واضح آرشیو وب فارسی:الف: نشنال اینترست: ۵ درس مهمی که باید از مذاکرات هستهای ایران آموخت/ تحریم و تهدید کارساز نیست
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۱۹
یک نشریه آمریکایی در گزارشی نوشت مذاکرات هستهای ایران ۵ درس مهم به قدرتهای جهانی آموخت. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ مجله آمریکایی «نشنال اینترست» با انتشار گزارشی در پایگاه اینترنتی خود مدعی شد: توافق هستهای ایران که پس از ۱۲ سال اواخر ژوئیه ۲۰۱۵ (اواخر تیرماه ۹۴) به سرانجام رسید، خیال بسیاری را در خصوص دستیابی این کشور به سلاح اتمی آسوده کرد. از این مسیر پر پیچ و خم و طولانی درسهای بسیاری میتوان گرفت.کسب آگاهی در خصوص اهداف کشوری که برنامه اتمیاش باعث نگرانی شده، نخستین درسی است که میتوان از این مورد گرفت. در اوت سال ۲۰۰۲ ادعا شد ایران در حال احداث یک کارخانه غنیسازی اورانیوم برای ساخت سلاح اتمی است. در ۵ سالی که پس از این ادعا برای بررسی مسئله مذکور سپری شد، همچنان کمبود آگاهی در خصوص قصد ایران احساس میشد. اوت سال ۲۰۰۳ (۳۱ روز منتهی به ۱۰ شهریور ۸۲) آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش داد ایران مخفیانه در حال انجام اقداماتی برای غنیسازی اورانیوم بوده است. اما باز هم ابهامات در خصوص اهداف ایران برطرف نشد. به دنبال اعلام خبر ساخت نیروگاه اتمی نطنز و تأیید آن از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، انگلیس، فرانسه و آلمان به نمایندگی از اتحادیه اروپا بدترین امکان را در نظر گرفتند و ایران را متهم به ساخت سلاح اتمی کردند.سرانجام در سال ۲۰۰۷ جامعه اطلاعاتی آمریکا با انتشار برآوردی جزئیاتی را که در خصوص اهداف ایران به دست آورده بود، اعلام کرد. بنابر این برآورد، دولت ایران هیچگاه قصد ساخت سلاح اتمی را نداشته است و در سال ۲۰۰۳ تحقیقات در خصوص فناوری ساخت این نوع از سلاحها را متوقف کرد.همیشه کم دانستن بسیار خطرناکتر از ندانستن است. دانستن تواناییها بدون آگاهی از اهداف گمراهکننده است و به قضاوتهای ناعادلانه میانجامد. اگر کشورهای اروپایی در سال ۲۰۰۵ از مسئلهای را که برآورد آمریکا در سال ۲۰۰۷ آشکار کرد، آگاهی داشتند هرگز به ایران برای توقف غنیسازی اورانیوم فشار وارد نمیکردند و بر همین اساس میتوانستند با اعمال محدودیت بر غنیسازی اورانیوم ایران به این کشور مدتی برای اعتمادسازی فرصت دهند. این مسئله میتوانست تحقق برجام را ۱۰ سال به جلو بیاندازد.دومین پرسش به سیاست گروه تأمینکنندگان هستهای مرتبط میشود. در سال ۲۰۰۲ ادعای برنامه مخفی ایران برای ساخت سلاح اتمی از سوی منافقین مطرح شد. تمرکز اصلی منافقین نیز بر مسئله ساخت نیروگاه نطنز بود. اما دلایل بسیاری وجود داشت که میتوانست این ادعا را زیر سؤال ببرد. به طور مثال، مقررات نظارتی آژانس در اوت ۲۰۰۲، ایران را ملزم نمیکرد تا ۱۸۰ روز پیش از تولید مواد هستهای، ساخت تجهیزات جدید را به اطلاع این سازمان برساند. این در حالی است که [هنگامی که منافقین برنامه هستهای ایران را