تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 25 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):از حسـد ورزى به یکـدیگـر بپـرهیزیـد، زیـرا ریشه کفـر، حسـد است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815757774




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

طنز؛ مقایسه عشق در دهه 60 با دهه 90


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
طنز؛ مقایسه عشق در دهه 60 با دهه 90




در دهه 60 مثل الان نبود که دختر پسرها «دست و رو شُسته» باشند. مادرها همدیگر را در حمام عمومی دیدند، بعد به هایشان را وسط لیف زدن به هم پرزنت می کردند و چهار روز بعد بالای سرشان قند می سابیدند.





ویژه نامه نوروزی روزنامه قانون - مسعود مرعشی: در دهه 60 مثل الان نبود که دختر پسرها «دست و رو شُسته» باشند. مادرها همدیگر را در حمام عمومی دیدند، بعد به هایشان را وسط لیف زدن به هم پرزنت می کردند و چهار روز بعد بالای سرشان قند می سابیدند. جوان ها اصلا نمی فهمیدند دقیقا با کی ازدواج کرده اند زیر آن همه سبیل و ابرو. در نتیجه برخلاف دهه 90 که زیبایی های پوشالی و باب اسفنجی طور است، در دهه 60 افراد از آن چیزی که در آینه سفره عقد به نظر می رسیدند، زیباتر بودند (البته اگر با آن حجم ابرو و سبیل زیر اصلاح زنده می ماندند!) تا بچه سوم شان هم هنوز رویشان به هم باز نشده بود که بخواهند به هم ابراز عشق و از این سوسول بازی ها کنند. در نتیجه توی این دوران صرفه جویی ارزی قابل ملاحظه ای در ابراز عشق می شد.

جوان ها برای ابراز عشق، پشت تلفن فوت و سر چهارراه ها پیس پیس می کردند، نهایتا بعد ازدواج هم یک گلی چیزی از باغچه می کندند و می دادند دست هم! آن هم نه جلوی چشم بچه هایشان که هوا برشان دارد بین این دو تا خبری است!

آخ گفتم گل، یادم افتاد در دهه 60 مثلا الان رز هلندی سرخ و این قرتی بازی ها نبود، یک مدل گل بود مثل مهرا رجبی! همه جا بود. مخصوص عزا و عروسی! بهش می گفتند گل گلایل.


مقایسه عشق در دهه 60 با دهه 90



یک مدل سفید هم داشت که اسپورت بود. یک ذره خزه که دورش می پیچیدی کارت را همه جا راه می انداخت. از ختم و عروسی و استقبال فرودگاه مهرآباد گرفته تا ختنه سورون نوه عموی فرنگیس خانوم اینا.

الان خدا را شکر به لطف پسابرجام روزهای خوش و پرنعمتی است. آدم نمی داند از کجا شروع کند، تا کجا ادامه بدهد و کجا تمامش کند! اصلا تمامش کند یا نه. بستگی به ذائقه و توانایی هر فرد دارد.

نمی دانم به خاطر این غذاهای هورمونی است یا وضعیت اقتصادی بهتر شده که دستمان به کم هم نمی رود. یعنی مورد داشتیم طرف از بس تعدد تماس از شماره های مختلف داشته، منشی تلفنی گوشی اش هم صدایش درآمده. بعد این طرف به صدای منشی هوشمند هم رحم نکرده، فهمیدیم بهم آن هم نخ داده. دیگه خودتان ماشاالله کاربلدید.

یعنی یک سری متولد دهه 90 خواهیم داشت که شروع شکل گیری شان از یک گاز کوچولو در «بلوار اندرزگو» و ترمز نگرفتن بعدش بوده. یک سری پوک سانان خواهیم داشت که آدم های اهل تلنگری اند و محصول پوک زدن های عصر پنجشنبه در فیس بوک. یک سری هم بوم آورد هستند. یعنی فاصله محل زندگی مامان باباهایشان بیشتر از یک کیلومتر نبوده چون با این اپلیکیشن های لوکیشن دار همدیگر را پیدا کرده اند.

یک سری هم جاافتاده ترند چون محصول صبر و مداومت بیشتری هستند. طرف یک عکس خوشگل از خودش دارد، تا بیکار می شود خیلی اتفاقی و اشتباهی برای یکی دایرکت می کند، خیلی سریع هم می نویسد: «وای اشتباه شد! ممنون می شم پاکش کنید.» این جمله آخر قضیه را خیلی طبیعی جلوه می دهد و حجب و حیایشان را می کند در چشم طرف مقابل.

ما که نمی توانیم عشق های دهه 60 را برای خودمان هضم کنیم. چون اگر قرار باشد دهه نودی های مانیفیستی از عاشقی شان ارائه بدهند، احتمالا به این شکل خواهدبود:

1- اولین گام شناخت درست است.

قبلا اگر از کسی خوشت می آمد، باید می رفتی تحقیق می کردی ببینی طرف مجرد است یا متاهل ولی الان اول باید ببینی دختر است یا پسر.

2- گام دوم داشتن یک ماه تولد آبرومند است.

همین امروز یک کتاب طالع بینی بردارید و ماه اسفند را برای خودتان انتخاب کنید!

3- گام سوم باید سر قرار بروید.

طرف مقابل را برای اولین قرار به «فلافل پر کن و بخور مروی» نبرید. اگر هم بردید، هم زمان ترشی و سالاد کلم و خیار شور و پیاز جعفری و گوجه را داخل ساندویچتان نریزید.

درست است سه هزار تومان پول داده اید اما دلیل نمی شود باقی مانده غذای او را هم ببلعید.

• وقتی به رستوران دعوتش می کنید، صندلی را برایش عقب بکشید، نگاه تحقیرآمیز دیگران در رستوران، شما را پیشش عزیزتر می کند.

4- گام چهارم دلبری است.

یک سری جمله معمولی بنویسید و وسط این جملات Enter بزنید و آخرش «...» بگذارید و به جای شعر به او قالب کنید. خیلی جواب می دهد. به عنوان مثال:

«دل من ناوگان هوایی فرسوده ایران و

چشم تو ایرباسی تحریم شده...

تا کی انتظار آمدنت را بکشم؟»

یا

«دوست دارم هندزفری ام باشی...

چنان در زندگی ام گره بخوری

که هیچ کسی نتواند سیم ها را از هم باز کند!»

اگر عرضه نوشتن همین ها را هم ندارید، برای تمام مراحل رابطه شعر و ترانه حفظ کنید. از همان ول که با «عشق های قبل از تو سوءتفاهم بود» تا بعد از جدایی احتمالی که می گویید: «الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرت»

به عنوان مثال «کی اشکاتو پاک می کنه» برای موقع منت کشی یا «منو حالا نوازش کن که این فرصت نره از دست» که حالا دیگر همه چیز را هم من نباید توضیح بدهم.


مقایسه عشق در دهه 60 با دهه 90



5- گام پنجم تثبیت است

به او اطمینان بدهید که شما اهل تفریحات مجردی نیستید و دوست دارید همیشه عشق تان کنارتان باشد. این موضوع را به مناسبت های مختلف به او اثبات کنید. مثلا «کبوتر بچه کرده، کاش بودی و می دیدی» یا مثلا «کبوتر بق بقو می کنه، کاش بودی و می دیدی» یا حتی «کبوتر سیگار می کشه، کاش بیای و ببینی»

• هراز چندگاهی برایش یک یادداشت عاشقانه بنویسید، اما قبل از ارسال، برای چند کیس دیگر هم بفرستید، اگر جواب گرفتید، مطمئن باشید او هم خوشش خواهدآمد!

• زندگی های موفق را الگوی رابطه تان قرار بدهید. مثلا هر روز اخبار زندگی شخصی دیوید بکهام را مطرح کنید. سعه صدر خانم ویکتوریا بکهام در مقابل شیطنت های دیوید می تواند الگوی خوبی برای او باشد!

• مارک های معروف دنیا را بشناسید. جیوردانو/ گوچی/ تامی/ کلارک/ جورابان/ پاتن جامه/ کتان تفاته/ماسیمو دوتی/ ویکتوریا بکام (نه ببخشید! آن یک مورد دیگر بود).

• اگر یک کیس جذاب در فیسبوک شما را به قهوه دعوت کردی، بی برو برگرد دعوتش را رد کنید. چون حتما از طرف کیس اصلی مامور شده تا شما را امتحان کند وگرنه کسی شما را با این حالتان به آب کرفس هم دعوت نمی کند!

• هراز چندگاهی برایش استیکرهای صمیمانه بفرستید. اگر اعتراض کرد، بگویید: «ببین نامردا از چه حربه ایی واسه زمین زدن جوونا استفاده می کنند!»

6-گام ششم دوران پساتثبیت است.

• در بحث دستپخت از ماکارونی سوخته و شور او بیشتر از قورمه سبزی مادرتان تعریف کنید.

• یک وقت هایی با گفتن «دوست دارم» غافلگیرش کنید. مثلا وقت هایی که دیر رسیده اید سر قرار!

• هرگز خودتان را جلوی معشوق تحقیر نکنید و کوچک و ناچیز جلوه ندهید. همین طوری به اندازه کافی ضایع هستید!

• کاربرد درست me too و you too را یاد بگیرید تا وقتی به شما گفت «شات آپ بیبی». پاسخ ندهید: «می تو!»

• همیشه تحسینش کنید و از کمالاتش بگویید. حالا یک کم دروغ چیزی از شما کم نمی کند.

• از شهاب حسینی و پارسا پیروزفر و رها تعریف کنید. این قضیه به او ثابت می کند که شما حسود نیستید و می تواند روی تساهل و تسامح شما حساب کند.

• بعضی وقت ها با اینکه می داند دارید به او دروغ می گویید، اما ترجیح می دهد دروغ بشنود. مثلا شما با شش تا گوشی از 60 جای مختلف به فریال رای داده اید، اما می گویید «من عاشق موهای فرفری رضام!»

• عذرخواهی شما را کوچک نمی کند، بلکه برعکس باعث می شود که از خرید کادوی منت کشی در «کیا گالری» معاف شوید.

• از دوستانش بیش از حد تعریف نکنید. چون احتمالا نمی تواند علاقه شما را به نان زیر کباب هضم کند.

• رنگ موهای مختلف را بشناسید که اگر گفت چه تغییر کردم، سریع بتوانید پاسخ بدهید: «رگ ابروت رو از N8 به N7 تغییر دادی عزیزم!». اصلا به صلاح نیست که وقتی موهایش را از طلایی زیتونی دو درجه هایلایت می کند و می شود طلایی زیتونی بژ، شما نتوانی تشخیص بدهی.

درست است که شما همه آن رنگ ها را زرد تشخیص می دهی اما معنی اش برای او این است که «عاشقش نیستی. یعنی دیگه برات اهمیتی نداره... یعنی سر و گوش ات می جنبه. یعنی حس می کنی زیبایی هاشو از دست داده. یعنی می خوای طلاقش بدی و خیلی چیزای دیگه!»

• برای عوض کردن بحث به خصوص بعد از سوالات چالشی، جمله «چقدر لاغر شدی» را به کار ببرید. معجزه می کند!

• اگر بی مقدمه نظرتان را راجع به ظاهر مونیکا بلوچی پرسید، خر نشوید که جواب صادقانه بدهید. با عصبانیت بگویید: «کی؟ مونیکا بلوچی؟ خر کی باشه با اون قیافه زاقارتش وقتی تو هستی؟ راستی عزیزم چقدر لاغر شدی!»

• و در آخر یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است و نمی شود که شما یک پایتان این ور جوب باشد و یک پایتان آن ور جوب. بالاخره یک جا جوب گشاد می شود و ممکن است به شما صدمه بزند. شما یادتان نیست، او نامزد شماست، او که یادش است شما نامزدش هستید.







تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن