تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از غير خدا بِبُرد، خداوند، هزينه زندگى او را تأمين مى‏كند و از جايى كه ان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846087099




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ترامپ؛ دیوانگی های یک میلیاردر


واضح آرشیو وب فارسی:قم پرس: روزنامه شرق در صفحه جهان گزارشی را درباره ظهور پدیده ای همچون «دونالد ترامپ» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و زیاده روی های وی انتشار داد. در این گزارش که در شماره شنبه 28 فروردین 1395 هجری خورشیدی به قلم سمیرا فرخ منش به چاپ رسید، آمده است: آیا مردم آمریکا به دنبال امتحان هیجانات جدید سیاسی اند؟ آیا جامعه آمریکایی رویکردی را که در زمان انتخاب «باراک اوباما»، رئیس جمهوری این کشور، برگزید که دوری از افراط گرایی بود، کنار گذاشته؟ آیا پایان تاریخ به آن شکلی که «فرانسیس فوکویاما» گفته بود برای آمریکا فرارسیده یا او اشتباه می کرد؟ صرفا ظهور پدیده ای مانند «دونالد ترامپ» باعث نشده تا این سؤالات و مشابه آن ایجاد شود، بلکه حمایت قابل توجه و اقبال بخش زیادی از آمریکاییان موجب شد تا پرسش های بی شماری در حوزه پردازش و ارزیابی جامعه نوین آمریکایی و جهت گیری های جدید مردم ایالات متحده در ذهن تحلیلگران، رسانه ها و مردم جهان شکل بگیرد؛ پرسش هایی که پاسخ به آنها مستلزم شناخت از جدیدترین تغییرات اجتماع کنونی آمریکاست؛ اجتماعی که در سال ٢٠٠٨ قاطعانه به سیاست های تندروانه «جرج بوش» پسر نه گفت و با آغوش باز پذیرای «تغییر» و وعده های رئیس جمهور میانه رو آمریکا شد؛ اما امروز مردی که هیچ گونه تجربه بین المللی ندارد و می خواهد ١١ میلیون نفر را از آمریکا اخراج کند و اظهاراتش، یادآور گفته های نژادپرستانه سفیدپوستان متحجر آمریکای قدیم است، میان جمهوری خواهان پیشتاز است که او را گزینه مطلوب ریاست جمهوری کشورشان می دانند! فریادهای تشویق آمیزی که در سخنرانی های ترامپ شنیده می شود، به شخص آقای سرمایه دار برنمی گردد بلکه حمایت از اندیشه افراط گرایانه دونالد ترامپ است که این روزها مورد تشویق و جانبداری بخشی از آمریکاییان مشتاق قرار می گیرد. اما نکته قابل تأمل اینجاست که سخنان ترامپ نه منطق اجرائی در خود دارد و نه دربرگیرنده ارزش های اجتماعی است؛ به ویژه اجتماعی که آمریکا قصد گستراندن آن را در راستای تثبیت هژمونی جهانی خود دارد. آیا لیبرالیسم موردنظر جامعه کنونی غرب که کانون خود را غالبا توسط تئوریسین های آمریکایی بازتولید می کند، همان وعده هایی را می دهد که ترامپ می دهد؟ آیا آزادی، اجرای حقوق بشر مطلوب غرب، یا برقراری صلح همه جانبه در دهکده جهانی، در میان برنامه های عجیب دونالد ترامپ جایی دارد؟ **ایجاد موج جدید در رودخانه آرام لیبرال های آمریکایی رفتارهای ترامپ را عده ای، دیوانگی های یک میلیاردر لقب می دهند و بعضی دیگر آن را دلقک بازی های مضحک مردی که توسط قدرت میلیاردها دلار پول می خواهد مرد اول جهان باشد. بخشی از جامعه جهانی نیز که افراط گرایی اندیشه های راست را خطری همیشگی برای نظام بین الملل کنونی می دانند، ترامپ را دنباله رو همین افکار تعریف کرده و تفاوتی میان او و امثال موسولینی نمی بینند. اما کانون قابل توجه همه این جریانات اینجاست که ترامپ تنها نیست و هرچه هست، مسیر موردعلاقه بخشی از جامعه آمریکایی را هدایت می کند؛ بخشی که تلفیقی از احساسات نژادپرستانه، تمایل به محافظه کاری مدرن، راست گرایی عریان و پوپولیسم بدقیافه ای را دربر گرفته است. از سوی دیگر، قانون نانوشته ای کل مسیر سیاست های اجتماعی آمریکایی را در قالب لیبرالیسم تدوین می کند. لیبرالیسم در نگاه بسیاری از تحلیلگران، آن اندیشه مطلوب و جامعه پروری است که نزدیک به دو قرن آمریکا را تحت سلطه خود دارد. اما ظهور پدیده هایی مانند دونالد ترامپ به سادگی خلاف این نظر را اثبات می کند و نشان می دهد طیف قابل توجهی از آمریکاییان به جای لیبرالیسمی که ریشه در قوانین آمریکا دارد، محافظه کاری را انتخاب می کنند. گرچه محافظه کاری قدمتی طولانی دارد اما به سبب آنچه تجربه می گوید، آن دسته از سیاست مدارانی که محافظه کارانه قدم در این مسیر گذاشتند، به موجب استفاده از اصول قدیمی تر در قالب های مدرن، همیشه نظر طرفداران زیادی را به سمت خود جلب می کنند. درحالی که لیبرالیسم رویه ای ملایم را پس از نزدیک به دو قرن آزمون وخطا از سر می گذراند، تا اندازه زیادی پخته شده و پاسخ سؤالات را می داند، مفاهیم را تعریف کرده و برای هر معضلی راه حل جهان پسندی دارد. همین امر گویا از نظر عده ای نوعی یکنواختی، رخوت قانونی و سکون را در جامعه آمریکایی پدید آورده و بخشی از آنان را مشتاق هیجانات تازه تر کرده است. ترامپ این موقعیت را شناخت و با استفاده از تکراری شدن رویه های جاافتاده لیبرالیستی، در مسیری مخالف قرار گرفت، موج جدیدی ایجاد کرد و همراهان هیجان طلب خود را همراه این موج بالا و پایین برد. درحالی که مفاهیمی همچون حقوق بشر، صلح برای همه، دوری از گزینه های نظامی، گفت وگو و هم گرایی های منطقه ای و جهانی و... دل زدگی اجتماعی را میان بخشی از ساکنان آمریکای شمالی که سرشار از ادعاهای خشونت طلب و خاص آمریکایی شان هستند ایجاد کرده بود، ترامپ با رؤیایی متفاوت به میدان آمد؛ مردی که تا پیش از این به برگزاری مسابقات ملکه زیبایی علاقه داشت، ناگهان با شعار بازگرداندن عظمت ازدست رفته آمریکا، مشت های خود را گره کرد و پرخاشگرانه اخراج مسلمانان و کشیدن دیوار میان مکزیک و آمریکا را وعده داد. با این سخنرانی ها، آنچه که در مرحله نخست به چالش کشیده می شد، اندیشه لیبرالی بود که بیدارتر، اما آرام تر از تفکرات خفته محافظه کارانه قرار داشت؛ اندیشه ای که ترامپ از آن بیشترین بهره را گرفت و در جهت مخالف رودخانه آرام لیبرال های پیر و گفته های تکراری به شناکردن پرداخت. **فرصت طلبی ترامپ از نارضایتی ها همین امر باعث تشدید هیجانات سیاسی در میان حامیان ترامپ شد و در چنین شرایطی، طیف مخاطبان در کارزار انتخاباتی تمایل به انتخاب گزینه متمایزتر دارند. آنچه امتحان نشده و جدیدتر به نظر می رسد مطلوب جامعه هدف می شود و مردم تحت تأثیر این امواج بلند آلوده به هیجانات سیاسی، تمایل پیدا می کنند قدرت را به دست آن کسی بسپارند که «متفاوت تر» عمل می کند. به زبان دیگر حامیان ترامپ همان کسانی هستند که معتقدند