واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: از «بیجه» تا «امیر حسین» هفده ساله؛ آیا این پروندهها به هم راه ندارند؟!
از خیر آباد ورامین، جایی که به تازگی در آن جنایتی مهیب رخ داده و ایرانیان را در شوک فرو برده تا پاکدشت، راه زیادی نیست؛ اینقدر که اگر سوار بر خودرو مسیر را طی کنید، به چشم بر هم زدنی میماند. اما آیا این مسافت در پرونده های مهم جنایی که در این دو منطقه گشوده شده نیز کوتاه است؟
کد خبر: ۵۸۲۵۰۲
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۵ - 20 April 2016
از خیر آباد ورامین، جایی که به تازگی در آن جنایتی مهیب رخ داده و ایرانیان را در شوک فرو برده تا پاکدشت، راه زیادی نیست؛ اینقدر که اگر سوار بر خودرو مسیر را طی کنید، به چشم بر هم زدنی میماند. اما آیا این مسافت در پرونده های مهم جنایی که در این دو منطقه گشوده شده نیز کوتاه است؟
به گزارش »تابناک»، اگر قرار باشد شاخص ترین پرونده های جنایی کشورمان در ده ها سال اخیر را ردیف کرده و از برخی شان یاد کنیم، بی شک یکی از آنها پرونده ای خواهد بود که اخیرا در ورامین گشوده شده است؛ پرونده قتلی که در محله خیر آباد در شمال این شهر رخ داده اما آوازه ناخوشش از مرزهای کشورمان هم فراتر رفته است. پروندهای که به قتل دختر بچه ای 6 ساله اختصاص یافته که حتما شرح دردناک آن به گوشتان رسیده و لازم نیست تکرارش کنیم.
این در حالی است که در فهرست شاخص ترین پرونده های جنایی کشورمان، به پرونده مشهور دیگری هم در این خطه برخواهیم خورد. پرونده ای با موضوع قتل های زنجیره ای کودکان که به لحاظ وسعت، بزگترین پرونده جنایی قرن در کشورمان لقب گرفت و تا مدت ها متن و حواشی آن تیتر نخست بسیاری روزنامه میشد.
پرونده ای که در جنوب شرقی استان تهران گشوده شد و حالا چند روزی است که برای ساکنان این خطه یادآوری شده و چه بسا حادثه اخیر موجب شده نگرانی های برایشان به همراه داشته باشد. به ویژه آنکه این بار نیز پای تجاوز به کودکان در میان آمده است.(نکته مهم: پدر و مادر امیر حسین، متهم به قتل ستایش، مدعی هستند که تجاوزی در کار نبوده و پزشکی قانونی این موضوع را تایید کرده است، هرچند که درباره انگیزه فرزندشان از ارتکاب چنین جنایتی چیزی نگفتهاند و کذب بودن تجاوز نیز در سخنان هیچ مقام مسئولی مورد اشاره قرار نگرفته است).
این در حالی است که به باور کارشناسان، نمیتوان پرونده جنایت خیرآباد ورامین را بی توجه به پیشینه آن مورد مطالعه قرار داد و چشم بر عواملی که موجب شده نوجوانی هفده ساله دست به چنین جنایت هولناکی زده و سلسله اعمال خشونت باری از خود بروز داده، بست و انتظار داشت که پرونده برای همیشه مختومه شود.
بر این اساس، قصد داریم به بازخوانی پرونده جنایت بزرگ پاکدشت بپردازیم و بخش هایی از آن پرونده را مرور کنیم که به نظر نمیآید چندان مورد توجه قرار گرفته باشند چراکه اگر اینچنین بود، بازخوانی شان به فاصله بیش از یازده دوازده سال از اعدام متهم ردیف اول آن پرونده و به اصطلاح مختومه شدن پرونده، جذابیت نمیداشت.
از اعدام زمستان 83 تا جنایت بهار 95
محمد بسیجه معروف به بیجه، متولد قوچان و ساکن پاکدشت، کارگر کوره پز خانه ای در حومه شهر بود، اما نه کارگری ساده، که قاتلی زنجیرهای که تعداد جنایت هایی که رقم زد ثابت میکند بیش از خشت زدن و کار کردن، بر تجاوز و جنایت متمرکز بودهاست. آنقدر که اگر در کشتن آخرین قربانی اش دقت میکرد و ضربات مهلک تری بر سر نوجوان هم نام خودش، محمد فرود میآورد، چه بسا دستگیری و محاکمه اش تا مدت ها عقب میافتاد.
جنایت کاری که پس از دستگیری، زمانی که کاغذ و قلم در اختیارش گذاشتند، با خونسردی کامل مشغول نوشتن شد و به قتل 29 کودک، زن و مرد که بیشترشان پسربچه بودند اعتراف کرد. وی در بازجوییها نوشته بود که با بهانههای مختلف پسربچهها را به بیابان میکشانده و پس از تعرض آنان را به قتل میرساند. سپس اجسادشان را با لاستیک خودرو و باتریهای فرسوده زیر نخالهها دفن میکرد و بعد از آن سگها را کشته و کنار جنازهها میانداخت تا بوی تعفن جسد سگ مانع از انتشار بوی تعفن اجساد قربانیانش شود و همه را منحرف کند.
اعترافاتی که بعد تغییراتی به خود دید تا در نهایت این جنایت کار بابت قتل هایی با تعداد کمتر محاکمه شده و در سال 1383 به دار مجازات آویخته شود. جنایت کاری که چند روز پیش از اعدام، زمانی که نمایندگان خبرگزاری ها به دعوت دستگاه قضا حضور یافته و پای سخنان آخرش نشستند، حرف هایی به زبان آورد که هنوز هم قابل تامل هستند؛ آنقدر که ممکن است بشود از لابه لایشان راه ارتباطی با پرونده جنایت خیرآباد یافت و حرف هایی را از زبان وی شنید که میان کامنت ها و نظرات مردم ذیل این خبر هم قابل مشاهده هستند؛
بیجه: استحقاق حکم اعدام را ندارم!
* من استحقاق حكم اعدام را ندارم و از گناهي كه مرتكب شدهام، توبه كردهام. به خانوادههاي مقتولان حق ميدهم، آنان صدمات بسيار زيادي را متحمل شدهاند، اما من در صورت بازگشت به جامعه، گناهان خود را تكرار نميكنم.
* من در جريان جنايات پاكدشت، 26 مورد جنايت انجام دادهام كه 20 نفر از كودكان فوت كردهاند.
* من عقدههاي رواني نداشتهام، اما وقتي كه در جريان پخش برنامههاي تلويزيوني، زندگي خود را با آنچه در تلويزيون نشان داده ميشد، مقايسه ميكردم، به اين اقدامات دست زدم
* بخش مهمي از تقصيرات جنايت پاكدشت بر عهده مسئولان است و در اين مورد تنها من مقصر نيستم.
* [در خصوص پرداخت ديه به خانوادههاي مقتولان] من حتي هزار تومان هم ندارم و كل دارايي خانواده من كمتر از يك ميليون تومان است. براي بدست آوردن پول، اين قتلها را انجام داده و از اين طريق تنها عقدههاي خود را تخليه كردهام. اگر با قصاص من تمام جرمها از بین میرود این کار را انجام دهند. من به دلیل فقراین کارها را کردم وامیدوارم که اعدام نشوم.
* در ابتداي انجام جنايتم قصد كشتن كودكان و فرزندان مسئولان جامعه را داشتم، ولي از آنجايي كه احتمال ميدادم، سريع به چنگ قانون بيافتم از اين كار منصرف شدم و به قتل فرزندان خانوادههاي كم بضاعت جامعه روي اوردم.
* من در منطقهاي كه من زندگي ميكردم، افراد زيادي معتاد و دزد بودند.
* از ته دل به همه خانوادهها تسليت ميگويم و براي همه آنها از وضعي كه به وجود آمده متاسفم.
* من از بچگي تحت ظلم بودم و وقتي زندگيام را با ديگران مقايسه ميكردم، ناچار دست به چنين اعمالي زدم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]