به نوعي در خفا نشان مي‌‌دهد. مثلاً كيسه‌اي كه براي جمع‌‌آوري زباله به او داده‌اند را سرش يا آن را پاره مي‌كند! من فكر مي‌كنم مي‌توان با امكانات و اوضاع موجود به امر فرهنگ‌سازي در فوتبال پرداخت. به اين صورت كه بازيكنان فوتبال در بدترين شرايط محبوب تماشاگران حتي تماشاگران هنجارشكن و خشونت‌طلب هستند. با اين حال مي‌شود با هماهنگي با بازيكنان فوتبال، شعارها و اهداف زيست‌محيطي و هرآنچه نياز به امر فرهنگ‌سازي دارد را از جانب بازيكنان محبوب به چنين مخاطباني كه به قول شما نظريه محروميت تهاجم در باره آنان صدق مي‌كند، تزريق كرد. با اين حال چنين ايده‌اي اصولاً محلي از اعراب دارد و اصلاً شدني است يا خير؟ بله، اين پيشنهاد مي‌تواند كاملاً كارساز واقع شود. مثلاً اگر فلان دروازه‌بان محبوب را بياوريم در برنامه‌ تلويزيوني در مورد جمع‌آوري زباله ساعت‌ها حرف بزند بي‌ترديد تأثيري نخواهد داشت در مقابل حالتي كه مثلاً در مدت زماني كه تماشاگران در ورزشگاه حضور دارند دوربين نشان دهد كه مثلاً يكي از بازيكن‌هاي اخلاق مدار زباله‌هاي ورزشگاه را جمع ‌كند و داخل سطل زباله يا كيسه زباله بيندازد، همين تصوير شايد در طول 10 يا 15 ثانيه نشان داده شود بي‌ترديد تأثير فوق‌العاده‌اي خواهد گذاشت و اين تأثير هزاران برابر وقتي است كه آقاي رحمتي بيايد و در يك مصاحبه يا برنامه تلويزيوني هواداران خود را نصيحت كند كه مثلاً زباله‌ها را جمع‌آوري كنيد يا در مورد محيط‌زيست و حفظ محيط‌زندگي حرف بزند. اتفاقاً اين ايده اگر درست اجرا شود، تأثيرات بسيار عميقي روي مردم و تماشاگران خواهد گذاشت، چون مردم از نصيحت گريزانند.

منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۲۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


ورزش

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن