واضح آرشیو وب فارسی:آواپرس (افغانستان): در بخش سوم حکمت های نهج البلاغه مبنی بر سخن امام علی که می فرمایند :الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ وَ الْعَجْزُ آفَةٌ وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ امده است: تنگ نظرى ننگ است توضیح آن که این صفت پست، دورى گزیدن از فضیلت بزرگوارى و بخشندگى است، به هر اندازه که انسان براى بخشندگى و بزرگوارى قابل ستایش است، به همان اندازه به خاطر خوى پست تنگ نظرى سزاوار نکوهش است. ترسو بودن نیز کاستى است، زیرا ترس، همان مرحله تفریط از فضیلت دلاورى است که ریشه کمالات نفسانى مى باشد، بنا بر این نوعى کاستى و فرومایگى می باشد. تنگدستى شخص زیرک را از بیان برهانش لال مى سازد، از آن رو که تنگدستى باعث احساس شدید ذلّت، گرفتگى، سستى و خجلت از دیگران در نفس انسانى مى شود و ریشه تمام اینها، تصوّر ناتوانى و اندیشه کمبود- به دلیل نداشتن ثروت- در برابر دشمنان است، در نتیجه- هر چند که تنگدست، زیرک و هوشیار باشد- حالت ترس و عجز از سخن گفتن در او به وجود مى آید. با ملاحظه شباهت چنین کسى با گنگ و لال، صفت گنگى را استعاره براى او آورده است.چرا که تهیدست در شهر خود غریب است. کلمه: غریب را از نظر بى توجّهى مردم به او و کمى یاران و دوستان- به دلیل تهیدستى اش- استعاره آورده است، چه تهیدست به سان غریبى است که کسى او را نمى شناسد. ناتوانى نیز یک بلا است کلمه العجز لفظ مهملى است که احتمال دارد منظور ناتوانى جسمى باشد یعنى ناتوانى بر دخل و تصرّفات بدنى از کارهایى که باید توان انجام آنها را داشته باشد، و ممکن است مقصود ناتوانى روحى، یعنى ناتوانى در برابر هواى نفس و جلوگیرى از آن باشد. نوع اوّل، بلاى جسمانى و کمبود در آن است، و دوّمى، بلا و نقصى در عقل و هوش است. بردبارى دلاورى است،و فضیلتى از شاخه هاى پاکدامنى و تعریف آن چنین است ایستادگى در برابر هواى نفس تا انسان را به سمت لذّتهاى ناروا سوق ندهد. یعنى مبارزه با نفس امّاره که لازمه اش داشتن فضیلت شجاعت است، از این رو حمل کلمه: الشّجاعه بر کلمه الصبر حمل لازم بر ملزوم به شمار مى آید. پارسایى سرمایه و دارایى است، پارسایى فضیلتى وابسته به پاکدامنى است، در تعریف آن گفته اند: خوددارى نفس از متاع و خوشیهاى دنیاست و چون مالدارى در عرف مردم عبارت است از بى نیازى و فزونى ثروت، به خاطر شباهت پارسایى به بى نیازى حاصل از ثروت، کلمه ثروت را استعاره براى پارسایى آورده است از آن رو که هر دو باعث بى نیازى مى باشند. پرهیزگارى سپر است، حقیقت پرهیزگارى عبارت است از پایبندى به کارهاى خوب و از این رو لفظ الجنّة را استعاره آورده است که پارسایى نیز همانند سپر انسان را از عذاب خدا در آخرت و از بزرگترین گرفتاریها در دنیا نگه مى دارد، چنان که با سپر و دیگر سلاحها نگهدارى مى شود. مرجع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) مشهد مقدس
یکشنبه ، ۲۲فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آواپرس (افغانستان)]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]