واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام خميني: آقاي منتظري! شما معتقديد ليبرالها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند...به قدري مطالبي كه ميگفتيد ديكته شده منافقين بود كه من فايدهاي براي جواب به آنها نميديدم...ميبينيد كه چه خدمت ارزندهاي به استكبار كردهايد.و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم. آقاي حسينعلي منتظري در سال 1364 با تصميم مجلس خبرگان رهبري به قائم مقامي امام خميني برگزيده شد.در آم زمام شخصي به نام «سيد هادي هاشمي» علاوه بر اين كه داماد آقاي منتظري بود، رياست دفتر و بيت او را نيز بر عهده داشت.برادر اين شخص «سيد مهدي هاشمي» كه صاحب نفوذي قابل توجه در برخي نهاد هاي انقلابي از جمله سپاه بود با همراهي و تاييدات سيد هادي فعاليت هاي خرابكارانه و اختلاف برانگيزي را در كشور سازماندهي كردند.طي سه سال بعد آقاي منتظري با پشتيباني كوركورانه از سيد هادي و سيد مهدي هاشمي مسيري را در پيش گرفت كه وي و بيتش را در رويارويي كامل با امام خميني و انقلاب اسلامي قرار داد. دستگيري سيد مهدي هشمي و طرفدارانش و افشا شدن مفاسد اخلاقي و چندين فقره قتل عمد توسط آنان ، سيد مهدي را به پاي چوبه دار برد و تقابل و رويارويي آيت الله منتظري با امام را به اوج خود رساند كه نشانه هاي آن را مي توان در متن بسيار دردناك نامه امام خميني به آقاي منتظري در تاريخ ششم فروردين 1367 به خوبي مشاهده كرد. امام خميني كه پس از ارسال اين نامه به آقاي منتظري ، قصد داشت با انتشار عمومي آن در اخبار ساعت 14ششم فروردين سال 1367 مهر پاياني بر اختلاف افكني هاي بيت آقاي منتظري بزند، با اصرار برخي رجال كشوري از اين تصميم منصرف شد و تنها 9 سال بعد بود كه به دنبال سخنراني تفرقه افكنانمه آقاي منتظي ، متن كامل اين نامه منتشر شد كه يه شرح زير است: بسم الله الرحمن الرحيم جناب آقاي منتظري با دلي پر خون و قلبي شكسته چند كلمهاي برايتان مينويسم تا مردم روزي در جريان امر قرار گيرند. شما در نامه اخيرتان نوشتهايد كه نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم ميدانم؛ خدا را در نظر ميگيرم و مسائلي را گوشزد ميكنم. از آنجا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرالها و از كانال آنها به منافقين ميسپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام را از دست دادهايد. شما در اكثر نامهها و صحبتها و موضعگيريهايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرالها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند. به قدري مطالبي كه ميگفتيد ديكته شده منافقين بود كه من فايدهاي براي جواب به آنها نميديدم. مثلا در همين دفاعيه شما از منافقين تعداد بسيار معدودي كه در جنگ مسلحانه عليه اسلام و انقلاب محكوم به اعدام شده بودند را منافقين از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و ميبينيد كه چه خدمت ارزندهاي به استكبار كردهايد. در مساله مهدي هاشمي قاتل، شما او را از همه متدينين متدينتر ميدانستيد و با اينكه برايتان ثابت شده بود كه او قاتل است مرتب پيغام ميداديد كه او را نكشيد. از قضاياي مثل قضيه مهدي هاشمي كه بسيار است و من حال بازگو كردن تمامي آنها را ندارم. شما از اين پس وكيل من نميباشيد و به طلابي كه پول براي شما ميآورند بگوييد به قم منزل آقاي پسنديده و يا در تهران به جماران مراجعه كنند. بحمد الله از اين پس شما مساله مالي هم نداريد. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود ميدانيد -كه مسلماً منافقين صلاح نميدانند و شما مشغول به نوشتن چيزهايي ميشويد كه آخرتتان را خرابتر ميكند-، با دلي شكسته و سينهاي گداخته از آتش بيمهريها با اتكا به خداوند متعال به شما كه حاصل عمر من بوديد چند نصيحت ميكنم ديگر خود دانيد: 1 - سعي كنيد افراد بيت خود را عوض كنيد تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقين و گروه مهدي هاشمي و ليبرالها نريزد. 2 - از آنجا كه سادهلوح هستيد و سريعاً تحريك ميشويد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد. 3 - ديگر نه براي من نامه بنويسيد و نه اجازه دهيد منافقين هر چه اسرار مملكت است را به راديوهاي بيگانه دهند. 4 - نامهها و سخنرانيهاي منافقين كه به وسيله شما از رسانههاي گروهي به مردم ميرسيد؛ ضربات سنگيني بر اسلام و انقلاب زد و موجب خيانتي بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحي له الفدا- و خونهاي پاك شهداي اسلام و انقلاب گرديد؛ براي اينكه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمكتان كند. و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولي در آن وقت شما را سادهلوح ميدانستم كه مدير و مدبر نبوديد ولي شخصي بوديد تحصيلكرده كه مفيد براي حوزههاي علميه بوديد و اگر اين گونه كارهاتان را ادامه دهيد مسلما تكليف ديگري دارم و ميدانيد كه از تكليف خود سرپيچي نميكنم. و الله قسم، من با نخستوزيري بازرگان مخالف بودم ولي او را هم آدم خوبي ميدانستم. و الله قسم، من راي به رياست جمهوري بنيصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم. سخني از سر درد و رنج و با دلي شكسته و پر از غم و اندوه با مردم عزيزمان دارم: من با خداي خود عهد كردم كه از بدي افرادي كه مكلف به اغماض آن نيستم هرگز چشمپوشي نكنم. من با خداي خود پيمان بستهام كه رضاي او را بر رضاي مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان عليه من قيام كنند دست از حق و حقيقت برنميدارم. من كار به تاريخ و آنچه اتفاق ميافتد ندارم؛ من تنها بايد به وظيفه شرعي خود عمل كنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شريف و نجيب پيمان بستهام كه واقعيات را در موقع مناسبش با آنها در ميان گذارم. تاريخ اسلام پر است از خيانت بزرگانش به اسلام؛ سعي كنند تحت تاثير دروغهاي ديكته شده كه اين روزها راديوهاي بيگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش ميكنند نگردند. از خدا ميخواهم كه به پدر پير مردم عزيز ايران صبر و تحمل عطا فرمايد و او را بخشيده و از اين دنيا ببرد تا طعم تلخ خيانت دوستان را بيش از اين نچشد. ما همه راضي هستيم به رضايت او؛ از خود كه چيزي نداريم، هر چه هست اوست. و السلام. يكشنبه 6 / 1 / 68 روحالله الموسوي الخميني به دنبال انصراف امام خميني از انتشار عمومي نامه 6فروردين 1367، آقاي منتظري كه پس از دريافت نامه ششم فروردين، بيم برباد رفتن باقي مانده اعتبار خود را داشت ، بلافاصله متن استعفاي خود را از قائم مقامي رهبري تنظيم كرده و به امام خميني عرضه نمود. متن استعفا مزبور به اين شرح است: بسم اللّه الرحمن الرحيم. محضر مبارك آيت اللّه العظمى امام خمينى - مدظله العالى پس از سلام و تحيت، مرقومه شريفه مورخ 6/1/68 واصل شد. ضمن تشكر از ارشادات و راهنماييهاى حضرتعالى به عرض مى رساند، مطمئن باشيد همان طور كه از آغاز مبارزه تاكنون در همه مراحل همچون سربازى فداكار و از خود گذشته و مطيع در كنار حضرتعالى و در مسير اسلام و انقلاب بوده ام، اينك نيز خود را ملزم به اطاعت و اجراى دستورات حضرتعالى مى دانم، زيرا بقا وثبات نظام اسلامى مرهون اطاعت ازمقام معظم رهبرى است. براى هيچ كس قابل شك نيست كه اين انقلاب عظيم تا كنون در سايه رهبرى و ارشادات حضرتعالى از خطرات مهمى گذشته ، و دشمنان زيادى همچون منافقين كوردل، كه دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصيتهاى عزيز ما و از جمله فرزند عزيز خود من(1) آغشته است، و ساير جناحهاى مخالف و ضد انقلاب و سازشكار و ليبرال مابهاى كج فكر را رسوا واز صحنه خارج نموده است. آيا جنايات هولناك وضربات ناجوانمردانه اين روسياهان كوردل به انقلاب و كشور و ملت عزيز و فداكار ما فراموش شدنى است? و اگر بلندگوهاى آنان و راديوهاى بيگانه خيال مى كنند با جوسازيها و نشر اكاذيب و شايعه پراكنيها به نام اينجانب مى توانند به اهداف شوم خود برسند و در همبستگى ملت ما رخنه كنند، سخت در اشتباهند. و راجع به تعيين اينجانب به عنوان قائم مقام رهبرى، خود من از اول جدا مخالف بودم، و با توجه به مشكلات زياد و سنگينى بار مسئوليت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم كه تعيين اينجانب به مصلحت نبوده است و اكنون نيز عدم آمادگى خود را صريحا اعلام مى كنم و از حضرتعالى تقاضا مى كنم به مجلس خبرگان دستور دهيد مصلحت آينده اسلام و انقلاب و كشور را قاطعانه در نظر بگيرند و به من اجازه فرماييد همچون گذشته يك طلبه كوچك و حقير در حوزه علميه به تدريس و فعاليتهاى علمى و خدمت به اسلام و انقلاب، زير سايه رهبرى حكيمانه حضرتعالى، اشتغال داشته باشم و اگر اشتباهات و ضعفهايى كه لازمه طبيعت انسان است رخ داده باشد، انشاءاللّه با رهبريهاى حضرتعالى مرتفع گردد و از همه برادران و خواهران عزيز و علاقه مند تقاضا مى كنم مبادا در مورد تصميم مقام معظم رهبرى و خبرگان محترم، به بهانه حمايت از من، كارى انجام دهند و يا كلمه اى بر زبان جارى نمايند، زيرا مقام معظم رهبرى و خبرگان جز خير و مصلحت اسلام و انقلاب را نمى خواهند. اميد است اين شاگرد مخلص را هميشه از راهنماييهاى ارزنده خود بهره مند، و از دعاى خير فراموش نفرماييد. والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته . 7 / 1 / 68 - حسينعلى منتظرى امام خميني ، در پي دريافت استعفاي آقاي منتظري، طي نامه اي كه متن آن در صحن مجلس شوراي اسلامي و خبرگان رهبري قرائت شد، وي را از قائم مقامي رهبري معزول نمود. متن نامه امام خميني به اين شرح اسن: بسم اللّه الرحمن الرحيم جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاى منتظرى - دامت افاضاته با سلام و آرزوى موفقيت براى شما، همانطور كه نوشته ايد رهبرى نظام جمهورى اسلامى كار مشكل و مسئوليت سنگين و خطيرى است كه تحملى بيش از طاقت شما مى خواهد و به همين جهت، هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بوديم، و در اين زمينه هر دو مثل هم فكر مى كرديم. ولى خبرگان به اين نتيجه رسيده بودند، و من هم نمى خواستم در محدوده قانونى آنها دخالت كنم. از اينكه عدم آمادگى خود را براى پست قائم مقامى رهبرى اعلام كرده ايد پس از قبول، صميمانه از شما تشكر مى نمايم. همه مى دانند كه شما حاصل عمر من بوده ايد، و من به شما شديدا علاقه مندم. براى اينكه اشتباهات گذشته تكرار نگردد، به شما نصيحت مى كنم كه بيت خود را از افراد ناصالح پاك نماييد، و از رفت و آمد مخالفين نظام، كه به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامى خود را جا مى زنند، جدا جلوگيرى كنيد. من اين تذكر را در قضيه مهدى هاشمى هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در اين مى بينم كه شما فقيهى باشيد كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند. از پخش دروغهاى راديو بيگانه متاثر نباشيد. مردم ما شما را خوب مى شناسند، و حيله هاى دشمن را هم خوب درك كرده اند كه با نسبت هر چيزى به مقامات ايران كينه خود را به اسلام نشان مى دهند. طلاب عزيز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه ها، و راديو - تلويزيون، بايد براى مردم اين قضيه ساده را روشن كنند كه در اسلام مصلحت نظام از مسائلى است كه مقدم بر هر چيز است، و همه بايد تابع آن باشيم. جنابعالى انشاءاللّه با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمى مى بخشيد. والسلام عليكم. 8 / 1 / 68 ويژه نامه امام روح الله خميني /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 242]