واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: درحاشیه اختیارات شگفت انگیز رئیس دفتر احمدی نژاد که به دفتر روحانی ارث رسید؛آقای رئیس جمهور!
گرچه سخن در مورد سوابق نهاوندیان و فعالیت های فعلی او بسیار است، اما می توان او را وارث جنجالی ترین طرح دولت احمدی نژاد دانست که رندانه، در سکوت نشسته و بی آنکه هزینه ای برای کسب این همه قدرت اجرایی - سیاسی داده باشد، در قامت یک رئیس جمهور، فعالیت می کند، فعالیت در حوزه های متنوع سیاسی - اقتصادی - انتخاباتی و ... ؛ آیا نمی توان فردی با چنین قدرتی را «آقای رئیس جمهور» خواند؟! تعبیری که به کرات در دولت پیشین برای «مشایی» نیز استفاده می شد!
به گزارش نامه نیوز ، رشد بيش از اندازه و به دور از نظارت جايگاه رئيسدفتر رئيس جمهور، اگر در دولت احمدينژاد بد بود، به طور حتم در دولت روحاني نيز بايد مورد نقد قرار بگيرد؛ اینکه همواره رئسای دفتر رئیس جمهور، دور از رئیس جمهور در هیات دولت می نشستند، اما فقط همین دو دوره ی اخیر است که رئیس دفتر، چسبیده به رئیس جمهور می نشیند، جایگاهی عجیب و شگفت انگیز!
روزي كه محمود احمدينژاد، اسفنديار را از سمت راست (معاون اول) به سمت چپ (ریئس دفتر) خود در كابينه منتقل كرد، وزني خارج از «معمول» و «قانوني» به يك «پست معمولي» داد. احمدينژاد مشايي را تعمدا در كابينه در دست چپ خود نشاند و از همان روز به بعد بود كه پست «رياست دفتر رئيسجمهور» وزني به مراتب بيش از آنچه كه بايد داشته باشد به خود گرفت. به طوریکه مشايي آنقدر در دفتر رئيس جمهور قدرت گرفت كه حتي وزيراطلاعات دولت نهم را به كابينه راه نداد. اين گلايهاي بود كه خود محسني اژهاي در اول ارديبهشت 90 در گفتوگو با خبرگزاري مهر بر زبان جاري كرد.
اگر به حافظه رايانهها هم رجوع كنيد، نميتوانيد به راحتي سوابقي از كساني كه مسئوليت دفتر روساي جمهور در ايران را برعهده داشتند، دسترسي پيدا كنيد. نه از روساي دفتر حضرت آيتالله خامنهاي در دو دوره رياستجمهوري خبري هست و نه از رئيس دفتر آيتالله هاشمي. تنها رئيسدفتر پيش از مشايي كه شهرتي با خود داشت، محمد علي ابطحي رئيسدفتر رئیس دولت اصلاحات بود. اگرچه شهرتش را بيشتر مديون فعاليت رسانهاي بود تا جايگاه رياست دفتر رئيسجمهور.
پس از او نيز علي خاتمي با وجودي كه برادر رئيسجمهور بود، اما چندان جايگاه خاصي نداشت. حتي ميتوان گفت كسي به خاطر نميآورد رئيسدفتر رئيس جمهور تا پيش از آنكه محمود احمدي نژاد مشايي را انتخاب كند چه كسي بود و اساسا براي كسي اهميت نداشت. اين روند با انتخاب بحث برانگيز مشايي به سمت معاون اولي كه با اعتراض روبهرو شد شكل ديگري به خودش گرفت. احمدينژاد وقتي ديد نميتواند از مشايي به عنوان معاون اول استفاده كند او را در جايگاه رئيس دفتر نشاند و به دليلي علاقهاي كه به او داشت اختيارات بيش از حدي را به وي واگذار كرد. اين اين نقطه به بعد وزن رئيس دفتر رئيس جمهور تغيير كرد. تا جايي كه رئيس دفتر رئيسجمهور به گزينه جانشيني او تبديل شد؛
قبل از آنكه مشايي براي انتخابات 92 و جايگزيني احمدينژاد ثبتنام كند، در سال 91 از رياست دفتر رئيس جمهور خداحافظي كرده و به دفتر جنش عدم تعهد رفته بود. مشايي از صندلي رياست دفتري رفته بود اما اين پست ديگر اهميتي بيش از حد معمول به خود يافته بود. تا جايي كه جانشين او (سيدحسن موسوي) در مقطعي از سوي رسانهها به عنوان گزينه دولت براي جانشيني احمدينژاد مطرح شد.
مشاییِ دولت یازدهم!
در دولت يازدهم نيز اين روند ادامه پيدا كرد. اولين فردي كه روحاني انتخاب كرد، پست رياست دفتر رئيسجمهور بود. نهاوندیان چهره ای آرام ، همه کاره ی دفتر رئیس جمهور شد، دفتری که دیگر نه تنها «دفتر رئیس جمهور» است، بلکه در قامت رئیس جمهور ظاهر می شود ، موضعی بالا نسبت به وزرا و معاونین رئیس جمهور دارد ؛ با این تفاوت که به کسی پاسخگو نیست و نظارتی نیز بر آن نمی شود.
گرچه سخن در مورد سوابق نهاوندیان و فعالیت های فعلی او بسیار است، اما می توان او را وارث جنجالی ترین طرح دولت احمدی نژاد دانست که رندانه، در سکوت نشسته و بی آنکه هزینه ای برای کسب این همه قدرت اجرایی - سیاسی داده باشد، در قامت یک رئیس جمهور، فعالیت می کند، فعالیت در حوزه های متنوع سیاسی - اقتصادی - انتخاباتی و ... ؛ آیا نمی توان فردی با چنین قدرتی را «آقای رئیس جمهور» خواند؟! تعبیری که به کرات در دولت پیشین برای «مشایی» نیز استفاده می شد!
نهاوندیان و مشایی، تنها رئسای دفتر رئسای جمهور هستند که چسبیده به رئیس جمهور، در هیات دولت می نشینند و در همه کارها، قدرت دخالت دارند ؛ مسئله ای که در دولت احمدی نژاد، تاثیری منفی بر رئیس دفتر او گذاشت و باعث شد، نام «مشایی» در عمده ی جریان های اقتصادی - سیاسی ِ مشکوک و دچار اشکال، به چشم بخورد ، آنهم به دلیل فضایی فاقد نظارت و بازرسی که امکان فعالیتی خارج از چارچوب و خطوط قرمز را مهیا می سازد و نتیجتاً باعث تولید فساد می شود ؛ نکته ای که شاید روزی در مورد رئیس فعلی دفتر رئیس جمهور نیز صدق کند.
چنین مدیریتی ممکن است؟!
به طور كلي حوزههاي تحت اختيار رئيسدفتر رئيسجمهور شامل: اداره کل حوزه دفتر -معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی - معاونت امور سیاسی - معاونت مراسم و تشریفات - معاونت هماهنگی، پیگیری های ویژه و خدمات مدیریت، مي شود.
اما اين موضوع به همينجا ختم نمي شود چرا كه با گسترش اختياراتي كه اين دفتر در دوره مشايي پيدا كرد امروز نيز دايره آن وسعتي بيش از اندازه پيدا كرده كه به دور از نظارت نهادهايي قانوني مانند مجلس و بازرسي است.
اگر به سايت رياست جمهوري مراجعه كنيد در بخش تفكيك اخبار سه حوزه قابل مشاهده است: معاون اول، نهاد رياستجمهوري و دفتر رئيس جمهور. به طور مشخص اخبار مربوط به مسئول دفتر رئيس جمهور در سايت رياست جمهوري ذيل يك سرفصل جداگانه مورد توجه قرار گرفته، درحالي كه اخبار مربوط به معاول اول رئيسجمهور با وجود لينكي كه در اين صفحه به خود اختصاص داده، به سايت ديگري ارجاع داده شده است.
این درحالیست که شنیده های خبرنگار «انتخاب» حکایت از آن دارد که اختیارات شگفت انگیز رئیس دفتر رئیس جمهور، باعث می شود خیلی از حوزه ها، بلاتکلیف و معلق رها شوند، به طور مثال شورای اطلاع رسانی دولت یا هیات مدیره روزنامه ایران که براساس قانون، تحت ریاست رئیس دفتر رئیس جمهور است، تا به امروز کمتر از انگشتان یک دست، افتخار زیارت رئیس دفتر رئیس جمهور در دولت دکتر روحانی را داشته است! در واقع انبوه فعالیت ها و اختیارات رئیس دفتر رئیس جمهور باعث شده بسیاری از کارهای مهم دولت، معلق باشد ، چرا که حتی رئیس دفتر رئیس جمهور حاضر نیست این اختیاراتِ شیرین را به دیگران تفویض کند!
از سوی دیگر، اصولگرايان و اصلاحطلبان بسياري در دورهاي كه مشايي به كابينه وارد شد و به عنوان رئيسدفتر در سمت چپ رئيسجمهور نشست به او انتقاد كرد. اين انتقاد بيدليلي نبود. بعدها در ماجراي اختلاس سه هزار ميلياردي ردپايي از توصيه هاي رئيس دفتر رئيسجمهور براي متهم رديف اول آن پرونده كذايي ديده شد. نامههايي كه نشان مي داد رئيسدفتر رئيس جمهور تا چه اندازه دايره اختياراتش را بدون نظارت نهادهاي قانوني وسعت داده است. امروز نيز بايد اين نقد پا بر جا بماند و بايد خواستار بازگشت جايگاه اين پست به دوران پيش از مشايي بود. دوراني كه رئيس دفتر در حد رئيسدفتر رئيسجمهور بود نه اختياراتي فراتر از نقش يك رئيس دفتر.
نکته آخر آن است که گرچه به اذعان دوست و دشمن، دولت روحانی وارث بدترین مشکلات تاریخ پس از انقلاب (به دلیل عملکرد ضعیف دولت احمدی نژاد ) است ، اما نمی توان منکر آن شد که برخی از «موروثات» چندان هم هم به مذاق برخی بد نیامده است، بلکه آنقدر شیرین است که می توان در برابرش سکوت کرد و جنجال و هشدار رسانه ها و دلسوزان در دولت احمدی نژاد (در هنگام افزایش اختیارات رئیس دفتر) را به یاد نیاورد!
منبع: انتخاب
۱۹ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]