تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در اما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845898533




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پرویز پرستویی تاریخ مصرف ندارد


واضح آرشیو وب فارسی:تازه نیوز: اولین درخشش های فیلمی ایرانی در فستیوال های برون مرزی در سالی که آغاز شده است با فیلم «دو » ،نخستین فیلم بلند سهیلا گلستانی رقم خورد .این فیلم با حضور در بخش رسمی – مسابقه ای جشنواره«سیلک رود» موفق به دریافت جایزه ویژه هیات داوران این جشنواره شد و در ادامه با حضور در هشتمین جایزه ناشیک - هند جایزه دوربین طلایی را دریافت کردآزاده مختاری  اولین درخشش های فیلمی ایرانی در فستیوال های برون مرزی در سالی که آغاز شده است با فیلم «دو » ،نخستین فیلم بلند سهیلا گلستانی رقم خورد .این فیلم با حضور در بخش رسمی – مسابقه ای جشنواره«سیلک رود» موفق به دریافت جایزه ویژه هیات داوران این جشنواره شد و در ادامه با حضور در هشتمین جایزه ناشیک - هند جایزه دوربین طلایی را دریافت کرد ،فیلمی که پرویز پرستویی ضمن اینکه از نقش اصلی های بازیگری این فیلم است ، تهیه کنندگی آن را نیز برعهده دارد . این اثر با بازی پرویز پرستویی، مهتاب نصیرپور، سوگل خلیق، محمد ربانی، سارا قراچه داغی، مصطفی زند، جواد فراهانی، امیر جنانی، پیمان جعفری، سارا پورصبری، الهام شعبانی، سمیه برجی و با حضور مهرانه مهین ترابی، محمد علی سجادی، ارد زند، سمانه وفایی، منیر شاهین، حسام نورانی، امیر حسین ترابی، پیش از این نیز موفق به دریافت جایزه بهترین فیلمبرداری ازجشنواره فیلم «تالین» شد. سهیلا گلستانی ، کارگردان این فیلم سینمایی در گفت و گو با «صبا» ازچه شد که جرقه نگارش این فیلمنامه زده شد ، انتخاب بازیگران ، بازی متفاوت پرویز پرستویی و نگاه منتقدان خارجی به این اثر سینمایی گفت که می توانید امروز در صفحه هشت و نه روزنامه صبا بخوانید. *بهانه گفت و گو فیلم «دو » است ، اولین فیلم بلندی که نام کارگردانی سهیلا گلستانی را با خود همراه دارد ، شاید قبل از آمدن به محل ملاقات، برای این مصاحبه، تنها قصد همین بود که از فیلم «دو» بگویم ، بپرسم و بشنوم ولی الان با قدم گذاشتن به خانه شما ، فضایی که به هر سوی آن نگاه می اندازی ، وسایل خانه طراحی یا ساخت خودتان است ، پیامی دارد و آن اینکه ، هنر با زندگی سهیلا گلستانی پیوند خورده است ،جرقه این توجه به دنیای هنر و در ادامه انتخاب این فضا به عنوان دنیای حرفه ای زندگی تان از چه زمانی خورده شد ؟ - اولین جرقه به هفت سالگی ام برمی گردد. همان زمان که به کانون پرورش فکری کودکان می رفتم، آن هم به شکل مستمر ، آنجا بود که خیلی جدی به سمت مقوله نوشتن ، داستان و شعر کشیده شدم . در حد اندازه ، سن و سال آن زمان ، حرفه ای کار می کردم . آن موقع ، همیشه تصویرم از خودم در سن بزرگسالی ، یک نویسنده بود ، پشت یک میز و کلی کتاب و تصویری که از یک زن چهل ساله داشتم که در حال نوشتن جدید ترین رمان خود است .فضای من ، کاملا فضای ادبیات بود. اینکه با بخش هنری مخصوصا بخش تجسمی آشنا شوم به نوعی به واسطه علاقه مندی های مادرم شکل گرفت و اتفاق افتاد و یک سلیقه ، خیلی خاص شاید نه چندان ویژه ، ولی به هرحال خاص را ، درمن شکل داد و در ناخودآگاهم ایجاد کرد . می توانم بگویم ، دقیقا زمانی که وارد دانشگاه شدم ، این تاکید برای من شکل گرفت که من می خواهم در این عرصه فعالیت جدی ای داشته باشم. حال آن زمان ، علاقه ام به طراحی صحنه و لباس بود و به طور تخصصی هم در این رشته تحصیل کردم اما همان روزها ، به محض ورودم به دانشگاه ، آدم های اطرافم ، همکلاسی هایم ، هم دانشگاهی ها و اساتیدم تشخیص دادند که شاید ، شکلی از بازیگری در من قویتر است. *چه چیزی آنها را به این تشخیص رساند؟ کاراکتری که از شما اکنون مقابل من نشسته است یک زن آرام است ، بازیگر شدن برای یک زن آرام ، کمتر پیشنهاد می شود -این یک صورت ظاهری ، قالب در من است ، روحیات درونی ام کاملا می توانند متفاوت از آنچه ظاهرم نشان می دهد، باشند مخصوصا وقتی درفضایی که آدم های همسن و سال حضور دارند شور و نشاط دیگری را از خود بروز می دهی و آنها بر حسب دریافت ذهنی که از تو دارند و صورت ظاهری که از تو می بینند که برایشان ممکن است جالب باشد، ناخودآگاه تو را به یک سمتی سوق می دهند. خودم به شخصه ، آن زمان ، اصلا فکر نمی کردم که بخواهم روزی بازیگر شوم. اصلا هم به بازیگری به شکل یک حرفه نگاه نمی کردم و اصرار آدم های اطرافم باعث شد به این عرصه نیز توجه کنم ولی وقتی وارد دنیای بازیگرشدم ، احساس کردم ، اینجا دقیقا همان جایی است که حس امنیت دارد و جذابیتی که در درون این فضا بود به شدت مرا به سمت خود می کشاند. همین شد که از یک مقطع زمانی به بعد ، به سمت بازیگری رفتم و برایم جدی تر شد. *گفتید که مادرتان ، بر طبق تفکر و علایقی که داشتند ، خواستند که شما در سنی که درست سرآغاز درس خواندن نیز برایتان بود هنر را دنبال کنید و برای این خواسته خود ، حرکت هم کردند. مادر چه نوع تفکری داشت وبرای سهیلای خودش چه می خواست؟ - مادرم به شدت قائل به متفاوت بودن است . حال این اندیشه می تواند لزوما همیشه تفکر خوبی نباشد و خیلی اوقات ، بلایش گریبانگیر آدم شود . مادر مرا به سمت شکلی خاص از ادبیات سوق داد. اولین کتاب هایی که به من داد تا بخوانم ، آن هم زمانی که تازه یاد گرفته بودم بخوانم ، کتاب های صمد بهرنگی بود . برای آن دوره ، برای سن من ، ادبیات صقیلی بود . به این علت که ، سرشار از تصویرسازی بود و من باید مدام برمی گشتم و بارها این کتاب ها را می خواندم تا به اصل قصه و روایت برسم ، اما این رجعت مدام من ، باعث می شد این تصویرها در ذهن من قالب بماند یا در مورد بخش تجسمی،علاقه مندی که نسبت به نقاشی داشتند خاص بود . شاید خودشان کننده کار نبودند ولی به شدت بر اساس سلیقه ای که داشتند ، ادبیات و هنرهای تجسمی را دنبال می کردند. این توجه مادرم مرا هم متوجه می کرد. جالب است که کمتر به سراغ بخش نمایش می رفتند .در ادامه ، با رشد سنی ام، این فضاها و تجربه ها در هم آمیخته شد و یک تفکر متفاوت را برایم ایجاد کرد . وقتی وارد فضای هنری خود شدم ، آن شکل ایدئولوژی را با دنیای خودم در هم آمیختم و نتیجه آن شد ، همین که اکنون هستم ، خوب یا بدش را نمی دانم ولی همین است .(خنده ) *گفتید که از یک جایی ، تصمیم گرفتید ، بازیگری را آغاز کنید ، آن اولین تجربه بازیگری کجا و با چه اثر نمایشی شکل گرفت ،شما باتئاتر و صحنه آمده اید از استرس های اولین نقش آفرینی های جدی بر صحنه نمایش بگویید _من اصلا تصمیم نگرفتم بازیگری را آغاز کنم ، تصمیم گرفتند که من بازیگری را آغاز کنم . این تصمیم هم کاملا با اصرار بود . چند کار اول ، کارهای دانشجویی بود که همان سال اول دانشگاه بازی کردم ، با همان آثار به اجرای عمومی رسیدیم و با اقبال رو به رو شدم ، جایزه گرفتم . فضایی از همان زمان برای حرکت د ر این مسیر هنری برایم به وجود آمدولی واقعیت این است که تا سه ، چهار سال اول ، مسیر بود که مرا با خود می برد ، من تصمیمی برایش نداشتم و بعداز مدت ها من این تصمیم را گرفتم. با تئاتر خیلی جدی شروع شد ، در چند فیلم کوتاه بازی می کردم ، ولی اولین تجربه جدی تصویری ام درسال 81 و با بازی در سریال باغ بلور به کارگردانی رامبد جوان بود که توقیف شد و هیچ وقت پخش نشد. بعد از حضور در آن سریال ، بازیگری برایم جدی تر شد. *یک زمانی تئاتری ها تمایل نشان نمی دادند که در سینما حضور داشته باشند ودوری می کردند ، ولی این روزها می بینیم که نسل جدید تئاتری ها ، نه تنها تمایل به حضور در سینما و تلویزیون دارند که با ورود خود ، گوی را هم به خود اختصاص می دهند و می درخشند. این جمله « نه! من تئاتری هستم ، نباید به سمت سینما بروم » کمرنگ شده است و سینما هم ، سلام گرم به این حضور گفته است ، خیلی خوب ، هنرمندان دو عرصه بازیگری ، درکنار هم در سینما و تلویزیون نقش آفرینی می کنند، از نگاه شما این تعامل خوب تحولی در عرصه بازیگری ، بخصوص سینمای ما ایجاد می کند؟ -اولا در شرایط خیلی خوبی قرار داریم ، امیدوارم بهتر از این هم بشود و این تعامل ، بیشتر اتفاق بیفتد. اما من فکر می کنم هیچ وقت ، پرهیز خیلی جدی ای از سمت تئاتری ها وجود نداشته که نخواهند کار تصویر انجام دهند . من به عنوان کسی که حداقل مدتی را خیلی جدی در فضای تئاتر کار کرده ام می دانم که این شاید یک پوسته ظاهری بوده ، برای عنوان نارضایتی تئاتری در برابر شرایطی که در فضای تصویر برایشان وجود دارد . *این شرایط نامطلوب چیست؟ - یعنی تئاتری ها مناسبات دیگری را در جریان کار تصویرچه درسینما و چه در تلویزیون نمی پسندیدند و به عنوان یک پوسته ظاهری اینگونه نارضایتی خود را عنوان می کردند که ما نمی خواهیم کار تصویر انجام دهیم. در صورتی که من فکر می کنم ، بازیگر، کسی است که قابلیت این را داشته باشد که هر مدیومی را تجربه کند و علاقه مند هم باشد که هر مدیومی را تجربه کنداما با آگاهی نسبت به شرایطی که در حال قرار گرفتن در آن است . *پس می توان گفت که نسل گذشته تئاتر نتوانستند ، دلیل اصلی دوری خود از دنیای تصویر را دقیقا بازگو کنند ولی نسل جدید ، خیلی با قدرت ، آن هم قدرت هنری خود به سمت سینما آمدند ، توان بازیگری خود را به رخ کشیدند و در ادامه تاکید کردند که باید این شرایط مهیا باشد تا من که بازیگری را اصولی می دانم به سینما بیایم، در قالب مثال می توان به حضور امثال نوید محمد زاده اشاره کرد که از تئاتر به سینما آمد و خیلی زود ، جای خود را در سینما محکم کردو قاب های دوربین را به خود اختصاص داد، می توان گفت ، نسل جدید تئاتر راه حل بهتری را انتخاب کردند -ارتباط نسل جدید تئاتر با نسل جدید سینما چون نزدیک تر بوده ، بنابراین تعامل بین آنها بهتر اتفاق افتاده است . ولی ارتباط بین سینمایی ها و تئاتری ها را ما در دهه 40 و 50 نیز به وضوح می بینیم و شاهکارهای سینمای ایران را در ادامه همان تعامل ها داریم. چه کارگردان هایی که ازتئاتر به سینما روی آوردند ، حتی میان عوامل پشت دوربین نیز این فضا وجود داشت. پس این تعامل ، چیز جدیدی نیست ، فقط ، یک دوره ای این ارتباط قطع شد . الان شاهد هستیم که بزرگان عرصه بازیگری در سینمای ایران ، همه آدم هایی هستند که با پشتوانه جدی تئاتر در سینما حضور داشتند. اگر در یک برهه ای ، مخالفت یا مقاومت وجود داشت ، نسبت به ورود به این عرصه نبود. اتفاقا من همیشه از تئاتری ها علاقه مندی دیده ام که فضای سینما را تجربه کنند. شاید نارضایتی درمورد عوامل دیگر ، مثل دستمزد بود که برای کسانی که در ابتدا با هر چقدر سابقه تئاتری وارد سینما می شدند، ممکن بود که مناسب نباشد یا شرایط نامناسبی که در یک دوره ای از نظر برخوردی اتفاق می افتاد باعث این دوری بود. البته در همان دوره ، بعضی از سینمایی ها هم معتقد بودند ، تئاتری ها فضای خودشان را دارند و در دنیای سینما جا نمی گیرند که این اعتقاد و بیان آنها ، مربوط به یک دوره خاص بود، دوره ای که سینما به سمت چهره های خاص رفت و بعد تجاری سینما قالب شد ولی خوشبختانه ، این مسیر راه درست خود را پیدا کرده است . *از سینما گفتیم و اینکه شما به عنوان طراح صحنه ، ناگهان وارد دنیای بازیگری شدید و درادامه دوربین به دست گرفتید و فیلم کوتاه ساختید ، فیلم های کوتاهی که معمولی هم نبودند ، آثاری که خیلی بیشتر سهیلا گلستانی را به جامعه هنری نه تنها ایران که به جهان معرفی کرد ، در جشنواره های بزرگ حضور یافتید و کسب جایزه هم داشتید، از این بگویید که چه شد ناگهانی پشت دوربین قرار گرفتید و فیلمسازی از نوع فیلم کوتاه ساختن را آغاز کردید بگویید -هیچ کدام از این مراحل ناگهانی اتفاق نیفتاد. مسیر اینگونه شدکه مرا به سمت بازیگری