محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842511367
منوچهر ستوده، مرگ یک قرن
واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
منوچهر ستوده، مرگ یک قرن
منوچهر ستوده، فرزند خلیل، شماره شناسنامه 285، بخش 9 تهران، متولد تهران، بازارچه سرچشمه، کوچه صدیق الدوله از بخش عودلاجان از محله های قدیم تهران، اصلا اهل مازندران هستم.
هفته نامه صدا - مهدی یزدانی خرم: منوچهر ستوده، فرزند خلیل، شماره شناسنامه 285، بخش 9 تهران، متولد تهران، بازارچه سرچشمه، کوچه صدیق الدوله از بخش عودلاجان از محله های قدیم تهران، اصلا اهل مازندران هستم. پدربزرگم آقا شیخ موسی از یاسل نور که منطقه ییلاقی و کوهستان آنجا محسوب می شود با پسرعموهایش به تهران آمد.
آقای دکتر غلام حسین خان صدیقی که وزیر دکتر مصدق بودند، نوه عموی من هستند. پس از آنکه در دوره رضاشاه ثبت احوال تاسیس شد و مردم صاحب نام خانوادگی شدند، پدر من در هنگام گرفتن شناسنامه اسم خانوادگی «صدیقی» را عوض کردند و «ستوده» گذاشتند... از اتوبیوگرافی دکتر منوچهر ستوده
مرگ منوچهر ستوده در صد و سه سالگی اتفاق افتاد. عمری به واقع بسیار طولانی که باعث شد او شاهد گوناگونی های متعددی در تاریخ ایران باشد. ستوده را می توان با چه صفتی روایت کرد؟ ایران شناس؟ مصحح متن؟ قوم شناس؟ زبان شناس؟ ادیب؟ مورخ؟ متن شناس؟ و... گستردگی کار او چنان زیاد است و متنوع که عملا نمی توان رفتارهای متنی و تحقیقی اش را در چند صفت کلی خلاصه کرد.
تازه باید به این ها نقش پررنگ آکادمیک اش را نیز اضافه کرد. مردی که زیر نظر فروزان فر ادبیات فارسی خواند و با ناتل خانلری کار کرد. کسی که کتاب خانه مرکزی دانشگاه تهران را پایه گذاشت. ستوده که سال های بسیار طولانی در شمال ایران و در چالوس و اطراف اش می زیست و به قول خودش «از خلق بریده و به خالق» پیوسته بود، زندگی منحصر به فردی هم داشت که کمتر نمونه ای از آن را سراغ داریم. بنابراین ردیف کردن انواع صفت ها برای او بیراه نیست و در عین حال جامع.
منوچهر ستوده را چنین وصف کرده اند که نقطه ای از ایران نبوده که او پیاده از آن نگذشته باشد و به چشم اش آن را درک. انبوه آثارش درباره پیشینه های زبانی و تاریخی اقوام مختلف ایرانی به خصوص گیلکی ها و مازنی ها نشان می دهد که او چه دلبستگی عمیقی برای ترسیم آکادمیک ریشه های زیستی و جغرافیایی اقوام ایرانی داشت. او کنار دوست منحصر به فردش، «ایرج افشار» ایران را درنوردید و برخی از بهترین آثار ایران شناسی را با همکاری او تدوین کرد.
شاید بتوان قصه ستوده را این طور نیز نگاه کرد که او از نسل روشنفکران سنتی ای بود که احیا دانش تاریخی و جغرافیایی و یافتن ریشه های زبانی را برای شناخت هویت بسیار لازم می دید. هراس او از پراکندگی و اشتباه های فراوانی که در دیرینه شناسی ایران وجود داشت بسیار مشهود بود و همین امر یکی از دلایلی شد تا او عمر بسیار طولانی اش را صرف به دست آوردن روایت هایی دقیق و دانشگاهی از این پیشینه کند.
او در اتوبیوگرافی اش می نویسد: «انجمن آثار ملی در زمان رضاشاه درست شده بود و چون بودجه دولتی نداشت، از هر کیسه سیمان یک قران به انجمن می دادند. پول خوبی هم جمع می شد و این انجمن رونق پیدا کرد و شروع به چاپ کتاب کرد. یکی از کسانی که در انجمن آثار ملی مسئولیت داشت غلام حسین خان صدیقی بود. ایشان متوجه شدند که آثار تاریخی ایران باید ضبط و ثبت شود. به همین خاطر پیشنهادی به شورای انجمن آثار ملی داد و شورای آنجا هم به گردن گرفت که اطلاعات مربوط به آثار تاریخی مملکت را جمع آوری کند. پس از آن به دنبال کسانی می گشتند که در حوزه محلی فعالیت می کردند و من نیز به وسیله آقای غلام حسین خان صدیقی معرفی شدم که می توانم کار مربوط به مازندران را انجام بدهم. در نتیجه کار را شروع کردیم.
از آستارا تا خلیج حسینقلی در استرآباد بیست و اندی سال طول کشید و تمام کوه و دشت این منطقه را بررسی کردم و پنج جلد کتاب «از آستارا تا استراباد» تالیف شد. از آستارا رفتم تا خلیج حسینقلی و دره و ماهور و همه جاها را دیدم. البته آن وقت ها ماشینی نبود پیاده و یا با قاطر از محلی به محل دیگر می رفتم با دو دوربین عکاسی و سایر وسایل به کول!»
این رویه عمل گرا در نسلی که ستوده نیز به آن تعلق داشت بسیار به چشم می خورد. او و بسیاری دیگر از هم فکران اش دریافتند برای ایران نو و تازه نیازمند گزارش های دقیق و خالی از افسانه و تحریف هستند. آفرینش مجدد ایران در متن ها، هرچند ناسیونالیسم نیمه اول قرن حاضر خورشیدی نیز باعث شده بود تا این دست حرکت ها بیشتر از قبل حمایت شود اما ستوده یا افشار و خانلری و باستانی پاریزی اصولا از این نگاه ناسیونالیستی دور بودند و منش شان ایران دوستی ای سنتی بود که روش ها و آموزه های آکادمیک به آن شکلی علمی بخشیده بود.
دکتر ستوده ثابت کرد که روشنفکران سنتی تخصص گرایی چون او که تا سال ها از سوی بسیاری روشنفکران سنتی تخصص گرایی چون او که تا سال ها از سوی بسیاری روشنفکران سیاسی- ادبی نادیده گرفته می شدند، چه قدر توانستند بر تغییر نگاه کلی و نادقیقی که نسبت به ایران وجود داشت موثر باشند. تخصص او در حوزه ادبیات کهن و عرفان ایرانی نیز در این درک عمیق تاثیرگذار بود. ایران جغرافیایی و ایران ادبی.
ستوده از جمله شخصیت هایی بود که توانست بین این دو مفهوم اغلب خلط شده تفاوت بگذارد و نشان دهد که محدوده های زبانی و زیستی اقوام ایرانی لزوما به معنای این نیست که همه آن ها را زیر چتر ایران جغرافیایی امروز دریابیم. از سوی دیگر این نگاه باعث شد تا ایرانی که او و همکاران اش در صدد کشف اش بودند مختصات دقیقی پیدا کند.
منوچهر ستوده و باستانی پاریزی در وین
به جرات می توان گفت تا قبل از نسل او عملا متنی دقیق و خالی از خرافه و کلی گویی درباره ایران به ندرت در دسترس بود و عمده متن ها آثاری کلاسیک بودند که از گذشته های دور به دست این نسل رسیده بود. بنابراین می توان اذعان کرد که ستوده نقش مهمی در درک مفهومی کاملا متحول شده به نام جغرافیا نیز بازی کرد. او برای یافتن مدارک و اسناد به هر گوشه کناری سر زد.
متن هایی که گاه در اختیار برخی خانواده ها بودند و گاهی در کسوت سفرنامه ها در دست مراکزی که ندان اهمیتی به آن ها نمی دادند. پس یک جنبه دیگر کار ستوده در همین پروسه آشکار می شود؛ نجات انبوهی از نسخه های خطی و یافتن بسیاری دیگر از دل صندوق ها یا اشکاف های خاک گرفته خانه های قدیمی این نسخه ها مهم ترین اسناد دوره های مختلف تاریخ ایران اعم از ادبیات، جغرافیا، سفرنامه یا تذکره بودند که با تلاش های او از خطر نابودی نجات پیدا کردند.
جالب این که او بارها اشاره می کند که این حجم از کار سخت ایران گردی، عکاسی از اسناد یا مکان ها و... بخشی از «کار»ش بوده؛ کاری که به واسطه تخصص اش در حوزه های تاریخ و ادبیات و جغرافیا به او محول می شده. رفتاری کاملا مدرن و دانشگاهی در قبال این حجم از تلاش. مثلا می نویسد: «خدا دکتر پرویز خانلری را رحمت کند! ایشان اهل مازندران بود و ریاست بنیاد فرهنگ ایران را به عهده داشت. در زمانی که من در دانشکده ادبیات تدریس می کردم، ایشان هم از اساتید قدیمی آنجا بود. یک روز دست من را گرفت و از اطاق اساتید به راهور برد و به من گفت: قصد دارم هر نسخه خطی که راجع به تاریخ مازندران است را به چاپ برسانم، شما به من کمک می کنید؟ گفتم بله و تا آخر در این راه با شما هستم. به این ترتیب شروع کردیم به پیدا کردن نسخه های خطی و چاپ
کردن آنها که کتاب های تاریخ گیلان و دیلمستان، تاریخ رویان، تاریخ گیلان، تاریخ خانی و تاریخ خاندان مرعشی مازندران به این طریق در تشکیلات آقای خانلری به چاپ رسید.» منوچهر ستوده با چنین تربیت فکری ای جهان شخصی اش را که زندگی دور از شهر بود ساخت. او که شیفته کوه نوردی و جنگل پیمایی و اصولا پرسه زنی در ایران پهناور بود، هویت فردی اش را نیز در گرو این کار تعریف کرد. او سفر می رفت تا کشف کند، تا منابع را بیابد، تا اسناد را جست و جو کند و مهم تر از همه این ها، بتواند ریشه های زبانی را بیابد.
اصولا بسیاری از روشنفکران سنتی ایران به شکل مشخصی به حوزه های زبان های ایرانی و زبان فارسی توجه ویژه داشته اند. از علی اکبر دهخدا و ملک الشعرای بهار گرفته تا ناتل خانلری و ایرج افشار و عباس زریاب و منوچهر ستوده و... زبان برای ایشان چیزی بیش از یک فرایند عادی روزمره که یک سازمان تاریخی بود که از دل اش می شد حافظه یک سرزمین را استخراج کرد.
این زبان باید بازیابی، کشف و طبقه بندی می شد و به دلیل این که این دست روشنفکران ما در آغاز قرن تازه با روش های نوین این حوزه آشنا شده بودند بیش از هر کسی تلاش کردند این هویت های زبانی چندگانه و متنوع ثبت و ضبط شود. درباره ستوده به شکل مشخص می توان به تلاش های اش در حوزه زبان گیلکی اشاره کرد. هم چنین کار کم نظیری که روی زبان تهرانی انجام داد.
با این مختصات است که باید به ستوده نگریست. شاید بسیاری از کتاب های او صرفا برای متخصصان حوزه مذکور جذابیت داشته باشد اما باید اشاره کرد که همین نگاه تخصصی بود که باعث شد انبوهی از اطلاعات زبانی و تاریخی و فولکلور مناطق مختلف ایران که گره خوردگی های فراوانی هم با سیاست داشتند، حفظ شوند و پشتوانه ای برای همان حافظه نه چندان شفاف جامعه ایرانی.
در ضمن نباید از یاد ببریم که ستوده انسانی جهان دیده بود و بارها در آکادمی های مطرح انگلیسی و آمریکایی حضور داشت. درواقع ترکیب طلایی او و ایرج افشار را می توان مهم ترین زوج فکری در حوزه ایران شناسی دانست که در عین سنت دوست بودن با ابزارهای مدرن کار نیز آشنایی کامل داشتند.
ستوده در زندگی نامه خودنوشت اش درباره آشنایی اش با ایرج افشار می نویسد: «دوست من و ایرج افشار به این ترتیب شروع شد که تفریح روزهای جمعه من در زمانی که در تهران زندگی می کردم این بود که به «پس قلعه» می رفتم، صبح فردا از آنجا به قلعه توچال صعود می کردم سپس یک سره به تهران می آمدم. در یکی از آن روزهای جمعه در سال 1327 من از آن طرف توچال سرازیر شدم که به طرف صاحبقرانیه بروم، دیدم دم چشمه کلک چال جوانی نشسته تک و تنها با یک کوله پشتی و با پریموس در حال درست کردن چای است.
پس از احوال پرسی گفتم من دارم از توچال می آیم و خسته هستم، یک استکان چای به من می دهی؟ گفت: بله حتما! و نشستیم با هم چای خوردیم. دیگر نشستیم که نشستیم و این شصت و اندی سال را با هم طی کردیم! در سال دو بار با آقای افشار بدون هیچ نقشه و برنامه ای به ایرانگردی می پرداختیم و خودمان را وسط ایلات و عشایر می انداختیم. افشار یادداشت این سفرها را با نام «گلگشت وطن» به چاپ رساند.
و پایان این عمر باشکوه در صد و سه سالگی برای هر مخاطبی روشن می کند که ستوده بیش از چند نفر کار کرد و نوشت. مرگ این آکادمیسین عزلت گزیده که تا آنات آخر عمرش به کار نوشتن و خواندن مشغول بود اشاره دارد به یک سیر طولانی از دانستن و در جست و جوی فهم راه رفتن. منوچهر ستوده پسر ایران بود.
