واضح آرشیو وب فارسی:شوشان: بسمه تعالى جناب آقاى دکتر مقتدایى استاندار محترم خوزستان باسلام و اداى احترام اینجانب مسعود کنعانى اهل شهرستان موسوم به آبادان که البته این تسمیه هیچگونه همخوانی با واقعیت موجود ندارد، روز گذشته برای دیدار از زادگاهم به این شهر سفر نمودم . هر چند از زمان آوارگی و بویژه پس از پایان جنگ در سال ۶۸ تا کنون بارها سعادت دیدار مجدد این شهر خاطره برانگیز و مردمان شریف و بزرگوارش نصیب بنده شده است ،اما در سفر دیروز با پیشآمدی مواجه گشتم که تقاضامندم بعنوان نماینده عالی دولت محترم در استان و به عنوان فرزند این دیار و ناخدای کشتی به گل نشسته خوزستان در این زمینه ذهن مشوش و روان پریشان بنده را با تبیین حقیقت امر منور فرمایید. به شهر که رسیدم باز هم به حکم و اجبار علاقه قلبی وافرم به طبیعت و همچنین نوستالژی ایام کودکی به سوی نخلستانها کشیده شدم .غمگنانه بودن گشت وگذار در میان نخلستانهای خسته و نفس بریده ،انرژی و توان ادامه این تفرج تلخ را از من ستاند و تلخکامی و عطش را بر من چیره ساخت! متاسفانه بر خلاف سفرهای پیشین آب و ره توشه ایی هم نیز با خود نداشته و مثل هر انسان دیگری در این شرایط به دنبال اولین مکانی می گشتم تا موفق به رفع عطش و تشنه کامی خود گردم. نمای اولین منزل مسکونی که در برابر دیدگانم ظاهر شد بسرعت بسوی این خانه شتافته و از بانوی بزرگواری که در را گشود طلب جرعه ایی آب نمودم. برادر ارجمند جناب آقای دکتر مقتدایی استدعا دارم عنایت فرمایید که این واقعه کاملا غیرمنطقی و غیرقابل توجیه تحت هر عنوان و به هر بهانه ،چگونه و در چه شرایطی ممکن خواهد بود؟ این بانوى ارجمند همشهرى ام که به علت سوختن و از کار افتادن یخچال خانه اش در مقابلم شرمنده گشته و چشم بر زمین دوخته بود راه مجرای لوله کشی آب آشامیدنی خانه را نشانم داد و بنده هم بی اختیار و از فرط تشنگی ناچار شیر آب را به طمع نوشیدن جرعه ایی و حداقل تر کردن لبی باز کردم. اما باز نمودن شیر آب همان و بالا آمدن روده هایم تا نزدیکی سقف دهانم همان... آبی کدر و گل آلود با بوی تند تعفن و لجن از این شیر خارج شد! باور بفرمایید دقیقا بوی لجنهای نیزار را از این آب استشمام نمودم . آبی که هرگز فاصله لب تا حلقم را طی نکرد و آن بانو به من گفت :این وضع هر روزه آب شرب من است! نمی دانم چرا ولی علیرغم اینکه بنده هیچ مسئولیتی در این شهر و استان ندارم اما در مقابل این خانواده عزتمند آبادانی در کوی حماسه 《 ذوالفقاری 》 و در فاصله حدودا ۲۰۰متری با رودخانه بهمنشیر تمامی وجودم را شرمی بزرگ فرا گرفت! حداقل حضرتعالی نیک می دانید که غرض و مرضی نداشته و خط و ربطی هم به کس یا مجموعه ایی نداشته و ندارم. نه برای دفاع از آن بانو و یا دیگر همشهریانم ولی آیا برای حفظ جان و سلامتی و همچنین کرامت انسانی خویش حق ندارم که از حضرتعالی بپرسم چه تفاوتی بین آب آشامیدنی ام و آب آشامیدن گرازهای ساحل بهمنشیر است؟! مستدعی است؛ این ذهن مشوش و روان پریشان را برای رسیدن به ساحل طمأنینه و آرامش مساعدت فرمایید. ارادتمند مسعود کنعانى - مهاجر جنگ زده آبادانی 18 فروردین ۹۵
جمعه ، ۲۰فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شوشان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]