پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848099124
فروش کودک 6ماهه بخاطر 150 هزار تومان!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: از آنجا که مریم معتاد به حشیش و شیشه بود، فرزندش «رضا» نیز با تاثیر از اعتیاد مادر به دنیا آمد که برای سمزدایی، چند وقتی رضا را در بیمارستان میگذارد.
قصه دردی که پایان نداردمریم در اتاقی 9 متری در زیر زمین ساختمانی در جنوب تهران همراه فرزندانش زندگی میکند. «محمد» فرزند بزرگ و هشتساله مریم، به اجبار پدر معتادش مدرسه نمیرود. پای او به شدت ورم کرده و عفونتی شدید دارد. حسن در چهار سالی که به دنیا آمده است، هیچ واکسنی نزده و زمینه ابتلا به هر بیماریای را دارد. پدر گفته رضا را فروخته؛ آن هم به قیمت «150 هزار تومان»! تا شاید پول چند وعده اعتیادش را درآورد. هنوز قصه پر غصه شکنجه «اعظم» و فرزندانش تیتر رسانهها و نقل محافل است که اینبار، جایی همین نزدیکی و لب خط آهن جنوب تهران، «مریم» و سه فرزندش با شکنجه و اعتیاد مرد خانواده، روزها را سپری میکنند. قصه مریم مشابه قصه اعظم است. مریم با تولد سومین فرزندش به مرکز خیریه مهرآفرین معرفی میشود و این مرکز مریم و سه فرزندش را تحت حمایت قرار میدهد.از آنجا که مریم معتاد به حشیش و شیشه بود، فرزندش «رضا» نیز با تاثیر از اعتیاد مادر به دنیا آمد که برای سمزدایی، چند وقتی رضا را در بیمارستان میگذارد. پس از بهبودی رضا، مادرش مریم او را به خانه میبرد که به خاطر شرایط نامناسب زندگی، مددکار خیریه مهرآفرین نیز همراهش رفته و متوجه قصه غمانگیز زندگی مریم میشود. شکنجههایی که مریم و پسرانش دیدندمریم در اتاقی 9 متری در زیر زمین ساختمانی در جنوب تهران و به اصطلاح لب خط زندگی میکند. او، سه فرزند چهار و هشت ساله و شش ماهه دارد که هیچکدام، شرایط طبیعی برای زندگی را ندارند. همسر مریم اعتیاد شدید به حشیش و شیشه دارد و او را نیز چند سالی است که معتاد به مصرف مخدرها کرده است. در خانه نمور و بسیار آلوده آنها، هیچچیز رنگ زندگی ندارد. اینجا نه آب و غذای مناسبی وجود دارد و نه بهداشتی برای زندگی بچهها. «محمد» فرزند بزرگ و هشت ساله مریم، به اجبار پدر معتادش مدرسه نمیرود. پای او به شدت ورم کرده و عفونتی شدید دارد.مددکار خیریه متوجه میشود محمد قبلا تصادف کرده و در پایش پلاتین گذاشتهاند اما به خاطر شرایط بد زندگی، مدت زیادی از زمان درآوردن پلاتینها گذشته و پای راست او به شدت متورم شده است. مددکار به سختی رضایت پدر را گرفته و محمد را به بیمارستان میبرد. پزشکان معترض میشوند که چرا اینقدر دیر او را به بیمارستان آوردهاند، چراکه ممکن بود پای محمد قطع شود. با این حال، محمد به سرعت عمل شده و بعد از چند روز مرخص میشود. مددکار میگوید یک روز ساعت 5 صبح تلفنش زنگ می خورد و صاحبخانه مریم با استرس میگوید زود خودتان را برسانید، پدر محمد را دارد خفه میکند. مددکار وقتی میرسد، صاحبخانه محمد را از دستان پدر توهم زده شیشهای نجات داده است. مددکار وضعیت خانواده را بسیار مخاطرهآمیز گزارش میکند. پس از آن، سرپرست مددکاری مؤسسه مهرآفرین گزارشی تنظیم و به بهزیستی و نماینده دادستان ارائه میکند. گزارشی جدا هم برای نیروی انتظامی ارسال میشود.بعد از دو هفته مددکاران اورژانس اجتماعی با در دست داشتن حکم قضایی به خانه مریم میروند، ولی والدین معتاد از دادن کودکان سر باز میزنند و این امر منجربه بازگشت مددکاران اورژانس اجتماعی میشود. میگویند بالاجبار نمیتوان کودکان را گرفت، در حکم کلمه اجبار به کار نرفته است و ما به زور نمیتوانیم کودکان را بگیریم. تا اینکه چهار ماه از ماجرا میگذرد و مددکار ما هر هفته به منزل آنها رفته و کمکهایش را به کودکان میرساند. داستان حسن چهار سالهحسن، فرزند دوم مریم است که او هم شرایطی بهتر از برادر بزرگش ندارد. حسن، در چهار سالی که به دنیا آمده است، هیچ واکسنی نزده و زمینه ابتلا به هر بیماری را دارد. تغذیه نا مناسب و زندگی در کنار پدر و مادر معتاد، از حسن کودکی ضعیف و آسیبپذیر ساخته که در اتاق 9 متری زندگیشان، روزهای تاریکی را به خود دیده است. از نشئگی پدر و مادرش گرفته تا شکنجههایی که پدر معتاد متوهم به او و مادر و برادرش میدهد. هفته گذشته دعوای سختی بین مریم و همسرش درمیگیرد، مریم به شدت کتک میخورد و با شکنجه همسر، دندانهایش شکسته و بدنش کبود میشود. با این حال، او همراه حسن از خانه میرود. «محمد» هم به خانه عمهاش پناه میبرد اما رضای ششماهه در خانه نزد پدرش میماند. اکنون چند روزی است که از رضا خبری نیست و مریم با حال معتادش، بیقراری فرزند ششماههاش را میکند. صاحبخانه میگوید همان شب دعوا، همسر مریم، رضا را با خود برد و خودش بازگشت اما بدون کودک. پدرش که حال متوهمی دارد، گفته رضا را فروخته، آن هم به قیمت «150 هزار تومان»! تا شاید پول چند وعده اعتیادش را درآورد. جستوجوی حقی که از دست رفته استمریم حالا در جستوجوی رضای ششماههاش است و از شکنجههای همسرش نیز به ستوه آمده و با شکایت به قانون، میخواهد حق خود را مطالبه کند. او از پزشکی قانونی، گزارش رسمی شکنجههایش را گرفته و چشم امید به قانون دارد تا شاید فرزند فروختهشدهاش را پس گرفته و از شر توهمات و شکنجههای همسرش رها شود. شکنجه مریم در میان هیاهوی زندگی پایتختنشینان، داستان غمانگیزی است که از یک سو، اوضاع وخیم کودکان با پدر و مادر معتاد را نشان میدهد و از سوی دیگر، خشونت علیه زنان را که همسر معتاد، آنها را برای ادامه زندگی معتاد کرده و زیر ستم و شکنجههای همسر، زبانی برای شکایت ندارند. این خشونتها علیه زنان و کودکان که بد سرپرست هستند، از دورافتادهترین نقاط مشهد گرفته تا بیخ گوش پایتختنشینان رخ میدهد و مردم و مسئولان، کم توجه و منفعلانه نسبت به آنها، روزگار خود را سپری میکنند. موج آسیبهای اجتماعی و خشونتهایی که رخ میدهد، واکنش و اقدام فعالانه هم مردم و هم مسئولان را میطلبد تا شاید انسانی به حق قانونی رسیده و زیر بار خشونت خانواده، مجالی برای زندگی یابد. این روزها، آنقدر موضوعات حاشیهای، مردم و مسئولان را درگیر خود کرده که متنهایی همچون توجه خشونت در خانوادههای بدسرپرست به فراموشی سپرده شود. مجلس، قانون حمایتی تصویب کند«فاطمه دانشور»، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران و مدیرعامل موسسه مهرآفرین درباره چرایی نبود اقدام موثر و فعالانه در مقابل خشونتها به «قانون» میگوید: واقعیت آن است کودکان با دو والد معتاد، شرایط بسیار بد و بحرانی دارند که قانون فکری برایشان نکرده است. در اینجا باید گفت وضعیت بچههایی با یک والد معتاد بهتر است و والد سالم، حداقل میتواند رسیدگیهایی را به کودک داشته باشد. اما وقتی پدر و مادر، هر دو معتاد باشند، وضعیت کودکانشان، مشابه وضعیت سه فرزند مریم میشود و بسیار خطرناک است.وی با اشاره به خشونتهایی که علیه زنان میشود، مریم را مصداقی دیگر از خشونت به زنان میداند و میافزاید: مریم، در بدترین شرایط ممکن زندگی میکند که خودش نقشی در آن نداشته است. او به اجبار همسرش معتاد شده و شکنجههای بسیاری را تحمل کرده است.وی با تاکید بر اینکه مسئولان و قانونگذاران باید توجه جدی به رشد آسیبها در جامعه داشته باشند، تاکید میکند: آیا بعد از این همه قربانی وقت آن نرسیده است که 280 نماینده مجلس فکری به حال قانون حمایت از زنان و کودکان به ویژه کودکان بدسرپرست کنند؟ آیا وقت آن نرسیده نهادهای حمایتی در را به روی زنان و کودکان بدسرپرست باز کنند که به موقع بتوان از وقوع جرم پیشگیری کرد؟ آیا وقت آن نرسیده قضات تخصصیتر و مسئولانهتر بابت این کودکان حکم دهند؟ و آیا وقت آن نرسیده قدرت مداخله در موقع بحران به مددکاران اورژانس اجتماعی داده شود؟ چند قربانی دیگر لازم است؟ منبع:
زیر مجموعه: خبر دسته: گزارش
بازدید: 135
منتشر شده در 1395/02/11
باره جزئیات فصل دوم!" alt="اطلاعیه عوامل شهرزاد بخاطر شایعات منتشر شده درباره جزئیات فصل دوم!" />اطلاعیه عوامل شهرزاد بخاطر شایعات منتشر شده درباره جزئیات فصل… این ویروس تناسلی زنانه, بیماری همسرتان هم هست! پوره سیب زمینی ما را چاق می کند؟ شما اینجا هستید: سیمرغ > خبر > گزارش > فروش کودک 6ماهه بخاطر 150 هزار تومان! فروش کودک 6ماهه بخاطر 150 هزار تومان!از آنجا که مریم معتاد به حشیش و شیشه بود، فرزندش «رضا» نیز با تاثیر از اعتیاد مادر به دنیا آمد که برای سمزدایی، چند وقتی رضا را در بیمارستان میگذارد.قصه دردی که پایان نداردمریم در اتاقی 9 متری در زیر زمین ساختمانی در جنوب تهران همراه فرزندانش زندگی میکند. «محمد» فرزند بزرگ و هشتساله مریم، به اجبار پدر معتادش مدرسه نمیرود. پای او به شدت ورم کرده و عفونتی شدید دارد. حسن در چهار سالی که به دنیا آمده است، هیچ واکسنی نزده و زمینه ابتلا به هر بیماریای را دارد. پدر گفته رضا را فروخته؛ آن هم به قیمت «150 هزار تومان»! تا شاید پول چند وعده اعتیادش را درآورد.هنوز قصه پر غصه شکنجه «اعظم» و فرزندانش تیتر رسانهها و نقل محافل است که اینبار، جایی همین نزدیکی و لب خط آهن جنوب تهران، «مریم» و سه فرزندش با شکنجه و اعتیاد مرد خانواده، روزها را سپری میکنند. قصه مریم مشابه قصه اعظم است. مریم با تولد سومین فرزندش به مرکز خیریه مهرآفرین معرفی میشود و این مرکز مریم و سه فرزندش را تحت حمایت قرار میدهد.از آنجا که مریم معتاد به حشیش و شیشه بود، فرزندش «رضا» نیز با تاثیر از اعتیاد مادر به دنیا آمد که برای سمزدایی، چند وقتی رضا را در بیمارستان میگذارد. پس از بهبودی رضا، مادرش مریم او را به خانه میبرد که به خاطر شرایط نامناسب زندگی، مددکار خیریه مهرآفرین نیز همراهش رفته و متوجه قصه غمانگیز زندگی مریم میشود.شکنجههایی که مریم و پسرانش دیدندمریم در اتاقی 9 متری در زیر زمین ساختمانی در جنوب تهران و به اصطلاح لب خط زندگی میکند. او، سه فرزند چهار و هشت ساله و شش ماهه دارد که هیچکدام، شرایط طبیعی برای زندگی را ندارند. همسر مریم اعتیاد شدید به حشیش و شیشه دارد و او را نیز چند سالی است که معتاد به مصرف مخدرها کرده است. در خانه نمور و بسیار آلوده آنها، هیچچیز رنگ زندگی ندارد. اینجا نه آب و غذای مناسبی وجود دارد و نه بهداشتی برای زندگی بچهها. «محمد» فرزند بزرگ و هشت ساله مریم، به اجبار پدر معتادش مدرسه نمیرود. پای او به شدت ورم کرده و عفونتی شدید دارد.مددکار خیریه متوجه میشود محمد قبلا تصادف کرده و در پایش پلاتین گذاشتهاند اما به خاطر شرایط بد زندگی، مدت زیادی از زمان درآوردن پلاتینها گذشته و پای راست او به شدت متورم شده است. مددکار به سختی رضایت پدر را گرفته و محمد را به بیمارستان میبرد. پزشکان معترض میشوند که چرا اینقدر دیر او را به بیمارستان آوردهاند، چراکه ممکن بود پای محمد قطع شود. با این حال، محمد به سرعت عمل شده و بعد از چند روز مرخص میشود. مددکار میگوید یک روز ساعت 5 صبح تلفنش زنگ می خورد و صاحبخانه مریم با استرس میگوید زود خودتان را برسانید، پدر محمد را دارد خفه میکند. مددکار وقتی میرسد، صاحبخانه محمد را از دستان پدر توهم زده شیشهای نجات داده است. مددکار وضعیت خانواده را بسیار مخاطرهآمیز گزارش میکند. پس از آن، سرپرست مددکاری مؤسسه مهرآفرین گزارشی تنظیم و به بهزیستی و نماینده دادستان ارائه میکند. گزارشی جدا هم برای نیروی انتظامی ارسال میشود.بعد از دو هفته مددکاران اورژانس اجتماعی با در دست داشتن حکم قضایی به خانه مریم میروند، ولی والدین معتاد از دادن کودکان سر باز میزنند و این امر منجربه بازگشت مددکاران اورژانس اجتماعی میشود. میگویند بالاجبار نمیتوان کودکان را گرفت، در حکم کلمه اجبار به کار نرفته است و ما به زور نمیتوانیم کودکان را بگیریم. تا اینکه چهار ماه از ماجرا میگذرد و مددکار ما هر هفته به منزل آنها رفته و کمکهایش را به کودکان میرساند.داستان حسن چهار سالهحسن، فرزند دوم مریم است که او هم شرایطی بهتر از برادر بزرگش ندارد. حسن، در چهار سالی که به دنیا آمده است، هیچ واکسنی نزده و زمینه ابتلا به هر بیماری را دارد. تغذیه نا مناسب و زندگی در کنار پدر و مادر معتاد، از حسن کودکی ضعیف و آسیبپذیر ساخته که در اتاق 9 متری زندگیشان، روزهای تاریکی را به خود دیده است. از نشئگی پدر و مادرش گرفته تا شکنجههایی که پدر معتاد متوهم به او و مادر و برادرش میدهد. هفته گذشته دعوای سختی بین مریم و همسرش درمیگیرد، مریم به شدت کتک میخورد و با شکنجه همسر، دندانهایش شکسته و بدنش کبود میشود. با این حال، او همراه حسن از خانه میرود. «محمد» هم به خانه عمهاش پناه میبرد اما رضای ششماهه در خانه نزد پدرش میماند. اکنون چند روزی است که از رضا خبری نیست و مریم با حال معتادش، بیقراری فرزند ششماههاش را میکند. صاحبخانه میگوید همان شب دعوا، همسر مریم، رضا را با خود برد و خودش بازگشت اما بدون کودک. پدرش که حال متوهمی دارد، گفته رضا را فروخته، آن هم به قیمت «150 هزار تومان»! تا شاید پول چند وعده اعتیادش را درآورد.جستوجوی حقی که از دست رفته استمریم حالا در جستوجوی رضای ششماههاش است و از شکنجههای همسرش نیز به ستوه آمده و با شکایت به قانون، میخواهد حق خود را مطالبه کند. او از پزشکی قانونی، گزارش رسمی شکنجههایش را گرفته و چشم امید به قانون دارد تا شاید فرزند فروختهشدهاش را پس گرفته و از شر توهمات و شکنجههای همسرش رها شود. شکنجه مریم در میان هیاهوی زندگی پایتختنشینان، داستان غمانگیزی است که از یک سو، اوضاع وخیم کودکان با پدر و مادر معتاد را نشان میدهد و از سوی دیگر، خشونت علیه زنان را که همسر معتاد، آنها را برای ادامه زندگی معتاد کرده و زیر ستم و شکنجههای همسر، زبانی برای شکایت ندارند. این خشونتها علیه زنان و کودکان که بد سرپرست هستند، از دورافتادهترین نقاط مشهد گرفته تا بیخ گوش پایتختنشینان رخ میدهد و مردم و مسئولان، کم توجه و منفعلانه نسبت به آنها، روزگار خود را سپری میکنند. موج آسیبهای اجتماعی و خشونتهایی که رخ میدهد، واکنش و اقدام فعالانه هم مردم و هم مسئولان را میطلبد تا شاید انسانی به حق قانونی رسیده و زیر بار خشونت خانواده، مجالی برای زندگی یابد. این روزها، آنقدر موضوعات حاشیهای، مردم و مسئولان را درگیر خود کرده که متنهایی همچون توجه خشونت در خانوادههای بدسرپرست به فراموشی سپرده شود.مجلس، قانون حمایتی تصویب کند«فاطمه دانشور»، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران و مدیرعامل موسسه مهرآفرین درباره چرایی نبود اقدام موثر و فعالانه در مقابل خشونتها به «قانون» میگوید: واقعیت آن است کودکان با دو والد معتاد، شرایط بسیار بد و بحرانی دارند که قانون فکری برایشان نکرده است. در اینجا باید گفت وضعیت بچههایی با یک والد معتاد بهتر است و والد سالم، حداقل میتواند رسیدگیهایی را به کودک داشته باشد. اما وقتی پدر و مادر، هر دو معتاد باشند، وضعیت کودکانشان، مشابه وضعیت سه فرزند مریم میشود و بسیار خطرناک است.وی با اشاره به خشونتهایی که علیه زنان میشود، مریم را مصداقی دیگر از خشونت به زنان میداند و میافزاید: مریم، در بدترین شرایط ممکن زندگی میکند که خودش نقشی در آن نداشته است. او به اجبار همسرش معتاد شده و شکنجههای بسیاری را تحمل کرده است.وی با تاکید بر اینکه مسئولان و قانونگذاران باید توجه جدی به رشد آسیبها در جامعه داشته باشند، تاکید میکند: آیا بعد از این همه قربانی وقت آن نرسیده است که 280 نماینده مجلس فکری به حال قانون حمایت از زنان و کودکان به ویژه کودکان بدسرپرست کنند؟ آیا وقت آن نرسیده نهادهای حمایتی در را به روی زنان و کودکان بدسرپرست باز کنند که به موقع بتوان از وقوع جرم پیشگیری کرد؟ آیا وقت آن نرسیده قضات تخصصیتر و مسئولانهتر بابت این کودکان حکم دهند؟ و آیا وقت آن نرسیده قدرت مداخله در موقع بحران به مددکاران اورژانس اجتماعی داده شود؟ چند قربانی دیگر لازم است؟منبع: زیر مجموعه: خبر دسته: گزارش بازدید: 135 منتشر شده در 1395/02/11
###12##12###
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
فروش کودک 6 ماهه بخاطر 150 هزار تومان!
فروش کودک 6 ماهه بخاطر 150 هزار تومان مریم در اتاقی 9 متری در زیر زمین ساختمانی در جنوب تهران و به اصطلاح لب خط زندگی میکند او سه فرزند چهار و هشت ساله و شش ماهه دارد که هیچکدام شرایط طبیعی برای زندگی را ندارند مریم در اتاقی 9 متری در زیر زمین ساختمانی در جنوب تهران همراهفروش کودک به خاطر 150 هزار تومان!
فروش کودک به خاطر 150 هزار تومان مریم در اتاقی 9 متری در زیر زمین ساختمانی در جنوب تهران همراه فرزندانش زندگی میکند محمد فرزند بزرگ و هشتساله مریم به اجبار پدر معتادش مدرسه نمیرود پای او به شدت ورم کرده و عفونتی شدید دارد روزنامه قانون مریم در اتاقی 9 متری در زیر زمینكودك ۶ ماهه، ۱۵۰ هزار تومان!
كودك ۶ ماهه ۱۵۰ هزار تومان پدرش كه حال متوهمی دارد گفته رضا را فروخته آن هم به قيمت 150 هزار تومان تا شايد پول چند وعده اعتيادش را درآورد به گزارش فرهنگ نیوز هنوز قصه پر غصه شكنجه «اعظم» و فرزندانش تيتر رسانه ها و نقل محافل است كه اين بار جايي همين نزديكي وامضای قرارداد فروش ۷۰۰هزار بشکه نفت به اروپا
امضای قرارداد فروش ۷۰۰هزار بشکه نفت به اروپاتاریخ انتشار شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۹ ۱۱ وزیر نفت از امضای قرارداد فروش ٧٠٠ هزار بشکه نفت به کشورهای اروپایی خبر داد و گفت برخی از این قراردادها تاکنون هنوز عملیاتی نشده است بیژن زنگنه بعد از ظهر امروز پس از دیدار با «میگلبابک زنجانی اعدام نمی شود!/یارانه نیازمندان 150 هزار تومان می شود؟/برنامه اوباما برای دیدار با روحانی/گلایه بر
بابک زنجانی اعدام نمی شود یارانه نیازمندان 150 هزار تومان می شود برنامه اوباما برای دیدار با روحانی گلایه برادر اولادی از مسئولان فوتبال کشور رصدخانه تابناک خبرهایی برای مخاطبان آماده میکند که غیررسمی هستند یا اینکه کمتر از اهمیت خود مورد توجه قرار میگیرند تیترهایی مانتامین مالی یک میلیون واحد مسکونی/ فروش اقساطی ۲۰۰ هزار واحد مسکن مهر
تامین مالی یک میلیون واحد مسکونی فروش اقساطی ۲۰۰ هزار واحد مسکن مهر اقتصاد > مسکن - مدیرعامل بانک مسکن گفت بنا داریم در سال جاری ۱۳۵ هزار میلیارد ریال سپرده جذب کنیم که ۷۰ درصد آن باید از حسابهای تعهدی حساب ممتاز و صندوق یکم باشد محمدهاشم بت شکن در گردهمایی مدی151هزار كودك بازمانده از تحصيل در سيستان و بلوچستان شناسايي و جذب شدند
مديركل آموزش و پرورش 151هزار كودك بازمانده از تحصيل در سيستان و بلوچستان شناسايي و جذب شدند زاهدان- ايرنا- مديركل آموزش و پرورش سيستان و بلوچستان گفت 171 هزار و 39 دانش آموز بازمانده از تحصيل در سال تحصيلي 94- 95 در مقطع ابتدايي در اين استان شناسايي كه از اين تعداد 151 هزارو 88یک هفته حضور در آکادمی بارسا فقط 620 هزار تومان!
یک هفته حضور در آکادمی بارسا فقط 620 هزار تومان روز نو قرار است از روز شنبه هفته آینده فعالیت کمپ بارسلونا در تهران و به مدت یک هفته به منظور شناسایی استعدادهای فوتبالی آغاز شود در همین رابطه یکی از مسئولین شرکتی که واسطه حضور بارساییها در تهران بود گفت پروژه حضور بارسلوناصندلی خالق رمان هری پاتر 400 هزار دلار به فروش رفت (+عکس)
صندلی خالق رمان هری پاتر 400 هزار دلار به فروش رفت عکس صندلی جی کی رولینگ خالق مجموعه رمان های پرخواننده هری پاتر به قیمت 400 هزار دلار در یک حراجی در نیویورک به فروش رفت به گزارش عصر ایران در حراجی که در هتل والدورف آستوریا نیویورک برگزار شد صندلی که جی کی رولینگ ددلار هزار تومان!؟/کاریکاتور
دلار هزار تومان کاریکاتور بدون شرح ساسان خادم شرق ۳۱ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۱ ۰۷-