واضح آرشیو وب فارسی:ایسکا نیوز: زهرا داستانی: یکی از مشکلات عمیق و اصلی جامعه ما، روحیه کمتر اجتماعی و فرد محور غالب افراد آن است. تحقیقات متعددی نشان داده اند که ایرانیان تک رو، دنبال منافع فردی، خودمحور و فاقد روحیه لازم برای انجام امور جمعی، مسئولیت های مشترک و همکاری هستند. برخی می گویند که ایرانیان به لحاظ سنتی دارای روحیه همیاری هستند ولی به دلیل گسل ها و گسست های فرهنگی و پیامدهای ناشی از آن، جامعه ما از فیض پتانسیل فرهنگ بومی از جمله همیاری محروم شده است. البته تاریخ نشان داده که تعاونی های سنتی پیروز و موفق بوده اند و در مقابل تعاونی های رسمی و قانونی با شکست مواجه شده است. پژوهش ها نشان می دهند که ایرانیان در عرصه های خانوادگی، مذهبی، عشیره ای، قبیله ای و به تعبیری در عرصه های غیر رسمی سخت مشارکت جو و دیگر خواه بوده اند و در مقابل در عرصه های غیر رسمی فردگرا. این خود نشانگر بحران همکاری در جامعه ایران خصوصا در محیط های رسمی را نشان می دهد. این در حالی است که همکاری در جهت بقای سازمان و گروه از اهمیت قاطعی برخورد است. همکاری چیست؟ باقر ساروخانی، جامعه شناس در تعریف همکاری می گوید: هر کنش متقابل اجتماعی است که در آن افراد یا گروه ها کار و فعالیت خود را به صورت کم و بیش سازمان یافته، و با کمک متقابل به هم می آمیزند، تا هدفی مشترک تحقق پذیرد. چند درصد کار تیمی در ایران نتیجه دارد؟ برای رسیدن به این سوال بسیار جست و جو کردم اما خبری از آمار و ارقام رسمی در این باره نبود و همین سبب شد تا دست به یک مشاهده شخصی بزنم. در این میان از حدود 20 نفر در رابطه با درصد موفقیتشان در کارهای تیمی پرسیدم که عموم پرسش شوندگان بیان کردند 20 تا 30 درصد از کار گروهیشان موفقیت آمیز بوده است. بخشی از صحبت های پرسش شوندگان به شرح زیر است. الهام در این باره می گوید: تنها 5 درصد کار تیمی که انجام داده به موفقیت رسیده و دلیل آن این است که روحیه کار تیمی در ایران وجود ندارد و شاید دلیل نبود روحیه تیمی وجود فضای رقابتی است که سبب می شود فرد از دوران کودکی رقابت فردی را بیاموزد تا همکار و تعاون. علی یکی از کسانی است که می گوید در هیچ کار گروهی به نتیجه نرسیده چرا که افراد گروه همه حرف خود را قبول داشته و خود رهبری گروه را بر عهده می گیرند. محمد یکی از پرسش شوندگانی است که حرف های جالبی در این رابطه می زند. او می گوید که 50 درصد کار گروهی او به نتیجه رسیده و دلیل آن این بوده که خود رهبری آنها را بر عهده داشته است. البته در ادامه می گوید: در سن زیر 18 سال با توجه به اینکه روحیه جمع پذیر و مشارکت بین نوجوانان بیشتر است موفقیت در کارگروهی نیز بیشتر بوده ولی با افزایش سن این روحیه جمع پذیری کاهش یافته و درصد کارهای گروهی که به نتیجه ختم شده اند کمتر است. مریم در این باره می گوید: 20 درصد از کار گروهی ام به نتیجه رسیده و دلیل عدم موفقیت نبود روحیه تیمی است که در فرهنگ ما موج می زند و فرد گرایی به طور ناخودآگاه وارد جان ما می شود. داریوش می گوید: 60 درصد کار گروهی ام به نتیجه رسیده که دلیل آن وجود رهبر خوب و اهداف مشخص بوده است. پویا نظری دیگر دارد. او می گوید که کمتر از 15 درصد از کارگروهی اش موفقیت آمیز بوده است چرا که بیشتر این مشارکت ها، مشارکت های مالی بوده است. پویا می گوید: هر جا که پای پول در میان باشد مشارکتی نیز نخواهد بود. در پاسخ بسیاری از پرسش شوندگان یک دلیل مشترک وجود داشت و آن نبود روحیه کار تیمی در فرهنگ ایرانی بود که اغلب آنها نظام آموزشی را نهاد اصلی اشاعه آن می دانستند. آیا نظام آموزشی مقصر اصلی است؟ نادر صادقیان، پژوهشگر اجتماعی آموزش را اصلی ترین عامل نمی داند. او دراین باره به ایسکانیوز می گوید: آموزش مهم ترین عامل نیست چرا که ساختارهای سیاسی و اقتصادی نقش اول را ایفا می کند و معمولا نهاد آموزش در جهت حفظ فرهنگی فرد گرایی در طول تاریخ ایران قدم برداشته است. در چند سال گذشته نظام آموزشی در کشور با پیروی از ساختارهای آموزشی نوین اقداماتی چون آموزش و پرورش مشارکتی را در مدارس ایجاد کرده تا مشارکت را به دانش آموزان از طریق یک فرآیند گروهی آموزش دهند اما براساس آنچه که محمدرضا نیک نژاد کارشناس آموزش در این باره می گوید این آموزش به نتیجه قابل قبولی دست نیافته است چرا که این کار نیازمند زیرساخت های فرهنگی و آموزشی است و به طور ناگهانی این تغییرات بنیادین صورت نمی پذیرد. محمدرضا نیکنژاد در این رابطه بیان کرد: همان طور که کم پیش می آید تا مردم برای یک هدف در یک راستا تلاش کنند و با یکدیگر متحد شوند مدارس نیز این فرهنگ را ندارند چرا که معلمان و دانش آموزان و خانواده ها نیز در همان فرهنگ رشد کرده اند و این فرهنگ همکاری با دیگران و برآیند گفت و گوها برای رسیدن به هدف مشترک را بر نمی تابد. این اولین مانع و دست اندازی است که در رابطه با آموزش مشارکتی وجود دارد اما از طرف دیگر ساختار آموزشی ما نه به لحاظ درون مایه های آموزشی و نه به لحاظ ساختار فضای آموزشی این امکان را ندارد. او در ادامه با بیان اینکه اولین گام برای آموزش مشارکتی کاهش تراکم دانش آموزی است، گفت: دبستان های تهران در سال تحصیلی 94 با 33 دانش آموز در هر کلاس تشکیل شده است و در برخی مناطق حاشیه ای تا سقف 50 دانش آموز در کلاس حضور یافته اند. یه غیر از روستاهای دور افتاده که تعداد دانش آموز در مدارس کم است و امکان آموزش مشارکتی بیشتر است در سایر شهرهای بزرگ تراکم دانش آموزی این امکان را نمی دهد تا آموزش مشارکتی به درستی صورت گیرد. نیک نژاد بیان کرد: آموزشی که شالوده آن کنکور محور و نمره محور باشد با آموزش مشارکتی در تضاد است. گرچه در سیستم آموزش و پرورش ما تلاش شده است تا آموزش مبتنی بر مشارکت گنجانده شود اما راه طولانی را در پیش دارد. او با اشاره به اینکه معلمان خود برای آموزش مشارکتی تربیت نشده اند گفت: چند سال است که آموزش و پرورش کلاس های ضمن خدمت را حذف کرده است و کلاسی در جهت یادگیری آموزش مشارکتی به معلمان ارائه نمی شود و معلمان آشناییتی با این شیوه آموزشی ندارد. 20104
دوشنبه ، ۲۳فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکا نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]