واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
هنر در 30 سال اخیر در افغانستان وضعیت بسیار بدی داشت و آسیب دیدشبکه ایران: هفته گذشته نشست علمی ویژهای با حضور مهمانان خارجی همایش روز بزرگداشت حکیم فردوسی در ساختمان مرکزی فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و در این نشست، اساتیدی از کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان به بررسی وضعیت کنونی هنر در جامعه افغانستان و تاجیکستان پرداختند. در بخش نخست این گزارش به صحبتهایی پیرامون هنر ایرانی در میان ملتهای فارسی زبان پرداخته شد و در این بخش بیشتر صحبتهایی درباره وضعیت هنر در افغانستان مطرح خواهد شد. در بخش دیگری از این نشست که به وضعیت آموزش هنر در کابل اختصاص داشت، محمد یونس ساکایی استاد دانشگاه کابل در صحبتهایی درباره وضعیت هنر در افغانستان گفت: در افغانستان آنچه که امروز به عنوان دانشکده هنرهای زیبا کابل مطرح است، در ابتدا و از حدود 40 سال پیش یک دپارتمان بوده. در این دانشکده موسیقی، تئاتر، سینما، نقاشی، پیکرتراشی و چند هنر دیگر تدریس میشود و به غیر از این دانشکده یک سازمان غیر دولتی دیگر نیز وجود دارد که یبشتر در بخشهای نقاشی، خط و شبکه کاری بسیار فعال است. در سالهای اخیر همچنین یک دانشکده هنرهای زیبا در هرات وجود راه اندازی شده است. وی در ادامه افزود: من یک خاطرهای را برای شما نقل میکنم که میتواند تا اندازهای وضعیت فرهنگی ما نشان دهد. در روزهایی که حکومت افغانستان سقوط میکرد و گروههای مجاهدین وارد افغانستان میشدند، ما در یک دفتری کار میکردیم که به دانشکده هنرهای زیبا نزدیک بود. در آنجا چند مجسمه وجود داشت که آدم در نگاه نخست فکر میکرد که این پیکرهها انسانهای واقعی هستند که ایستادهاند. این برادران ما وقتی متوجه شدند که اینها مجسمههایی از گچ هستند، از ارتفاعی بلند آنها را پرتاب و شکسته بودند. ساکایی در ادامه اظهار داشت: هنر در 30 سال اخیر در افغانستان وضعیت بسیار بدی داشت و آسیب دید. مثلا با آمدن طالبان موسیقی ممنوع شد و در جنوب کشور از بین رفت. در بغلان یک پیکرهای وجود دارد که در سال 83 معرفی شد و در نزدیکی شرق افغانستان است. این اثریک نقشبرجسته در کوه بود که یک اسب و یک آدم، یک حیوان شکار شده و چند نفر در پشت سر آنها در قالب یک صحنه تصویر شده بود. این اثر شاید در ابعادی 3 در 4 متر حک شده بود. زنها در فصل پائیز و پس از درو گندم به این محل میرفتند و نذر میکردند و آن را رگبیبی میگفتند. تا آنکه یک آخوند پیدا شد و دیده بود که زنها به این محل میروند و پس از دیدن این صحنه، این افراد را کافر میخواند و تا آنجا که میشده است این اثر را میشکنند. از این اثر تنها یک قسمت مخروبهای مانده است. این استاد دانشگاه کابل در ادامه صحبتهای خود، گفت: جاناتان لی یکی از باستان شناسان معروفی است که در زمستان 83 از این محل دیدن کرد و در دستنوشتههای او درباره این محل آمده است، میگوید: این اثر یکی از یادگارهای شاپور اول یا دوم ساسانی بوده که یکی از پیروزیهای خود را در دل کوه کنده است و بعد از پیکره بامیان این دومین اثر مهم افغانستان است. البته رفتن به این محل به دلیل وجود رودخانهای در سر راه چندان برای بازدید عموم مناسب نیست. ما در همین راستا و برای اعتلای فرهنگ مردم درخواستی را برای ساخت یک جاده دادیم اما حتا توانایی ساخت یک جاده چند کیلومتری را هم نداشتند. وضعیت هنر افغانستان به همین صورت است. محمد یونس ساکایی در پایان سخنان خود تصریح کرد: مردم افغانستان با سختجانی بسیار دنبال هنر هستند. چیزهای ضد و نقیضی از هنر در افغانستان وجود دارد که اگر حمایت شود میتوانیم آن را معرفی کنیم. من فکر