واضح آرشیو وب فارسی:اندیشه ها: سایت خبری تحلیلی اندیشه ها: در آخرین لحظات نیمه اول مسابقه بارسلونا و رئال مادرید، تماشاگری در ورزشگاه نیوکمپ دیده شد که پرچم ایران را در دست داشت. بلافاصله بعد از به نمایش در آمدن این صحنه، عادل فردوسی پور با شور و شعفی شگفت انگیز به او اشاره کرد و مخاطبان را در جریان موضوع گذاشت.سایت خبری تحلیلی اندیشه ها : این شعف، ساعتی بعد به شبکه های اجتماعی هم منتقل شد تا بسیاری از کاربران به بازنشر تصویر این هموطن سرافراز بپردازند و حماسه او را به هم یادآوری کنند! کار به جایی رسید که رسانه های رسمی سراغش رفتند و ضمن معرفی وی، هدفش از این کار را هم مورد پرسش قرار دادند! آیا واقعا این همه عطش برای یافتن یک نشانه دلگرم کننده و افتخارآمیز، حادثه ای خطرناک و معنادار نیست؟ آیا اینکه یک ایرانی با پرداخت یکی، دو هزار یورو بلیت خریده و خودش را به سکوهای نیوکمپ رسانده، حادثه ای ملی و غرورآفرین برای میهن ما محسوب می شود؟ کاش می دانستیم چطور به نقطه ای رسیده ایم که ناچاریم با این قیل دلخوشی های پایین تر از جهان سومی ایام را به سر کنیم؟ ال کلاسیکو و مراسم های ورزشی و غیرورشی شبیه آن که با این ابعاد وسیع برگزار می شوند، همیشه برای سیاحان و جهانگردان پدیده هایی جذاب به شمار می آیند. تا به حال صدها بار دیده شده که اهالی ملل مختلف با پرچم و سایر نمادهای کشورشان در ورزشگاه های فوتبال یا محل برگزاری جشن ها و کنسرت ها و سایر تجمعات حاضر شده اند و البته هیچکس هم به آنها افتخار نکرده است! ما از دیدن پرچم کشورمان در دست یکی از 98هزار تماشاگر حاضر در نیوکمپ به وجد می آییم، در حالی که افتخار واقعی باید از آن اماراتی ها و قطری ها باشد؛ دو کشور همسایه که در همین بازی اخیر نام شان روی پیراهن دو غول بزرگ فوتبال اسپانیا می درخشید. اعراب مجاور، ال کلاسیکو را به جولانگاه معرفی صنایع خودشان تبدیل کرده اند، ما اما بابت رویت پرچم ملی مان در گوشه ای محو از قاب تلویزیونی، به هم شادباش می گوییم. کریس رونالدو گل می زند و با پیراهنی که هواپیمایی امارات را به 500میلیون بیننده تلویزیونی معرفی می کند شادی معروفش را انجام می دهد، ما اما همه فکر و ذکرمان مانده پیش هموطن غیوری که با پرچم مملکت روی سکو نشسته بود تا لابد فرهنگ غنی ایرانی را به رخ دنیا بکشد. خسته نباشی ایرانی! البته که تماشای قامت پرچم ملی می تواند آدم را سر کیف بیاورد و حالش را خوب کند، اما مشروط بر اینکه برافراشته شدن این درفش، محصول لیاقت و توانایی بین المللی یک هموطن باشد، نه فقط پرداخت چند میلیون تومان پول که در ازایش به تو اجازه می دهند هر پارچه و پرچم دیگری را هم که دلت می خواهد به دوربین ها نشان بدهی! البته که کار آن تماشاگر هیچ ایرادی ندارد، اما چقدر سرمان را بالا می گرفتیم اگر مثلا ستاره ای داشتیم که در تیمی به قدرت بارسلونا و رئال مادرید توپ می زد و همه دنیا را ناچار به از بر کردن اسم خودش و کشورش می کرد. در همین ورزشگاهی که حالا به داشتن یک هوادار در آن مباهات می کنیم، روزگاری علی دایی فینال لیگ قهرمانان اروپا را تجربه کرده و علی کریمی در ترکیب فیکس بایرن مونیخ برابر بارسلونا به میدان رفته است؛ اما افسوس که امروز مهمترین لژیونرهای مان در لیگ های درجه چندم روسیه و هلند و یونان توپ می زنند و این، چاره ای جز چشم دوختن به سکو و دنبال کردن ردی آشنا از ملیت هواداران پیش پای مان باقی نمی گذارد.
جمعه ، ۲۰فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اندیشه ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]