لیبرالیسم یک مدینه فاضله جدید برای آنان در نظر ندارد و هرچه دارد از گذشته باقی مانده و حرف تازه ای برای گفتن نیست. در چنین شرایطی اگر یک «دونالد ترامپ» ظاهر شده و از رؤیای آمریکای عظیم گذشته و دوباره سازی آن سخن بگوید، می تواند بهترین استفاده را از شرایط موجود ببرد. از سوی دیگر نباید از خاطر برد که طیف گسترده ای از مردم جامعه آمریکایی پایبند به اصول اخلاقی محافظه کارانه ای هستند که اندیشه لیبرالی در تقابل با آنها قرار دارد؛ اصولی همچون سقط جنین یا ازدواج همجنس گرایان که در قالب قواعد دنیای لیبرال، به سمت عادی سازی پیش می رود، اما همچنان محافظه کاران ارزش گرا، توان پذیرش آن را ندارند. ترامپ یا خود متعلق به این طیف است یا تمایلات آنها را به خوبی شناخته و انگشت خود را روی کانون تقابل حامیان لیبرالیسم و محافظه کاری آمریکایی فشار می دهد. در این مسیر بی شک این تقابل تشدید شده و طیف قابل توجه تری به سمت حمایت از مرد اخلاق گرای محافظه کار که دل در گرو فردای آمریکا دارد، روانه می شوند! درعین حال، محافظه کاران در آمریکا همیشه مقوله امنیت کشور را به عنوان نقطه ضعف مشترک به لیبرال های دموکرات نسبت داده و تأمین امنیت را در محور اصلی برنامه های خود قرار می دهند. امنیت در آمریکا که نسبت مستقیم با جریان قدرت پیدا می کند همیشه دست سیاست گذاران را برای نکوهش جریان سیاسی مقابل باز گذاشته و حامیان زیادی را اطراف خود جمع می کند. دلیل آن نیز روشن است. کشور پهناوری که قصد برقراری امنیت هژمونیک در جهان را در برنامه های خود دارد، باید در مرحله نخست امنیت همه جانبه خود را تأمین کند. **قدعلم کردن طبقه متوسط آمریکایی نمی توان استفاده از پوپولیسم انتخاباتی را تنها متعلق به دونالد ترامپ دانست. اما آنچه که این بهره کشی را درباره او متمایز با «برنی سندرز» یا حتی «تد کروز»، جمهوری خواه می کند، درآمیختگی این ابزار با اندیشه راست گرایانه است. به عبارت ساده تر، آنچه که ترامپ را با وجود افراط در وعده های غیرعقلانی، موفق به جلب آرای بخشی از آمریکاییان کرد، استفاده او از این تکنیک بود که میان خواسته های موجود، اختلاف برانگیز ترین آنها را انتخاب کند. اکنون طبقه متوسط آمریکا درحال حاضر که از لحاظ اقتصادی در شرایط پایین تری نسبت به گذشته قرار دارد، کانون هدف ترامپ قرار گرفت. این طبقه هم گلایه های مالی دارد و هم شرایط اجتماعی امروز آمریکا را دلیل وضعیت خویش می بیند؛ بنابراین خواهان تغییر جلوه عمومی آمریکا و بازگشت دوره ای جدید از آمریکای پرقدرت است. از نگاه این قشر عامل مشکلات کنونی آمریکا در درجه نخست «بیگانگان» هستند؛ مسلمانانی که ترامپ وعده اخراج آنان را داد یا مکزیکی ها و همسایگانی که نباید پس از این اجازه ورود به خاک کشور را داشته باشند. همچنین باید تعرفه ٤٥ درصدی برای واردات کالای چینی تعیین کرد تا این کشور نیز نتواند اقتصاد خود را در آمریکا بازسازی کند. پس ترامپ، نماینده طبقه متوسطی شده که آمریکای امروز را نمی خواهد. نگران امنیت خود و امیدی است که روبه زوال است؛ طبقه ای که آشکارا در برابر دولت ایستاده و تقابل با سیاست های مرکزی را می خواهد. به نظر این طبقه، اسلام