میکنم که در افغانستان هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که شناخته شده نیست و ما میتوانیم برای شناخت این فرهنگ بزرگ وجود داشته باشد. چینیها به ما اجازه عکاسی از آثار خودمان را هم نمیدهند! محقق شاهمحمد مصلح نیز به عنوان آمر انستیتو زبان دری کابل و عضو آکادمی افغانستان، در ادامه صحبتهای این بخش با اشاره به صنعتهای محلی، گفت: در قسمت صنایع محلی همه چیزهایی که در ایران وجود دارد، در وطن ما نیز هست. هنوز هم گلیم و جورابهای پشمی میبافند، در قسمتهای دیگری نیز هنر و فن کلالی و ساخت ظروف گلی رایج است و بعضی وقتها چیزهایی ساخته میشود که انسان فکر نمیکند که اینها با دست ساخته شده باشند. و باید توجه داشت که همه اینها با تمام کمبودهایی که وجود دارد ساخته میشوند. من در سال 83 به دعوت مرکز گسترش زبان فارسی به ایران آمدم و در سفری که به همدان داشتیم ظروفی سفالی را دیدم که بسیار ظریف و با رنگهای خوب کار شده بود اما استحکام کارهای ما را نداشت. وی در ادامه افزود: امروز بدبختی ما این است که هر گپی که میزنیم باید با از سیاست دم بزنیم. آنقدر که منابع زیرزمینی که به صورت سرشار وجود دارد که متاسفانه زورمندان آنجا را گرفتهناد. اکنون در بسیاری از نقاط همچون بامیان چیزهایی وجود دارد که اجازه ورود به آنجا نیست. آنها پنهان از دید مردم آنجا به اکتشاف پرداخته و آنها را از کشور خارج میکنند. شما اگر به مسئلهای که در مورد مجسمههای بامیان به وجود آمد توجه کنید، چین حاضر شد که چند صد میلیون دلار به این کشور بپردازد اما ملاها و بنیادگراهای پاکستانی گفتند که بتشکن هستیم و بتفروش نیستیم و همان گپ قدیمی محمود غزنوی را که به هرجا میرفت این جفا را به مجسمهها روا میداشت، زنده کردند. اما استفادهجویان بالاخره تکههای شکسته را بار شترها کردند و فروختند و پروای دین و وطن و مذهب هم نداشتند. محقق شاهمحمد مصلح در ادامه با اشاره به نسخههای خطی گفت: کسی به نام محمد قهرمان یکی از اساتید محترم دانشگاه مشهد کاری را درباره «ناظم هروی» انجام داده و در مجموع توانسته بیستوپنج تا سی هزار بیت از این شاعر را گردآوری کند. ناظم هروی شخصیتی است که یک مدت را هم در اصفهان زندگی کرده و محمد قهرمان با استفاده از نسخه خطی آستان قدس رضوی که از سوی مقام معظم رهبری به او اهدا شده بود و کمک یک فرد دیگر این کار را انجام دهد. حال اگر این نسخه در دست رهبران ما بود هیچگاه به دست ما نمیرسید و این خوشبختی شما و بدیختی ماست. وی در ادامه افزود: بعد از آن سی هزار بیت یک اثر بسیار خوب دیگر «یوسف و زلیخا» هروی است که میگویند بعد از جامی یک از بهترین نمونههایی است که در 5 هزار بیت به نظم درآمده است. وقتی من به آرشیو ملی خود مراجعه کردم، نسخه خطی که با خط ناظم بود را دیدم. آنچه را که محمد قهرمان انجام داده در حدود یک چهارم از کاری است که میبایت انجام شود و اگر شما کمک کنید میتوانیم باقی کار را انجام دهیم. اکنون در چین نسخهای از گلستان وجود دارد که حتا به ما اجازه عکاسی نمیدهند و این میرساند که چه بر سر ما رفته است و من از شما درخواست دارم که با کمک همدیگر اول بتوانیم از دزدیده شدن آثار جلوگیری کنیم و بعد به بحثهای دیگر برسیم. لباس دختران و زنان ما هنوز هم پر از گل و خورشید است دکتر گلرخسار نیز درباره وضعیت هنرهای بومی در تاجیکستان گفت: تاجیکستان در یک بنبست جغرافیایی قرار داشت و در دوران شوروی اطلسبافان یا زرگران ما حق کار نداشتند، اما اطلسبافی، زرگری، فرش، کار بر روی چوب و گچ هنوز زنده است و لباس دختران و زنان ما هنوز هم پر از گل و خورشید است. قسمتی از این کارها در بخش فرهنگ عامه است و قسمتی دیگر دانشگاهی و آکادمیک. کلالهگری، زرگری، ابریشمبافی و ساخت کاغذ در بخارا هنوز زنده است و با اینکه در یک جا جمع نیستند اما وجود دارند و ما باید اینها را با کمک شما نگهداریم و در واقع همه اینها متعلق به فرهنگ ایرانی است. هنوز کارگاههایی از کاردسازی که در دوره شوروی ممنوع بود، هنوز هم به عنوان بهترین نمونههای کاردسازی در دنیا وجود دارند. علیرضا اسماعیلی به عنوان مدیر انتشارات فرهنگستان هنر با اشاره به وجوه فرهنگی مشترک میان هر سه کشور، گفت: ما تا به حال از این فرهنگ بزرگ استفاده نکردهایم اما با توجه به رویکرد فرهنگستان هنر تلاشی برای احیا و گسترش این میراث فرهنگی و تمدن ایران بزرگ صورت گرفته است میتوانیم فعالیتهایی را در این زمینه داشته باشیم. البته توجه ما بیشتر به بخش پژوهش و تحقیق است تا سیاستگذاریهایی که مربوط به سیاسیون میشود وی در ادامه افزود: . حتا بخشی از اعضا افتخاری فرهنگستان هنر از دوستان افغان و تاجیک هستند. ما سال پیش نمایشگاه کتابی را در افغانستان داشتیم که با وجود تخصصی بودن آن استقبال خوبی از نمایشگاه به عمل آمد و صحبتی برای برگرداندن برخی کتابها به خط تاجیکی انجام شد. اسماعیلی همچنین تصریح کرد: در حوزه هنر اگر پژوهشگرانی علاقهمند به پژوهش درباره تمدن بزرگ ایرانی از دو کشور افغانستان و تاجیکستان وجود داشته باشند، فرهنگستان هنر آمادگی عقد قرارداد با آنها را دارد. من در یک بازدید از دوشنبه نسخههای خطی ارزشمندی را دیدم که میتوانیم این نسخهها را تصحیح و چاپ کنیم. ما همچنین در برنامههای چاپ و انتشارمان در نظر داریم که 5 یا 6 کتاب از پژوهشگران تاجیک و افغان چاپ کنیم. هنر زبان مشترک همه ماست عبدالرحیم فیروز زاده ، مدیر امور بین الملل فرهنگستان هنر در پایان صحبتهای این نشست با اشاره به بحثهای مطرح شد، اظهار داشت: حقیقت این است که ضمن درد و دلها حرفهای ما یکی است و نشان میدهد که ما راه درازی را برای همکاری در پیش نداریم. ما باید یک روش صحیح ارتباطات را باید طراحی کنیم و اینکه چگونه از شما درخواست همکاری داشته باشیم. ما میبایست یک ردیف همکاری را تعریف کنیم و شما نیز میتوانید به عنوان عامل حضور داشته باشید و هر الگویی را که شما در نظر داشته باشید ما استقبال خواهیم کرد. در بین اعضای پیوسته فرهنگستان هنر هم علاقهمندان زیادی هستند که درهر دو کشور حضور داشته باشند تا بتوانیم هم برپایی کارگاههای علمی در تمام زمینهها را داشته باشیم و هم بحث پژوهشها و تدریس را داشته باشیم که زمینهها وجود دارد. ما علاقهمند هستیم که بحث را در زمینههای اصلی داشته باشیم. نتیجه این تلاشهای مشترک نیز میتواند به صورت کتاب چاپ شود. فیروز زاده با اشاره به کتابهای منتشر شده فرهنگستان هنر، افزود: این فعالیتها، کارهای مستمری است که مربوط به یک دوره کوتاه نیست. در حوزهای هم که آقای مکینژاد به آن اشاره داشتند، بحث هنرها و گنجینههای هنر ایرانی است که مردم با ان زنذدگی میکنند و تا اندازهای ما آنها را فراموش کردهایم. اینهای استعدادها و تواناییهای ملی است و اگر ما بخواهیم فیلمی از این فعالیتها بسازیم، زمینه وجود دارد و باید یک کم از استعداد و قوای دولتی هم استفاده کنیم و به همین دلیل ما به کمک شما نیاز داریم که مثلا اگر اطلسبافی یا زرگری در تاجیکستان وجود دارد، شما باید از دولت بخواهید که کمک کنند. ابلته کسان دیگری هم هستند که مشغول به کار در این زمینهها شدهاند اما چه بهتر که این کار به دستان ما و به صورت مشترک انجام شود. ما همچنین درباره پژوهشهای هنری نیز آمادگی کامل داریم و فکر میکنیم که هنر زبان مشترک همه ماست. /1001/ منتظر اخبار ، انتقاد و پیشنهاد های شما هستیم :
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]