واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
طنز به بهانه شیوع تب برفکی در ایلام و سکوت دامپزشکی/من دیگر بز نیستم استانها > ایلام - فرج صیدمحمدی در مطلب طنزی در سایت خبری ویرا به سکوت مسئولان دامپزشکی ایلام و شیوع تب برفکی پرداخته است.
در طويله ها و آغل هاي روباز ، منشور ما بزها ،گوسفندان و ديگر هم نوعان اين است كه هر كدام با ديده خويش به دنيا نگريسته و سُم را از گليم كله و شاخ خويش فراتر ننهاده و اگر تب برفكي و قصابان مهدي آباد بگذارند و بهار سفره گسترانيده و فراخ تر پيش رود، ما ده سال عمر مفيد بنموده و تن و جان خود را در طبق اخلاص و شيردهي،پشم دهي و گوشت دهي خواهيم گذاشت .
"تيشترها" (بز نر) نيز بزغاله هاي ماده خوش برو رو را به هم شاخي خويش گزيده و ما نيز به وفور راهي آغل هاي بخت شده و بدين سان رويش و زايش ادامه خواهد داشت تا منبع درآمد مرداني از ديار" گواور"،"شباب" و" مهدي آباد" باشيم و بساط كباب در تخت خان فراهم.
ما بزها را كه برخي صاحبان كتب لغات" گوسفند شاخ و ریش دار بی دنبه" مي خوانند از بدو تولد اهلي نبوديم تا اينكه ايرانيان باستان با لطايف الحيل و مشتي علف آلوده اهلي نموده و از نوك قله هاي كوه پايين كشيدند و خط بطلاني بر ياغي گري مان كشيدند.
حيات و ممات انسان ها به بود و نبود ماست ، به نحوي كه حتي" سيرابي" مان نيز دور انداخته نمي شود و نخبگان ماهي يك بار و با تَمسِق (اصطلاحي كردي به معني كم خور ولي هميشه خور ) امعاء و احشاء ما را خورده اند تا مدراج ترقي را شتابان تر طي نموده و بدون بند پاچه خواري و پاچه گيري به اعلي درجه نخبگي رسيده اند. البته اگر بيراهه" بع بع "نكرده باشيم شمار زيادي از كساني كه پاچه ما را خوردند و كله نيز، سري ميان سرها درآوردند و زبان ما شدند در افواه عالم و چشم و گوش ما در عصر مدرنيته.
ما بزها كه آسمان سقف و خيابان بسترمان و همواره در حال سكندري خوردن از سنگ هاي مسير راه خود در كوه و دشت هستيم ،در بين خود بز مستعد خودكشي،بزغاله افسرده، تيشتر بي چشم و رو نيز داريم و برخي از تيشترها همواره سر بركه ها وقتي تنها ميشويم به ما كنايه مي زنند كه عجب گوشتي است كه پاسخ نمي دهيم چون مبتلا به تب برفكي هستيم و نمي خواهيم جنس مخالف ما نيز ويروسي شود.
كاش به مانند قبل از باستان، وحشي مي مانديم و دامان طبيعت و هم زيستي مسالمت آميز با ديگر وحوش ، تا اكنون يك پايمان مهدي آباد و شباب، يك پايمان محله جانبازن شهر ايلام ،يك پايمان گرمسير و يك پايمان دامپزشكي نباشد.
يكي از هم شاخ هايمان مي گويد : يك مدت است لنگ مي زنم ، تب دارم ،پستان هايم به صورت حاد ورم نموده اند،بزغاله ام را مي خواهم سقط كنم و اشتهايم اينقدر كاهش داشته است كه دو روز است لب به علف نزده ام .
"چشماتو تو چشام بدوز،دستاتو بزار رو پيشونيم، زبانم را ببين، منو زير و رو كن، زخم هامو رفو كن و دهانمو بو كن"، آيا بوي مرگ نمي دهد؟ زير سم هايم طاول زده اند و زبانم مثل تلويزيون 14 اينچ سياه وسفيد بي آنتن، برفكي است . هر روز دارم لاغر تر و گم گوشت تر مي شوم و پاچه هاي عروسكي ام ديگر تيشتر ها را مجذوب نمي نمايد ، حتي آنها هم دارند پاچه ام را نمي خورند و شبابي ها طبق معمول با اين حال نزار و بيمارمان "بزخري" مي كنند.
جامعه بز ها و هم چنين ديگر دوستانمان از طيف گوساله ها و گاوها در اين زمانه بخور بخور " بز آورديم" و مجبوريم فقط مثل" بز افخش" ندانسته به نشانه تصديق و به علامت تاييد كله و شاخ خود را تكان دهيم و بگوييم حالمان خوب است و تب نداريم، نكند به اداره رسيدگي به امور دام بر بخورد.
ما سه روز يك بار وقتي لب به خوردن علف و سبزه مي گشائيم اين بند را در ايام نشخواري مان بلغور نموده ايم كه" بزک نمیر دكتر میاد ، دامپزشك با واكسن مياد".
شايد تنها اميدمان به" ب- ز"(متهم نفتي) بود كه يك مدت تيتر يك يا دو همه نشريات بود. ما كلاسش را گذاشته و دُم خود را به نشانه خرسندي بالاتر گرفته و پشمي به باد سپرده و حظي سرشار ببرديم كه آري منظورشان از ب- ز همان بز يعني خانواده ما " ماده گوسپند بی دنبه ي مودار" بوده است كه آن هم مثل حبابي در حال تركيدن است و از چندي ديگر آن هم نيست و ما در انتظار يك ب- ز ديگر كماكان روزنامه مي خوانيم.
اما ما كه از پشم و موي خود تن پوشي را بهر خويش ندوختيم و هرچه داشتيم گذاشتيم از جمله شير ، پوست ، پشم ، كله پاچه و از همه مهتر گوشت را، اكنون اسير يك عده سيرابي خور شده ايم كه مي گويند ما حالمان خوب است و تب نداريم اما محض اطلاع گوسفندان هم آغلي بايد گفت: حالمان خيلي هم بد است و برخي حتي لاشه مرده ما را به قصابي ها مي برند و مي فروشند. يعني زنده و مرده ما فرقي ندارد.
البته وحوش(گوزن ، گراز و آهو) نيز در گروه حيوانات در تلگرام كامنت گذاشتند كه آنها نيز تب برفكي گرفته اند و يكي از همين روزها در سكوت رسانه اي تلف خواهند شد.
در بين ما بزان رسم بر اين است كه هر رأسي از بزها كه سيرابي خود را با فاصله زماني دو روز پس از دريافت" يارانه علف" عرضه نمايد نه تنها سيرابي اش كسي را نخبه نخواهد كرد بلكه مصرف كننده آن تبديل خواهد شد به يك دامپزشكي كه فقط بلد است ماسكي زده، روپوشي پوشيده و بر پورتالشان خبري گذاشته و بگويد تب برفكي مهار شده كه اين امر ناشي از مصرف بيش از حد سيرابي حدس زده مي شود.
اما ما كماكان مفتخريم كه عنوان " ريش پروفسوري " براي بزها باقي مانده است اما ما ديگر آن بز هميشگي و سابق پر جنب و جوش نيستيم....
کلید واژه ها: استان ایلام -
سه شنبه 24 فروردین 1395 - 01:10:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]