تاریخ انتشار: ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]
صفحات پیشنهادی
مرگ 8 میلیون نفر بر اثر حوادث طبیعی از آغاز قرن بیستم
سهشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۱ ۴۹ نتایج یک مطالعه آماری بینالمللی نشان میدهد که از سال 1900 میلادی هشت میلیون نفر بر اثر حوادث طبیعی جان خود را از دست دادهاند به گزارش سرویس حوادث ایسنا موسسه فناوری کارلسروهه در آلمان اعلام کرد از شروع قرن 20 میلادی حوادث طبیعی موجب مرگ بیشمرگبارترین زلزله های جهان از آغاز قرن بیستم تا امروز/ از زلزله 9.5 ریشتری تا سونامی 16 متری+ تصاویر
مرگبارترین زلزله های جهان از آغاز قرن بیستم تا امروز از زلزله 9 5 ریشتری تا سونامی 16 متری تصاویر جهان در دهه های اخیر با زمین لرزه های شدید و مرگبار زیادی روبرو شده است به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان وبسایت ان بی سی نیوز فهرستی از زلزله های مرگبار تاعکس: وقیح ترین صحنه از مرگ ناگهانی مهرداد اولادی!
عکس وقیح ترین صحنه از مرگ ناگهانی مهرداد اولادی رفتار برخی از هواداران که برای فوت بازیکن سرشناس فوتبال کشورمان به بیمارستان رفته بودند جای نقد دارد به گزارش آخرین نیوز یک خبرنگار ورزشی در صفحه اجتماعی خود با انتشار تصویر زیر نوشت چهره های خندان برای ورود بالاجبار به محوطهواکنش تند منوچهر هادی: تو که این چنین نقد می کنی بی شعوری!!
منوچهر هادی کارگردان من سالوادور نیستم به انتقاد های وارد شده به این فیلم واکنش تندی نشان داده است واکنش منوچهر هادی به انتقادها نسبت به فیلم سالوادورمنوچهر هادی کارگردان فیلم پرفروش «من سالوادور نیستم» در آخرین گفتگوی خود به منتقدان این فیلم واکنش تندی نشان داده استمرگ مامور نیروی انتظامی در حال انجام وظیفه
مرگ مامور نیروی انتظامی در حال انجام وظیفه برخورد خوودروی عبوری با مامور پلیس راه که با دوربین در حال کنترل سرعت بوده منجر به فوت پلیس راهور شد به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از سمنان برخورد خوودروی عبوری در جاده قم گرمسار با مامور پلیس راه که با دورب«منوچهر هادی» و «یکتا ناصر» و «من سالوادور نیستم»!
منوچهر هادی و یکتا ناصر و من سالوادور نیستم من سالوادور نیستم موفق ترین فیلم کارنامه منوچهر هادی در گیشه های سینما بوده است منوچهر هادی و یکتا ناصر درباره نحوه ساخت و فراز و نشیب های کارگردانی و بازیگری در این فیلم با ما گفت و گویی داشتند روزنامه سینما - علی مسعودی نیاهنوز مرگ پسرم را باور ندارم/ کاش من جای او بودم
پدر مهرداد اولادی در گفتگو با مهر هنوز مرگ پسرم را باور ندارم کاش من جای او بودم شناسهٔ خبر 3603710 - چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱ ۱۹ ورزش > فوتبال ایران محمدرضا اولادی با بیان اینکه انتظار چنین خبری را نداشته است گفت از مرگ پسرم غافلگیر شدم و هنوز نمی توانم باور کنم کهفیدل کاسترو در نشست حزب کمونیست از مرگ سخن گفت
چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۰ ۲۲ فیدل کاسترو رهبر انقلابی کوبا در سخنرانی خداحافظی در کنگره حزب کمونیست این کشور که حدود نیم قرن پیش توسط وی بنیان گذاشته شد با تاکید بر این که پایان عمر وی نزدیک است از مقامات این حزب خواست تا ادامهدهنده مبارزه برای آرمانهای کمونیستی باشند به«مرگ طبلیه که یه بند صداش بلنده» گروتسکی درباره مرگ است
اجرای نمایش تا سوم اردیبهشت مرگ طبلیه که یه بند صداش بلنده گروتسکی درباره مرگ است شناسهٔ خبر 3599961 - چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹ ۲۵ هنر > تئاتر کارگردان نمایش مرگ طبلیه که یه بند صداش بلنده با اشاره به اینکه این نمایش تقابل دنیای مردگان و زنده ها را به نمایش می گذاردخوردبین: مرگ های ناگهانی باید بررسی شود
خوردبین مرگ های ناگهانی باید بررسی شود بعد از درگذشت ناگهانی هادی نوروزی این بار نوبت مهرداد اولادی بود که ناباورانه به دلیل ایست قلبی درگذشت محمود خوردبین سرپرست باشگاه فوتبال پرسپولیس در گفت و گو با حوزه فوتبال و فوتسال گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان &n-
گوناگون
پربازدیدترینها