هراسی، مخالفت با رابطه های اقتصادی با کشورهای آسیایی، مقابله با ایران و تأکید بر «اصالت خاص آمریکایی» می تواند راهگشای مشکلات امروز آمریکا باشد. پس حضور و ظهور فردی مانند ترامپ نمی تواند به یک باره اتفاق بیفتد. درعین حال که پوپولیسم ابزاری ویژه ایام انتخابات است، شخصی مانند ترامپ نیز به خوبی می تواند از آن استفاده ببرد. ترامپ برنامه کاهش مالیات به خانواده هایی با درآمد پایین را مطرح می کند درعین حال که وعده برقراری عدالت اجتماعی را نیز می دهد و به کانون خانواده در سخنرانی های خود بهای زیادی می دهد، راست گرایی افراطی را در اندیشه های محافظه کارانه خود درمی آمیزد و ترکیبی از پوپولیسم ضددولت را می پروراند که طیف پرشور آمریکایی را به وجد می آورد. درعین حال دولت آمریکا در ساختار مشخصی قرار دارد و بوروکراسی معینی را در این ساختار تدوین کرده است. در چنین حالتی وجود شخصی مانند ترامپ و شور سیاسی - اجتماعی ای که ایجاد کرده، نظم موجود در این ساختار را بر هم می زند و تقابل میان حامیان ترامپ و دولت بیشتر می شود. به زبان دیگر ترامپ و اندیشه های او موجب ایجاد شکافی میان مردم راست گرای آمریکا و دولت ساختارگرای کنونی شده و روند هیجان سازی توده مردم را شخصا کنترل می کند. نظمی که سال هاست در دولت بوروکراتیک آمریکا نهادینه شده، توسط افرادی مانند ترامپ به راحتی درهم می شکند و مشتاقان این هنجارشکنی با فریادها و تشویق ها از این ساختارشکنی جدید به وجد می آیند. پس پوپولیسم عوام فریبانه ای که به اندیشه راست مجهز شده باشد، قابلیت پیشبرد چنین سازوکارهایی را به خوبی داراست. ترامپ به عنوان نماینده جمهوری خواه این جریان، به درستی از خشم درونی و نقاط ضعف و خواسته های چندین ساله طبقه متوسط شهری آمریکا استفاده و چارچوبی از اهداف مشخص را برای این قشر که هدف خاصی ندارند، تعیین کرد. **تشنگان اتوپیای آمریکایی با توجه به اینکه اوباما در هشت سال گذشته توجه ویژه ای به اقلیت آمریکایی ابراز کرد، نباید انتظار گرایش این بخش از جامعه را به سمت ترامپ داشت. این اقلیت شامل زنان، رنگین پوستان، مهاجران، مسلمانان و دیگر اقلیت های مذهبی، همجنس گرایان و... بودند. اوباما و کاندیداهای دموکرات براساس تکیه بر آموزه های لیبرالی خود، در تمامی این حوزه ها تا حد زیادی موفق به جلب آرای این قشر شدند. پس ترامپ به خوبی فهمیده که نباید انتظار همراهی از اقلیت ها داشت. در نتیجه باید به سراغ طیف مقابل آنها رفت؛ یعنی بخش هایی از جامعه که در نقطه مقابل قرار داشتند و درعین حال که خود جزء این اقلیت ها نبودند، از توجه به این قشر نیز رضایت نداشتند. در جنجال های اخیر انتخاباتی آمریکا، این ناراضیان که راهبر واقعی خود را در وجود ترامپ می دیدند، از رخوت چندین ساله بیدار شده و به دنبال وعده های او به راه افتادند. جدا از فضای حاکم بر جامعه شهری که همراه ماجراجویی های انتخاباتی ترامپ شده اند، ویژگی های فردی او نیز در این همراهی تأثیرگذار بود. چراکه اقناع افکار این توده آرمانگرا که گریزان از وضعیت حاضر و دنبال رسیدن به یک اتوپیای آمریکایی بودند، توسط فردی انجام می شود که خصلت های این قشر را بشناسد. او جامعه مخاطب خود را به وسیله تیم قوی رسانه ای اش تشخیص داد و با بی باکی غیرمحترمانه ای علیه دولت، این طیف را به سمت خود کشاند؛ طیفی که سیاه پوستان را غیرخودی می بینند و آمریکا را متعلق به خود، مسلمانان را عامل مشکلات معرفی می کنند و آمریکای گذشته را باابهت تر از امروز می بینند. در چنین گفتمانی، ظهور فردی که از سخنان نژادپرستانه اش عذرخواهی نمی کند و از اینکه گفته بیگانگان نباید در این کشور زندگی کنند، شرمی ندارد، به اعتراض مخالفان اهمیتی نداده و حتی با افزایش گلایه ها، به تندروی های خود اضافه می کند، به التهاب ماجرا می افزاید. ترامپ لیدر موقت مردمی شد که در تصور پیروی از پدران اصیل خود هستند. این دسته در رؤیای خود بازماندگان نسلی هستند که قانون اساسی آمریکا را نگاشته و در نخستین جمله آن We the people را نوشتند؛ جمله ای که این روزها خالکوبی آن روی بازوهای طرفداران ترامپ دیده می شود؛ نسلی که آمریکا را مانند پدران خود، سرزمین سفیدپوستان می دانند و سرگردان به دنبال کسی می گردند که ناامیدی کنونی را به شکوه آمریکایی بدل کند. این همان اتفاقی است که «ساموئل هانتینگتون»، نظریه پرداز جنگ تمدن ها، سال های پیش از آن سخن گفته و نگرانی خود را از تغییرات هویتی آمریکا ابراز کرده بود؛ تغییراتی که باعث می شود آمریکاییان به هویت های مقابل هم بدل شوند و سر ناسازگاری با یکدیگر پیدا کنند. نکته اینجاست که تیم رسانه ای و استراتژیست ترامپ این نکته را به درستی دریافته و جملات قصار (Punch Line) او را براساس همین مفاهیم و رویکردها طراحی می کند. برهمین اساس ترامپ به ناجی هویت سفیدپوستان اصیلی مبدل می شود که سال هاست نادیده گرفته شده اند که البته نادیده گرفتن آنها به معنای دیده شدن بقیه اقوام و اقلیت هاست. اینکه نهایتا دونالد ترامپ، شخصی که بیش از ٤٠٠ شرکت تجاری به نامش در آمریکا ثبت شده، رئیس جمهوری ایالات متحده شود، با توجه به عوامل متعدد، امر محتملی به نظر نمی رسد. اما فارغ از نتیجه انتخابات، واکنشی که جمعیت متوسط اجتماع آمریکایی به این شخص نشان دادند، قابل توجه بود. درعین حال که انتخاب ترامپ با تمامی ویژگی هایش به عنوان کاندیدای جمهوری خواهان در انتخابات ٢٠١٦، نشان از شکست این حزب در معرفی یک چهره مناسب نیز دارد؛ چهره معقولی که سخن از برنامه های غیرعملی و کارشناسی نشده نزده و با وجود گرایش های محافظه کارانه، رفتارهای افراط گونه خود را زبانزد رسانه های جهانی نکند. به همین دلیل خطر افرادی مانند ترامپ همیشه وجود دارد؛ ترامپ هایی که می توانند با توسل به تمایلات راست، احساسات نژادی بخش عظیمی را تحریک کرده و با وعده برقراری امنیت و هدیه یک سرزمین یکپارچه و قدرتمند، جماعتی را با خود همراه کنند. به همین دلیل است که می توان نظریه فرانسیس فوکویاما را مبنی بر نفوذ همه جانبه لیبرال دموکراسی در تمامی لایه های اجتماعی آمریکا، کاملا درست ندانست و آن را، تنها در صورت مقابله قاطعانه با راست گرایی نوظهور آمریکا و اروپا، قابل تحقق تلقی کرد.


یکشنبه ، ۲۹فروردین۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قم پرس]
[مشاهده در: www.qumpress.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن