واضح آرشیو وب فارسی:مهر: مهرآباد؛
بابک زنجانی در اوین، دیوار مهربانی راه اندازی کرد!
شناسهٔ خبر: 3612114 - شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۶
مجله مهر > مهرآباد
اون وقت چرا از دیوار مهربونی اش باید به من فقط یه جفت جوراب برسه؟! از مسوولین تقاضای رسیدگی دارم! مهرآباد- علی زراندوز: پس از آنکه برخی سایت های خبری ، اعلام کردند که وکیل بابک زنجانی با انتقاد از محل نگهداری موکلش گفته است: «قاضی دستور داده اما مسوولین بند اجازه نمی دهند لباس های جدید به موکلم تحویل داده شود.» این شایعه منتشر شد که بابک زنجانی هر چی لباس داشته را روی دیوار مهربانی که خودش در زندان اوین راه اندازی کرده آویزان نموده و برای همین هم نیاز به لباس های بیشتری دارد... در همین رابطه خبرنگار مهرآباد با برخی از زندانیان گفتگوهایی انجام داده که در ادامه آنها می خوانید:
م . ن آفتابه دزد : داداش از وقتی از رو دیوار مهربونی آق بابک لباس ورداشتم ، اصلا دنیام زیر و رو شد ... این پارچه های زبری که ما می پوشیدیم کجا ، این کت گوچیه، موچیه، چیه؟ که من از رو دیوار مهربونی اوین برداشتم کجا؟ می خواستم از مسوولان خواهش کنم کلا مدیریت دیوارهای مهربونی رو تو سراسر کشور بدن دست داش بابک!
الف. ج مهریه اجرا گذاشته: من یه خواهش از آقا بابک داشتم و اون هم این که واسه ما مهریه اجرا گذاشته ها هم یه فکری بکنه ... نمی دونم ؛ مثلا یه دیوار مهربانی برامون بسازه که روش سکه طلا آویزون بشه ... بالاش هم بنویسن:«اگه زنت مهریه شو گذاشته اجرا بردار، اگه نذاشته اجرا، چند تا بذار!»
ب .پ خوش مرام: (در حالیکه کت چرم مارک "کریستین دیور" را می پوشد) عارضم خدمت شوما داش گلم ... این داش زنجونی رو الکی گرفتن ... خب شاید یه جایی ، یه دیوار مهربونی هم واسه دلارهای نفتی بوده ، ایشون هم رسیده و چون نیاز داشته چند تا گونی برداشته ... این که دعوا نداره ... بارها داش زنجانی به خود من گفته شماره کارت بدن دو سوته کارت به کارت کرده... راستی سقف کارت به کارت هنوز همون سه میلیون تومنه داش؟!
سین . شین مارگزیده: عمرا؟ من بترسم از روی اون دیوار مهربانی لباس بردارم؟ هرگز! ولی خب، آدم نباید جانب احتیاط رو از دست بده ... یعنی ما یه بار از دست دادیم، چشم باز کردیم دیدیم زد و بندمون لو رفته و الان این جاییم ... نخواستیم آقا ... فقط همین مونده من برم پامو بکنم تو اون کفش تمام چرم دست دوز که بابک زنجانی گذاشته پای دیوار مهربونی اش ... شما تعهد میدی فردا نیان منو به جرم این که پا تو کفش گنده تر از خودم کردم نبرن یه جایی که برخی کشورهای همسایه توش نی می اندازن؟!
«ی. ز» یا «ق. ک» یا «ف. ن»؛ جاعل: آقا ... جان هر دو تا زن و چهار تا بچه ام تو شناسنامه اصلی ام ؛ من حساب کردم و دیدم با پولی که این آقا از فروش نفت به جیب زده، می شه برای هر ایرانی یه دست کت و شوار ورساچه خرید ... تازه یه چیزی هم تهش می مونه که از توش یه جفت دمپایی لا انگشتی در میاد! اون وقت چرا از دیوار مهربونی اش باید به من فقط یه جفت جوراب برسه؟! از مسوولین تقاضای رسیدگی دارم!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]