واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۳
«سیزدهمین اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی در استانبول ترکیه با شعار «وحدت و همبستگی برای عدالت و صلح» به عرصه جولان عربستان سعودی و تلاشهای ضد ایرانی آن تبدیل شد.» به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای اقتصاد در ادامه نوشت: «سعودیها که از زمان حادثه منا و حمله به سفارت عربستان در تهران در یک راهبرد مقابله جویانه در صدد انزوای تهران در نظام منطقهای خاورمیانهاند، در اجلاس سران 56 عضو سازمان تلاش کردند تا 4 بند ضد ایرانی و یک بند ضد حزبالله را در بیانیه پایانی اجلاس بگنجانند؛ تلاشی که اگر چه با اجماع اعضای سهگانه عربی، آسیایی و آفریقایی روبهرو و بیانیه پایانی قرائت نشد اما در نهایت در بندها گنجانیده شد. به علت وجود بندهای ضد ایرانی در بیانیه، رئیسجمهوری ایران و وزیر امور خارجه در نشست پایانی سران سازمان همکاری اسلامی حضور نیافتند. بیش از 30 کشور در سطح رئیسجمهوری و رئیس دولت در این اجلاس حضور داشتند. تبیین 3 سناریو در شکلگیری بیانیه ضد ایرانی در تبیین معمای بیانیه ضدایرانی نشست استانبول باید به سه سناریو اشاره کرد؛ سناریوهایی که در یک ارتباط معنادار با یکدیگر میتوانند بخش عمدهای از این رفتار تهاجمی عربستان را تبیین کنند. این بیانیه را باید در امتداد راهبرد مخالفت با برجام دولت عربستان سعودی تفسیر کرد. یعنی نتیجه طبیعی برجام و توافق هستهای ایران و 1+5، عربستان را در یک سیاست تهاجمی قرار داد که در یک سال گذشته تاکنون نمودهای آن را میتوان در یک خط معنادار ارزیابی کرد. به این معنی که سعودیها وقتی از آمریکاییها به دلیل آنچه تساهل در قبال ایران خوانده میشد، ناامید شدند، به دنبال یک استراتژی ضدایرانی حرکت کردند که البته حادثه منا و حمله به سفارت عربستان در تهران، این بهانه را به سعودیها برای پیشبرد این دستور کار هدیه کرد. بنابراین تنظیم چند بیانیه ضدایرانی ابتدا در شورای امنیت سازمان ملل، سپس در دو سازمان عربی یعنی شورای همکاری خلیجفارس و اتحادیه عرب و در نهایت در نشست سران سازمان همکاری اسلامی در استانبول نشان از دل پر عربستان از ایران و توافق هستهای با همکاری آمریکا دارد. از این رو سعودیها تلاش کردند تا به نوعی یارگیری علیه ایران اقدام کنند که نمونه آن را میتوان در بیانیه پایانی نشست سازمان همکاری اسلامی مشاهده کرد. سناریوی دوم در واقع به نوعی به ضعفهای سیاست خارجی ایران در حوزه عربی و در قبال همسایگان برمیگردد. به باور بسیاری از کارشناسان به همان میزان که سیاست خارجی دولت حسن روحانی و وزارت خارجه به رهبری محمدجواد ظریف بیشترین تخصص و درایت را در هدایت مذاکرات هستهای داشت و توانست یک گره 12 ساله را از پای ایران باز کند اما به همین میزان در حوزه عربی دارای ضعف بوده که البته بخشی از آن ریشه در گذشته دارد. به نوعی وزارت خارجه در این دوره اهتمام خود را مصروف مذاکرات و به نتیجه رساندن آن کرد و همین میزان اهمیت را در قبال تحولات پیرامونی و عربی از خود نشان نداد و نتوانست آن طور که باید و شاید به تنظیم یک سیاست خارجی فعال و کنشگر بپردازد. سناریوی سوم اگر چه در امتداد سناریوی دوم است اما این موضوع را برجسته میکند که اداره تمام سیاست خارجی ایران در وظیفه و هدایت وزارت امور خارجه نیست و نهادهای دیگری متولی تنظیم دستور کارها در منطقه خاورمیانه و به خصوص حوزه عربی هستند که باعث شده تا علاوه بر ظهور برخی اختلاف نظرها، شاهد تنظیم یک رویکرد منسجم و مشخص برای مواجهه با تحولات و واکنش مناسب به آن نباشیم. از این منظر وزارت خارجه در حوزه ارتباط با همسایگان عربی عملا نقش درجه دوم یافته و نمیتواند بسان مذاکرات هستهای تمام پتانسیل خود را صرف حل کردن مشکلات و برقراری روابط کند. واکنشها به حضور ایران در واکنشهای صورت گرفته به حضور ایران در این نشست باید گفت که عمده این واکنشها به دو دسته تقسیم میشود؛ دسته اول این واکنشها از سوی کارشناسانی است که معتقدند ایران نباید در این اجلاس شرکت میکرد یا اگر شرکت کرد در سطح معاون وزیر خارجه حضور پیدا میکرد. استدلال این گروه به این موضوع برمیگردد که وقتی از قبل مشخص شده که در این اجلاس، بیانیههای ضد ایرانی قرار است علیه ایران تصویب شود، این حضور آن هم در سطح عالی چه معنایی میتواند داشته باشد. در واقع گنجاندن و تصویب 4 بند ضدایرانی باعث تقویت استدلال این گروه شده است. در مقابل این واکنشها، اما دسته دیگری از کارشناسان معتقدند که عدم حضور ایران در این اجلاس عملا به معنای این بود که ایران صحنه را خالی کرده و تسلیم این صحنه آرایی عربستان شده است. استدلال این گروه به این موضوع برمیگردد که اتفاقا حضور ایران آن هم در سطح عالی موجب میشود تا ایران ضمن رایزنی و اتخاذ یک دیپلماسی فعال بتواند مانع از تصویب و قرائت بندهای ضدایرانی شود. در واقع عدم قرائت بیانیه پایانی در نشست سران و دیدارهای متعدد رئیسجمهوری با سران کشورها باعث تقویت این گزاره شده است. پیشتر رئیسجمهوری اسلامی ایران اگر چه ابراز داشت که عربستان و ایران مشکل یکدیگر نیستند اما گفت که حمایت برخی کشورها از تروریسم مشکل اصلی جهان اسلام است. وزیر خارجه ایران نیز در واکنش به تلاشهای مخرب سعودیها در استانبول علیه ایران و حزبالله، سرنوشت وزیر خارجه رژیم بعث عراق را به مقامات سعودی یادآور شد. محمدجواد ظریف در واکنش به طرح ضدایرانی سعودیها که با حمایت برخی از همپیمانانش ارائه شده بود، این اقدام را برخلاف روح همبستگی اسلامی و در راستای منافع رژیم صهیونیستی خواند و نسبت به عواقب این رویکرد مخرب هشدار داد. عباس عراقچی معاون وزیر خارجه نیز که از روز یکشنبه هفته گذشته برای شرکت در نشست کارشناسان این سازمان به استانبول رفت، با بیان این که هیچگونه ملاقاتی در هیچ سطحی با سعودیها صورت نگرفته، گفت: «مسلما سازمان از این مواضعی که علیه ایران و حزبالله گرفته در آینده پشیمان خواهد شد.» بیانیه ضدایرانی چگونه شکل گرفت؟ پیشنویس سند فوقالذکر که 200 بند دارد، در جریان نشست کارشناسان ارشد کشورهای عضو در نهم و دهم اسفند ماه سال گذشته به ریاست ترکیه در جده تدوین شد و هیات رسمی ایران به دلیل عدم اعطای روادید از سوی دولت عربستان امکان حضور و مشارکت در این نشست را پیدا نکرد. بنابراین چهار بند ضدایرانی که در بیانیه وارد شد در حقیقت در همان اجلاس جده تهیه و در غیاب ایران وارد بیانیه کارشناسان در نشست استانبول در چند روز گذشته شد. ریشه این چهار بند هم به اجلاس اضطراری وزرای خارجه سازمان همکاری اسلامی در دی ماه سال گذشته در جده، که عراقچی هم در آن حضور داشت، برمیگردد که بعد از حادثه حمله به سفارت عربستان در تهران صورت گرفت و سعودیها توانستند با تطمیع برخی از اعضا چند بندی را در آن فضا علیه ایران تصویب کنند. به گفته عباس عراقچی به رغم اینکه تصمیمات سازمان همیشه با اجماع همراه بوده است اما در اجلاس اخیر بهطور روشن اجماع وجود نداشت اما ریاست جلسه و کشورهایی که به دنبال این قضیه بودند، این بندها را به هر نحو مصوب تلقی کردند. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]