به اطلاع آژانس رساندند] هنوز یک سال زمان لازم بود تا نطنز آماده بهرهبرداری شود. بنابراین، این احتمال وجود دارد که ایران از ابتدا قصد داشته در موقع لزوم ساخت این مرکز را به اطلاع بازرسان آژانس برساند. همچنین ایران در سال ۲۰۰۰، به آژانس اطلاع داده بود که قصد ساخت یک مرکز صنعتی برای تبدیل اورانیوم را در اصفهان دارد. مراحل ساخت این مرکز تا پیش از اوت ۲۰۰۲ تقریباً به پایان رسیده بود. با این وجود، بدون داشتن یک مرکز صنعتی برای مصرف مواد هستهای تولیدشده در مرکز غنیسازی نطنز، وجود این مرکز عملاً بیفایده میبود. از سوی دیگر، شاید تهران نگران بود در صورتی که خبر ساخت نیروگاه نطنز را پیش از زمان موردنظر اعلام میکرد، غرب مانع از ادامه ساخت آن میشد. در سال ۱۹۷۰، اعضای «انپیتی،» پیماننامه منع گسترش سلاحهای هستهای، بر سر عدم انتقال تجهیزات و فناوری حساس و قابل استفاده در ساخت سلاهای هستهای به دیگر کشورها به توافق رسیدند. بسیاری از کشورهای عضو انپیتی که در «اِناِسجی،» گروه تأمینکنندگان هستهای، عضویت ندارند با برداشت نادرست، تصور میکنند این توافق انتقال هرگونه فناوری حساسی را در بر میگیرد. درس سومی که میتوان از برنامه هستهای ایران آموخت این است که برای مقامات این کشور، دستیابی به فناوری هستهای به عنوان وجهه و نماد اعتبار ملت ایران محسوب میشود. این موضوع تنها به ایران محدود نمیشود و بسیاری از کشورهای عضو «جنبش عدم تعهد» در آسیا و آمریکای لاتین نیز برای به رسمیت شناخته شدن حقوق مردم کشورهایشان و کسب «احترام بینالمللی» برای ملل خود تلاش میکنند. انگلیس، فرانسه و آلمان، سه کشور بزرگ اروپایی، در سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ با نادیده گرفتن این حقیقت آشکار، تلاش ایران برای دستیابی به برنامه صلحآمیز هستهای، را اقدامی خصومتطلبانه تفسیر و راه هرگونه گفتگوی سازندهای را مسدود کردند. نکته چهارم آنکه آمریکا و انگلیس از اوت ۲۰۰۲ و به مدت یک دهه درخصوص استفاده از گزینه نظامی برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران مانور دادند. در نهایت مشخص شد اقدام نظامی و تخریب تأسیسات هستهای این کشور شاید در کوتاه مدت راهگشا باشد؛ اما این اقدام ممکن بود در نهایت مقامات ایران را به پیگیری برنامههای نظامی و ساخت سلاح هستهای سوق دهد. پنجمین و آخرین درسی که باید از توافق هستهای ایران آموخت این است که تحریمهای اعمال شده علیه کشورها آنچنان که ادعا میشود کارآمد نیست. دولتهای آمریکا و اروپا مدعی هستند تشدید تحریمهای ایران در سال ۲۰۱۲ و همچنین افزودن تحریمهای نفتی و نظام بانکداری به فهرست تحریمهای سابق، این کشور را وادار کرد در نهایت بر سر میز مذاکره با شش قدرت جهانی بنشیند. این در حالی است که تهران ژانویه ۲۰۱۲ و دو هفته پیش از تشدید تحریمها، موافقت خود را برای دیدار با نمایندگان این کشورها اعلام کرد. بنابراین، این ادعای مقامات آمریکایی و اروپایی بزرگنمایی درخصوص کارآمدی تحریمها است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]