تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816373456
وقتي استاد مكتبخانه همسرش را متهم به بيوفايي ميكند
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: وقتي استاد مكتبخانه همسرش را متهم به بيوفايي ميكند
حكايتهاي مولانا در مثنوي معنوي، غواصي عميق در روان و ذهن آدمي است. در اين غواصيهاست كه چالشها، گرهها و ناصافيهاي ذهني و رواني به سطح آورده ميشود تا عريانتر رخ بنمايد.
نویسنده : حسن فرامرزي
حكايتهاي مولانا در مثنوي معنوي، غواصي عميق در روان و ذهن آدمي است. در اين غواصيهاست كه چالشها، گرهها و ناصافيهاي ذهني و رواني به سطح آورده ميشود تا عريانتر رخ بنمايد. در دفتر سوم مثنوي معنوي، حكايت تباني دستهجمعي كودكان درس آموز عليه استاد مكتبخانه به تصوير كشيده ميشود، تبانياي كه تركشهايش در مجموع شدن با بدبيني، همسر استاد مكتبخانه را ميگيرد و آن زن از طرف استاد، متهم به خيانت، بيوفايي و تهديد به طلاق ميشود.
حيله ديگران
كودكان كه از مقررات خشك و ملال انگيز استاد مكتبخانه به ستوه آمده بودند گرد هم جمع ميشوند و حيلهاي سوار ميكنند تا چند روزي از دست استاد رهايي يابند. عقلهايشان را روي هم ميريزند كه وقتي هر كدامشان وارد مكتبخانه ميشودبگويد: اوستا! چوني تو زرد! استاد چرا اينقدر زرد و پژمرده شدهاي: خير باشد رنگ تو بر جاي نيست / اين اثر يا از هوا يا از تبيست / اندكي اندر خيال افتد ازين / تو برادر هم مدد كن اينچنين.
خلاصه نقشه اين ميشود كه حيله به اين ترتيب عليه استاد سوار شود. صبح روز بعد وقتي كودكان از خانهها به سمت مكتبخانه ميروند طبق قرار اولين كودك كه وارد مكتب ميشود، سلام ميدهد و بلافاصله اولين تير القاي منفي را به سمت استاد پرتاب ميكند كه:«خير باشد رنگ رويت زردفام». اما استاد اگرچه در برابر اولين تير مقاومت ميكند و تشر ميزند به شاگردش، با اين حال تير القاي منفي به سوي او پرتاب شده و حتي شده به اندازه زخمي كوچك، روح و روان استاد را زخمي كرده است.
حيله شاگردان كاملاً كارگر ميافتد و تيرها كار خودشان را ميكنند. اينجاست كه تركشهاي حيلهورزيهاي كودكان مكتبخانه متوجه زن استاد ميشود. پروژه اين طور كليد خورده است. استاد مكتبخانه خلق و خويي دارد كه نتوانسته كودكان را به سمت خود جذب كند. درس او درس محبت نيست و ذهن و روان كودكان نميتواند با اين شيوه سازگار باشد. پس كودكان ميخواهند او را دفع كنند. تدبيري ميانديشند. چگونه؟ استاد مكتبخانه به مكتب ميآيد، چون در خود احساس قوت و توان ميكند اما اگر به او طوري القا كنيم كه مريض شده است چه بسا اين القائات در او اثر كند كه همين هم ميشود.
انگشت اتهام به سمت همسر
مرحله بعدي به سطح آمدن بدبينيها و كجباوريها يا به تعبير امروزيها پارانويايِ استاد است. او اولين انگشت اتهام را به سمت زنش ميگيرد و اتهامات را متوجه زنش ميكند. با خود فكر ميكند كه: مهر او نسبت به من سست است و زنم مرا دوست ندارد چون اگر زنم مرا دوست داشت:«من بدين حالم نپرسيد و نجست / خود مرا آگه نكرد از رنگ من / قصد دارد تا رهد از ننگ من / او به حسن و جلوه خود مست گشت / بيخبر كز بام افتادم چو طشت». استاد با خودش فكر ميكند كه من بيمار بودهام و با حال بيمار از خانه به مكتب آمدهام اما زنم مرا از حالم آگاه نكرده است. اين پيش فرض در ذهن استاد نقش ميبندد و همين پيش فرض او را به اين سؤال ميرساند كه چرا زن او نخواسته بيماري او را گوشزد كند؟ اين سؤال هم بلافاصله و بيهيچ درنگي جواب داده ميشود كه: «قصد دارد تا رهد از ننگ من» قصد زن من اين است كه از شر من خلاص شود. چرا؟ چون او به حسن و جلوه خود مست گشته و خيالاتي را در سر ميپروراند.
اما تا اين جاي كار همه اين استدلالها به واقع فكرها و خيالاتي است كه در ذهن استاد ميچرخد. او در راه مكتب تا خانه اين معادلهها را در ذهن خود ميسازد اما سرانجام به خانه خواهد رسيد و اين فكرها هم بر زبان او جاري خواهد شد. زن او كه در را گشوده است متعجب است. متعجب از اينكه همسرش اين وقت روز به خانه برگشته است. زبان زن در اين مواجهه نرم است: «گفت زن خيرست چون زود آمدي / كه مبادا ذات نيكت را بدي». زن از در صلح وارد ميشود. سعي ميكند اتفاق را از دريچه مثبت نگاه كند. ميگويد خير باشد و در ادامه مبادا كه بدياي به ذات نيك تو رسيده باشد. اما زبان استاد پرخاشگرايانه و بدبينانه است: «گفت كوري رنگ و حال من ببين / از غمم بيگانگان اندر حنين / تو درون خانه از بغض و نفاق / مينبيني حال من در احتراق». مرد بر اساس همان القائات منفياي كه در معرضش قرار گرفته و از پيش فرضهاي غلط - چرا زن من حال بد و نزار مرا نديده است؟ - به نتايج و استنتاجات غلطتر (حتماً خيالاتي در سر دارد و ميخواهد از شر من راحت شود) رسيده، باز در برابر زبان آشتيجويانه و دلدارانه زن گفت: « خواجه عيبي نيستت / وهم و ظن لاش بيمعنيستت». استاد نه تنها راه متهم كردن و سوءظن آفريدن را در پيش ميگيرد بلكه طرف مقابل را به لجبازي متهم ميكند يعني همان چالشي كه خود درگيرش است با فرافكني به ديگري نسبت ميدهد:«گفتش اي غر تو هنوزي در لجاج / مينبيني اين تغير و ارتجاج / گر تو كور و كر شدي ما را چه جرم / ما درين رنجيم و در اندوه و گرم». در برابر اين اتهامات باز هم زن از در آشتي ميآيد و همچنان آرام است و حتي راهكار عملي هم نشان ميدهد يعني با پيشنهاد جلو ميآيد:«گفتاي خواجه بيارم آينه / تا بداني كه ندارم من گنه». زن به همسرش ميگويد پس بگذار من آينهاي بياورم تا خود را در آينه ببيني و بداني كه من گناهي ندارم اما همسرش اين پيشنهاد را رد ميكند:«گفت رو مه تو رهي مه آينت / دائماً در بغض و كيني و عنت / جامه خواب مرا زوگستران / تا بخسپم كه سر من شد گران». اما زن ميخواهد در برابر اين پيشنهاد (گستراندن رختخواب مريضي كه بيشتر به مرد ميقبولاند كه مريض شده است) مقاومت كند. زن دلش براي همسرش ميسوزد و ميخواهد او را به رختخواب بيماري نيندازد اما با خود ميگويد از آن سو هرچه بگويم در ذهن او بد ترجمه خواهد شد و او در خيال خود تصور خواهد كرد كه من خيالات بدي در سر دارم و ميخواهم به او خيانت كنم.
پس عاقبت با بانگي كه بر سر او فرود ميآيد تسليم ميشود:«زن توقف كرد مردش بانگ زد / كاي عدو زوتر ترا اين ميسزد».
نتيجه اخلاقي
و حالا گمان نكنيم كه اين استاد مكتبخانه در قرني از قرنها و مكاني از مكانهاي جهان زيسته و قصه او هم با خود به زير خاك رفته است. منفي بافيها، كج باوري و كژتابيها در بيشتر آدمها وجود دارد و هر كدام از ما بگرديم و در درونمان غواصي كنيم، كم از اين كجباوريها صيد نخواهيم كرد. منفيبافيهايي كه چقدر ميتوانند توهم بيافريند و ديگران را متهم كنند، همچنان كه استاد مكتبخانه كه به واقع بازيچه حيله كودكان شده، فريب وهمها را ميخورد و بلافاصله انگشت اتهام را به سمت همسرش ميچرخاند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]
صفحات پیشنهادی
وقتی بادیگارد سالنهای سینمای کانادا را پر میکند
وقتی بادیگارد سالنهای سینمای کانادا را پر میکند مجری طرح فیلم سینمایی بادیگارد گفت این فیلم سالن های سینمای 4 شهر کانادا را پر کرد به گزارش فرهنگ نیوز پژمان لشگری پور درباره فیلم سینمایی«بادیگارد» گفت این فیلم از 1 فروردین در دبی و از 8 فروردین در چهار شوقتی «بادیگارد» سالنهای سینمای کانادا را پر میکند
وقتی بادیگارد سالنهای سینمای کانادا را پر میکند روز نو مجری طرح فیلم سینمایی بادیگارد گفت این فیلم سالن های سینمای 4 شهر کانادا را پر کرد پژمان لشگری پور درباره فیلم سینمایی بادیگارد گفت این فیلم از 1 فروردین در دبی و از 8 فروردین در چهار شهر مونترال تورنتو اوتوقتی پلیس آمریکا به دختر روانپریش هم رحم نمیکند+ تصاویر
وقتی پلیس آمریکا به دختر روانپریش هم رحم نمیکند تصاویر براساس گزارش واشنگتن پست از سال 2015 تاکنون پلیس آمریکا یکهزار و 100 نفر و براساس آمار هافینگتون پست یکهزار و 273 نفر را به ضرب گلوله کشته که یک چهارم آنها عقبمانده یا دچار افسردگی شدید بودهاند به گزارش گروه وبگردی باتصویر/ وقتی اوباما و همسرش برای کودکان قصه ترسناک تعریف می کنند
تصویر وقتی اوباما و همسرش برای کودکان قصه ترسناک تعریف می کنندتاریخ انتشار چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۰۷ ۵۰ یکی از تصاویر برگزیده رویترز در هفته ای که گذشت مربوط به مراسم قصه خوانی باراک اوباما و همسرش میشل برای کودکان است در این تصویر رییس جمهور آمریکا و هموقتی الناز شاکردوست سعی میکند خودش باشد!+ عکس
وقتی الناز شاکردوست سعی میکند خودش باشد عکس روز نو الناز شاکردوست بازیگر سینما درجدید ترین پست اینستاگرام خود عکسی بر روس یک ماشین منتشر کرده و نوشته است تمام سعی من در زندگی این بوده که فقط خودم باشم خود خودم خالی از هر تقلیدی و نداشتن هیچ تعصبی آزاد و رها تاریخ انتوقتی اوباما و همسرش برای بچهها قصه ترسناک تعریف میکنند/ عکس
وقتی اوباما و همسرش برای بچهها قصه ترسناک تعریف میکنند عکس چند رسانهای > عکس - یکی از تصاویر برگزیده رویترز در هفتهای که گذشت مربوط به مراسم قصهخوانی باراک اوباما و همسرش میشل برای کودکان است در این تصویر رییسجمهور آمریکا و همسرش به مناسبت عید پاک و در محوطهتصویر برگزیده رویترز: وقتی اوباما و همسرش برای کودکان قصه ترسناک تعریف می کنند!
تصویر برگزیده رویترز وقتی اوباما و همسرش برای کودکان قصه ترسناک تعریف می کنند یکی از تصاویر برگزیده رویترز در هفته ای که گذشت مربوط به مراسم قصه خوانی باراک اوباما و همسرش میشل برای کودکان است در این تصویر رییس جمهور آمریکا و همسرش به مناسبت عید پاک و در محوطه کاخ سفید برای کوقتی ماشینحساب مکانیکی برای محاسبه تقسیم صفر بر صفر قاطی میکند!
وقتی ماشینحساب مکانیکی برای محاسبه تقسیم صفر بر صفر قاطی میکند این روزها ماشین حسابها با تقسیم صفر بر صفر پیغام اشتباه میدهند اما این مسئله درباره یک ماشین حساب مکانیکی متعلق به سال ۱۹۵۰ چطور بوده است این فیلم نشان میدهد که این ماشین حساب مدل Facit ESA-01 برای محاسبه صفر تقوقتی اوباما و همسرش برای بچه ها قصه ترسناک تعریف می کنند! + عکس
یکی از تصاویر برگزیده رویترز در هفته ای که گذشت مربوط به مراسم قصه خوانی باراک اوباما و همسرش میشل برای کودکان است در این تصویر رییس جمهور آمریکا و همسرش به مناسبت عید پاک و در محوطه کاخ سفید برای کودکان قسمتی از کتاب جایی که چیزهای ترسناک وجود دارد رمتن خبر نداردجمعه ۲۰فرواین زن، پرونده ازدواج همسرش با بازیگر سینما را رها نمیکند
این زن پرونده ازدواج همسرش با بازیگر سینما را رها نمیکند روز نو 30 سال میشود دنبال حق و حقوق هستم اما دستانم خالی مانده تا تکلیفم مشخص نشود دستبردار نیستم شوهرم خیال کرده طلاق بگیرم میروم از ترسش معلوم نیست کجا قایم شده است اینها حرفهای باورنکردنی زن سالخوردها-
گوناگون
پربازدیدترینها