بردند ، من مقاومت کردم و طراحی صحنه خواندم ، برای اینکه هیچ وقت بازیگری را به عنوان حرفه در نظر نداشتم ،یا در واقع می توانم بگویم، به عنوان شغلی که فکر کنم در طولانی مدت بخواهم پیگیر آن باشم مدنظرم نبود. کم کم فضای بازیگری آنقدر برایم جذاب شد که دنبالش کردم ، البته در کنار آن طراحی صحنه را ادامه می دادم و فیلمنامه می نوشتم ، مدت زیادی برای تلویزیون ، تله فیلم می نوشتم و آنها توسط کارگردان های مختلفی ساخته می شد . همچنان فضای ادبیات و طراحی صحنه را رها نکردم اما بازیگری نیز مدام درحال جدی تر شدن بود . جدی به این معنا که داشت نمود بیشتری پیدا می کرد و برای من فعالیت اول می شد تا اینکه سال 1386 من برای اینکه تجربه کنم ، صرفا برای تجربه کردن و از سرهیجان یک فیلم کوتاه ساختم . اقبالی که از این فیلم کوتاه شد ، مرا ترغیب کرد که فیلم دوم ، سوم و چهارم را هم بسازم و در این مسیر کسب تجربه های جدید برایم مسئله شدو هیچ وقت ، فضای جذاب بازیگری برایم کمرنگ نشد، کما اینکه هنوزم برایم پررنگ است و همواره برایم در اولویت است .مجموعه این ها مثل یک پازل کنار هم قرار گرفت و یک دومینویی شد که من را به این سمت برد که بخواهم فیلم بلند بسازم . *و اولین فیلم بلند شما « دو » نام دارد، فیلمی که وقتی به تماشای آن می نشینیم، شاید بهتر است اینگونه بگویم که من به شخصه از یک مقطع زمانی به بعد فیلم ، درگیر فضای فنی فیلم شدم ، قصه درگیرم نکرد ، ولی کارگردانی و طراحی صحنه توجهم را به خود معطوف کرد تا حدی که خواستم تا انتها اثر را از این زوایه ببینم . اینکه می گویم قصه مرا درگیر نکرد ، دلیل بر بد بودن یا خوب بودن فیلمنامه نیست ، خیلی ها که فیلم را دیده اند می گویند که اصلا نفهمیدیم قصه چه می خواست بگوید ولی من می گویم شاید من متوجه نشدم و شاید باید یک مرتبه یا دو مرتبه دیگر این فیلم را ببینم تا اصل سخن او را بفهمم، بعد می آیم از شما می خوانم که گفته بودید :« چند سال پیش کتابی خواندم و یک قسمتی از این کتاب مرا درگیر خود کرد به حدی که به خود گفتم من این روایت را در فضای یک فیلم بلند می سازم » اصولا وقتی یک فردی در حال کتاب خواندن است ویک جایی از کتاب درگیرش می کند تا حدی که شاید زیر سطر نوشته های آن را خط بکشد، تاثیر آن نوشته ها به حس آن لحظه و روزگار فرد بر می گردد و با خود تکرار می کند :« این جمله ها دارد از حال الان من می گوید » و خط می کشد ، زیر نوشته ها خط می کشد، حال شما از آن لحظه و حس آن زمان و در کل از فیلمنامه بگویید ، شاید با گفتن شما کمی گره فیلمنامه باز شود -با اینکه تمام قد از فیلم دفاع می کنم اما اعتراف به این دارم که این فیلم به هر حال ضعف هایی دارد. افسوس این را می خورم که در بخش هایی از فیلم می شد که کارهای دیگری هم کرد، شاید در آن برهه زمانی که فیلم را می ساختیم نمی شد ولی الان که دارم فیلم را نگاه می کنم، دوست دارم بیش از دیگران خودم در موردش حرف بزنم . من هم فکر می کنم برخلاف نقطه قوت های دیگری که در فیلم وجود دارد و خیلی جدی از آنها دفاع می کنم ، فیلمنامه دچار مشکل هست. شاید اولین مشکل آن پیچیدگی بیش از اندازه در شکل روایتش است . ولی با همه اینها ، داستان همانی است که شما در ابتدا دریافت کردید.چون این فیلم یک فیلم حادثه محور نیست .اما شاید پیچیدگی بیش از اندازه باعث شده است که شما مدام به آنچه دریافت می کنید ، شک کنید و این شاید اشتباه فیلمنامه باشد. *بعضی موقع از سادگی روایت گویی ، آدم دچار پیچیدگی می شود و باورش نمی شود که اینقدر داستان ساده باشد . من برداشتی از قصه فیلم دارم، با شما چک می کنم ، ببنید چقدر به قصه فیلم نزدیک شده ام . به نظرم نمایی از جامعه را نشان می داد. فضای جامعه انسانی کنونی که پر از آدم های تنهاست ، آدم های تنهایی که دارند با هم زندگی می کنند، به هم احتیاج دارند ولی همدیگر را دفع می کنند، درحالیکه به همدیگر احتیاج دارند از هم دوری می کنند، به نظرم فیلم با نوع پردازش خاص خود ، از جنس تنهایی آدم های این روزگار می گوید. _دقیقا! شما بهتر از من قصه را تصویر کردید. دقیقا از روایت آدم های تنهایی می گوید که قاعدتا تنهایی باید آنها را کنار هم نگه دارد ولی آنها مدام همدیگر را پس می زنند و فضای با هم بودن را باور نمی کنند.به نظرم ، تعریف شما ، دقیقا تم فیلم است. ولی با اینکه تم فیلم را متوجه شدید ، باز گفتید که دقیق متوجه فیلمنامه و قصد آن نشدید ، این برای من پیام دارد و آن اینکه، شاید پیچیدگی ظاهری فیلم، مخاطب را به جایی می کشاند که روایت داستان را متوجه می شود ولی با خود به این تردید می رسد که ممکن است ، داستان این را نمی خواهد بگوید و این اشکالی است که متوجه من کارگردان در شکل پردازش فیلمنامه وارد است . *بخشی دیگری از فضای فیلم، گویی به تقابل رفتار انسانی می پرداخت ، زن داستان، اصرار به بودن داشت و مرد اصرار به رفتن ، فضایی که مخاطب می توانست در زندگی های دور و نزدیک خود نیز مشابه آن را بیابد - قصه به این نکات اشاره دارد . شاید اینقدر همه چیز ملموس و حقیقی است که ذهن مدام با خودش این سوال را مطرح می کند که نکند ، پس این جریان یک جریان دیگری وجود دارد که من آن را دریافت نمی کنم .این می تواند هم ویژگی خاص یک فیلم باشد و هم می تواند خطر برایش محسوب شود. من از فیلمنامه دوناراضی نیستم ولی فکر می کنم شاید این فیلم باید در یک موقعیت دیگری ساخته می شد. این را برگرفته از فضای جامعه امروز خودم می گویم. جامعه امروز من ، مخاطب قالبش ، دنبال یک بسته بندی و یک ویترین دیگری ، حتی برای بیان احساسات بسیار ساده است . این را من نمی توانم در موردش نظر دهم که خوب است یا بد است ، فقط می توانم بگویم از برخی واکنش ها احساس می کنم شاید زمان ساخت این فیلم ، زمان مناسبی نبوده است یا برای بیان این تم زمان مناسبی انتخاب نشده است . اما از یک سوی دیگر نیز حس می کنم ، این دغدغه امروز جامعه من است . یعنی ما در کشوری زندگی می کنیم که در مقطعی دراین برهه زمانی فعلی که قرار دارد کاملا درگیری این تم فقدان و همزیستی اجباری است .برای من این یک دوراهی است ، آیا باید به آن می پرداختم ؟یا شاید باید با شکل دیگری به آن نگاه می کردم. از سویی هم تصورم این است ، دیگر تماشاگر از دیدن فیلم های شلوغ و حادثه محور برای بیان چنین تم هایی خسته و کسل شده است و حس کردم با یک فضایی شاعرانه برایش از این تم بگویم نیز بد نیست .تمی که سینمای ایران دراین سال های اخیر کمتر به آن پرداخته است . دریافت شما ، دقیقا همان چیزی است که من می خواستم ولی حال اینکه آن چیزی که شما از این فیلم دریافت کردید چقدر برایتان جذابیت دارد یک مقوله دیگر است . *کارگردانی فیلم «دو» قوی بود، این نشان می دهد اولین فیلم بلند شما را شاید بعضی ها از بعد قصه دریافت درستی نداشتند ولی وقتی خودتان نیز به این پیچیده بودن فیلمنامه واقف هستید در آینده آثار موفقی با کارگردانی شما می توان تصور کرد که به پرده سینماها خواهد آمد ، حال در فضای کارگردانی فیلم «دو» از الما ن ها نیز استفاده کرده بودید، استفاده از المان ها در کمک کردن به مخاطب برای رسیدن به اصل روایت این قصه پیچیده بود؟ -می گویند در سینما سراغ سه تا چیز نرو که حسابی خسته و درگیرت می کند. کاراکتر میانسال و مسن ، حیوانات وبچه ها و چون این سه ، کاملا از نظر من ، فیلم را زنده می کند ،دقیقا همیشه علاقه مندی ام این بوده که از این سه در فیلم هایم استفاده کنم یا یکی از این سه در فیلم هایم باشند. البته بگویم که در فیلم « دو » اصلا نخواستم به زور این ها را وارد فیلم کنم ، خود فیلم ، شکل روایتش می پذیرد که با نشانه شناسی جلو برود و کارکردی که این موارد در فیلم من داشتند بر اساس این نشانه شناسی ها بود ، بخشی دیگر علت استفاده از آنها نیز ، زنده کردن فضا با استفاده از نشانه شناسی ها بود و بخش مهمتری که علت استفاده از نشانه شناسی ها بود این که پرداختن به کارآکترهای میانسال در سینمای ما کمتر اتفاق می افتد ، بنابر این برایم بسیار جذاب بود زیرا ما به ازاء های کمی برایشان داشتیم که می توانست از نقاط تفاوت فیلم یا قصه با فیلم های دیگر باشد. *از بازیگران فیلم بگوییم ، به جز پرویز پرستویی که هر چندسابقه تئاتری دارند ولی در سینما بیشتر دیده شده اند مابقی هنرمندان مطرح تئاتری هستند ، این انتخاب برگرفته از حضور خودتان در تئاتر بود یا نه ، انتخاب بازیگرانتان به این هنرمندان رسید؟ -اصولا آدم ها خیلی در ذهن من می مانند. برای پروسه انتخاب بازیگر یک زمان طولانی طی شد ، به طور کل پیش تولید طولانی ای داشتیم که عمده این زمان صرف انتخاب بازیگران شد. از تصویری که از بازیگرانی که در ذهنم بود یا بازیگرانی که در پیش تولید به وابسته کارهایشان با آنها آشنا شدم یک مجموعه ای گرد آوری شد که در نهایت از میان آن انتخاب ها به این بازیگران رسیدیم ولی لزوما برای من این مهم نبود که حتما تئاتری باشند ، شاید به نوعی اتفاقی پیش آمد اما من از آن استقبال هم می کردم . *فیلم رنگ خاکستری داشت ، رنگی که در فضای کارگردانی خوب هم نگه داشته شده بود ولی در کنار این رنگ خاکستری ، طراحی لباس هایی با رنگ های گرم را داشتیم، تضاد قابل تاملی بود ، زیرا اغلب در آثاری که رنگ اثر خاکستری است ، این رنگ در طراحی لباس و صحنه نیز اثر گذار است ولی دراین فیلم در طراحی صحنه و لباس ،تنالته سبزنه کدر که شفاف، آبی ، قرمزهای شاد داشتیم از این تضاد و انتخاب این تضاد در راستای پردازش این قصه و فیلم بگویید - رنگ فیلم بیشتر سبز و خاکستری است . این تضاد در رنگ فیلم و طراحی صحنه و لباس ها در اثر تعاملی نزدیک و قوی با کیوان مقدم طراح صحنه فیلم اتفاق افتاد که اصلا به نظر من «مقدم» فراتر از یک طراح صحنه ، یک نقاش است . برای هر پلانی ما به یک کانسپت می رسیدیم که همه آنها را با ریزه کاری «مقدم » به اجرا می رساند. این را بگویم که یک پروسه ای قبل از اجرایی شدن ساخت فیلم طی شد که من از فضای کلی که در ذهنم از این فیلم بود عکس تهیه می کردم ، چه عکس هایی که خودم گرفته بودم و چه مجموعه عکس هایی که جمع آوری کرده بودم ، یک اتاقی را پر کرده بودم از عکس هایی که به نظر من ، چه از نظر کادری و چه از نظر مفهومی به چیزی که من می خواستم تصویر شود نزدیک تر بودند. در ادامه من و کیوان مقدم با مشاهده این عکس ها به یک زبان مشترک رسیدیم و این همکاری یک تجربه خیلی نو و تازه برای خود من بود . بنابراین ما به یک رنگ کلی در فضای فیلم رسیدیم. در طراحی لباس ، وقتی سارا سمیعی که سابقه کاری طولانی که با کیوان مقدم در کنار هم دارند به ما اضافه شد به این نتیجه رسیدیم که این تضاد رنگ صحنه و لباس در شکل های مختلف باید اتفاق بیافتد و دقیقا همانی شد که شما می گویید ، تضاد میان طراحی صحنه و لباس ها وجود دارد به شکلی که ضمن اینکه کاراکتر ها را از فضا جدا می کرد ، جذابیت بصری نیز ایجاد می کند. مخصوصا در فضای خانه «بهمن » که اغلب خلوت است ما به واسطه این رنگ ها ، آدم ها را دنبال می کنیم و بخش به بخش ویژه تر برایمان می شوند. از نظر معنایی و فضاسازی نیز یک پارادوکس ایجاد می شود. اوایل فیلم هرچقدر آدم ها از نظر درونی فاصله بیشتر با هم دارند ، فضا اتفاقا گرمتر است ، کم کم هرچقدر ارتباط ها از سردی به گرما نزدیک می شود ، خانه خالی تر می شود. مخصوصا این اتفاق در مورد کاراکتر پرویز پرستویی دراین فیلم این اتفاق افتاد به دلیل اینکه خیلی زیاد در فیلم های مختلف اخیرشان مدام با لباس هایی در تنالیته خاکستری دیده بودیم با رنگ هایی که تیره یا خاکستری بودند. من خودم پرویز پرستویی را با لباس های رنگ گرم در فیلمی به یاد نداشتم و حتی با شکل و شمایل طراحی لباسی که در این فیلم بر تن دارند. *اصلا با لباس اینگونه و طراحی اینگونه هیچ فیلمی پرویزپرستویی را نداشته است _اصلا برای خودشان نیز خیلی جذاب بود و من اصرار داشتم پرویز پرستویی را در نقش «بهمن » این فیلم ، متفاوت از همه نقش هایی که سال ها با بازی ایشان دیده ایم ببینیم حال چه به واسطه طراحی لباس و چه رنگ ها ، که این اتفاق افتاد. *فیلم « دو » بعد از فیلم «شب بیرون» نام تهیه کنندگی اش را پرویز پرستویی یدک می کشد چه شد که پرویز پرستویی گفت که با این فیلم همراه می شوم و خواست درکنار بازیگری این فیلم در جایگاه تهیه کننده این اثرنیز باشد؟ _البته در چند فیلم دیگر نیز تهیه کننده بودند ولی در آن آثار نامشان به عنوان تهیه کننده به خواسته خودشان منتشر نشده بود. همه می دانند که من سابقه چندین همبازی بودن با پرستویی را در چند فیلم داشتم در این پروسه ، خیلی گپ و گفت در مورد فیلمنامه هایی که نوشته بودم ، فیلم هایی که ساخته بودم با هم داشتیم. ایشان فیلم های کوتاه من را دیده بودند ، خودشان پیشنهاد کردند که اگر خواستم فیلم بلند بسازم تمایل دارند که تهیه کننده آن باشند. همین شد که فیلمنامه « دو » را خواندند. فیلمنامه و دنیای کاراکتر«بهمن » به گفته خودشان ، واقعا جزو دغدغه های ذهنی شان بود وهمین شد که قبول کردند تهیه کننده « دو» باشند و مراحل پیش تولید آغاز شد . *وقتی تهیه کننده و کارگردان د رمورد قصه صحبت می کنند و به حتم تهیه کننده نیز بیان می کند که چه بخش قصه برایش جذاب بوده است و چرا که همان شده است که تمایل دارد همراه ساخت پروژه شود و این نکته از نگاه پرویز پرستویی در مورد فیلم « دو » چه بود ؟ _یکی به دلیل خود کاراکتر «بهمن » بود که برایشان جذابیت داشت و فضای تازه ای را احتمالا برایشان ایجاد می کرد در ادامه خود داستان جذبشان کرده بود و بخش دیگر قبول به این همراهی به واسطه دیدن فیلم های کوتاه قبلی بود که ساخته بودم. شاید اینگونه به نظر نیاید ولی حقیقت این است که ایشان خیلی علاقه مند به این نوع قصه ها و ساخت این جنس داستان ها در سینما هستند، حال چه در شکل بازیگری و چه در جایگاه دنبال کردن اینگونه فیلم ها . *پس می توان اینگونه برداشتکرد که پرویز پرستویی نیز خواهان این است از کلیشه ای که سینما برایش در بازیگری ایجاد کرده خارج شود و توان بازیگری خود را در جنس قصه های دیگر و با نوع و شکل و شمایل ظاهری دیگری نیز به مخاطب نشان دهد  _همین الان با تجربه های اخیری که در بازیگری داشتند ، از جمله بازی در همین فیلم ، مورد انتقاد و حمله خیلی ها هستند ، انتقاد هایی که اینگونه بیان می شود که چرا پرویز پرستویی باید برود و چنین فیلم هایی را بازی کند و این منتقدان همیشه پرستویی را در همان شکل کلیشه ای که از وی انتظار دارند که قطعا هم در آنگونه فیلم ها همیشه هم جواب خوبی گرفته اند می خواهند. پرویز پرستویی یک ویژگی خاصی دارد و آن اینکه به معنای واقعی استار است و تاریخ مصرف محدودی ندارد. فراتر از فیلم سهیلا گلستانی یا دوستان دیگری که نقش ها متفاوت تری را به ایشان پیشنهاد دادند و ایشان نیز قبول کردند که ان نقش ها را بازی کنند و بازی هم کرده اند، پرستویی واقعا علاقه مندی شخصی اش این است که نقش های مختلف را بازی کند. اینکه فیلم من در مواردی ضعف دارد یا مورد پسند طیف خاصی نیست دلیل بر این نیست که یک بازیگری ، محدود به این شود که تنها نقش هایی را بازی کند و بازی در نقش های دیگر را تجربه نکند. ایشان راغب به بازیگری در کاراکتر های مختلف است ولی غالبا فضا این اجازه را به پرویز پرستویی نمی دهد و او را مورد انتقاد قرار می دهد. *فیلم « دو» در بدترین زمان اکران و ماه اسفند که زمان فیلم سوزی معروف است به نمایش سینماهای هنر و تجربه که خود این سینماها نیز سانس های محدودی دارند رسید ، چرا این زمان اکران و فکر می کنید این زمان اکران چه صدمه ای به دیده شدن اثر می زند؟ _این فیلم قرار بود که اکران عادی داشته باشد و در هنر و تجربه به نمایش در نیاید . با توجه به شرایط کلی و اتفاقاتی که در زمان اکران های فیلم ها در چند ماه سال گذشته به خاطر اکران فیلم «محمد(ص)» افتاد .خود پرویز پرستویی به عنوان تهیه کننده و پخش کننده تصمیم گرفتند در گروه هنرو تجربه اکران شود و معتقد بودند که در این بخش بهتر نیز دیده می شود. به هر حال یک بخشی از فضا اجتناب ناپذیر است. یعنی ما باید انتخاب می کردیم که فیلم در همان اسفند ماه به اکران برسد یا وارد یک پروسه ای شود که اکرانش یا خیلی طول بکشد یا اصلا به نمایش نرسد و فراموش شود. از سوی دیگر چون زمان اکران مصادف بود با اتفاقات خوبی که در فستیوال های مختلف جهانی برای فیلم « دو » می افتد ، دیده شدن فیلم نیز بهتر از نگاهمان است و این را به فال نیک می گیریم.  *نگاهی که مخاطبان و داوران فستیوال های خارجی به فیلم « دو » داشتند چگونه بود ؟ _اگر برای این فیلم اتفاقات خوب در برون مرز می افتد اصلا به این معنا نیست که برایم توجه مخاطبان و داوران آن سوی آب در اولویت باشد اما این را نیز نباید فراموش کنیم که هر فیلمی باید یک مارکتینگی داشته باشد و مخاطبان آن سوی مرز ارتباط خوبی را با اثر برقرار کردند. کمی مضطرب بودم که آن مخاطب ها از بعد مفهوم و فیلمنامه با فیلم ارتباط برقرار نکنند ولی خوشبختانه این اتفاق رخ نداد و خیلی خوب ، لایه های مختلف فیلم را دریافت کردند و با قصه همزاد پنداری کردند، با فضای کلی فیلم ارتباط برقرار کردند و آن را دنبال کردند. البته تماشاگری که ما در فستیوال های خارجی با آن مواجه هستیم ، تماشاگر خاص است . *منتقدان آن سوی مرزها در مورد این فیلم چه گفتند و نوشتند؟ فیلمی از سینمای ایران که در فضای سینمای اجتماعی که همیشه از ایران دیده اند با نگاهی دیگر و شکل و شمایل دیگری با آنها حرف دارد و به تماشا گذاشته است . فیلم اجتماعی از ایران که هر چند از تنهایی و معضل از روابط انسانی را بیان می کند ولی فیلم تیره ای محسوب نمی شود _تا الان از سوی منتقدان برون مرزی با یک فضای تحلیلی مواجه شده ام و فضای جذابی هم برایم بوده است .نقدهایشان یک بخشی دارد که برایم جالب است و آن اینکه تحلیل روانشناسانه کارگردان را در زمان نوشتن و ساخت این فیلم انجام می دهند. *وقتی نویسنده این اثر که کارگردانش هم است بیان می کند که در حال خواندن یک کتاب به بخشی می رسد که آنقدر گرفتار ش می کند که به این فکر می کند با این فضا فیلمی بسازم این نکته را به ذهن می آورد که وقتی داریم یک کتابی می خوانیم و به چنین فضای فکری می رسیم و حتی زیر آن بخش را با مداد خط می کشیم یعنی اینکه آن نوشته دقیق حال و فکر و فضای دنیای آن زمان خواننده را توصیف کرده است و حال این منتقدان نیز وقتی این را در می یابند ، خواه ناخواه به اینجا می رسیم که این کارگردان درست از حال آن زمان خود نوشته است و به تصویر و پرده سینما کشانده است و بعد روانشناسی ماجرا پررنگ می شود و این منتقدان نیز گویی به این اصل توجه بیشتری داشته اند _قطعا این نکته که گفتید نیز می تواند در مسیر نقدهایشان موثرباشد. بسیار موشکافی در مورد لایه های نشانه شناسی فیلم داشتند. شکلی از نقد که سال های پیش در فضای نقدهای منتقدان ما نیز بود که به نظر می رسد این روزها این دقت و نگاه اینجا کمرنگ شده است . *در مسیر صحبت هایتان گفتید که شاید الان می خواستم این فیلم را بسازم به شکلی دیگر می ساختم و تغییراتی می دادم ، این به این اصل برگردد که شاید الان حالتان با زمانی که آن کتاب را می خواندید که جرقه نوشتن این فیلمنامه شد و زمان ساخت این اثر فرق می کند. اگر این روزها کارگردانی این فیلم را انجام می دادید چه فضاهایی از فیلم را تغییر می دادید و چرا ؟ _فکر می کنم که به بخش روانشناسی مخاطب توجه بیشتری می داشتم.


شنبه ، ۲۱فروردین۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تازه نیوز]
[مشاهده در: www.tazehnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن