واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: موضع روسیه در قبال بحران قره باغ
مناقشۀ قرهباغ، بحرانی است با پویش ها و ویژگیهای خاص خود و البته با ابعاد انسانی فاجعهآمیز که معمولاً مورد غفلت قرار میگیرند. در این نوشتار صرف نظر از این که ماجراجویی کدام طرف آغازگر وخامت بیشتر اوضاع در چند روز اخیر بوده است و صرف نظر از این که دور جدید افزایش تنش ها چه پیامدها و نتایجی خواهد داشت، به نقش یکی از بازیگرانی میپردازیم که تصور میشود در تداوم و منجمد شدن منازعه نقشی کلیدی ایفا میکند و میتواند در پایان دادن به آن بسیار مؤثر باشد.
کد خبر: ۵۷۸۵۵۶
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۰ - 05 April 2016
شیوا علیزاده در «دیدبان روسیه» نوشت:
منطقۀ قرهباغ از هنگام امضای پروتکل بیشکک در ماه می سال 1994 تا امروز، بارها شاهد موارد نقض آتشبس بوده است. مرگبارترین این موارد در روزهای اخیر رخ داد. شدت گرفتن تبادل آتش در نواحی مورد مناقشه پس از مدتها بحران قرهباغ را که هرگز به اندازه سایر منازعههای در همسایگیاش (چچن، اوستیا و اوکراین) مورد توجه رسانهها نبود، در صدر اخبار منطقه قرار داد. در روز دوم آوریل در حالی که روسای جمهور ارمنستان و آذربایجان در واشنگتن به سر میبردند، خشونت به شکل گستردهای از سرگرفته شد. وزرای دفاع هر دو کشور یکدیگر را به نقض آتشبس و انجام عملیات جنگی در امتداد خطوط تماس متهم کردند. تحلیل های اولیه حاکی از این بودند که به دلیل شدت بالای تنش در مرزها، یک اقدام تحریکآمیز کوچک، شرایط را از کنترل خارج کرده است. در روزهای بعد نقض گستردۀ آتشبس و ادعاهای متناقض دو طرف ادامه یافت.
مناقشۀ قرهباغ، بحرانی است با پویش ها و ویژگیهای خاص خود و البته با ابعاد انسانی فاجعهآمیز که معمولاً مورد غفلت قرار میگیرند. در این نوشتار صرف نظر از این که ماجراجویی کدام طرف آغازگر وخامت بیشتر اوضاع در چند روز اخیر بوده است و صرف نظر از این که دور جدید افزایش تنش ها چه پیامدها و نتایجی خواهد داشت، به نقش یکی از بازیگرانی میپردازیم که تصور میشود در تداوم و منجمد شدن منازعه نقشی کلیدی ایفا میکند و میتواند در پایان دادن به آن بسیار مؤثر باشد.
معمولاً بازیگران خارجی- مهمتر از همه روسای گروه مینسک یعنی روسیه و فرانسه و آمریکا- متهمین طبیعی عدم وقوع هر گونه پیشرفت ملموس در مذاکرات صلح تلقی میشوند و استدلال میشود که منافع ژئواستراتژیکی آنها از مهمترین دلایل پدید آمدن بن بست کنونی است. از این منظر روسیه ذینفعترین این بازیگران است و بیشترین سود را از این وضعیت میبرد. بسیاری از کارشناسان و ناظران از باکو تا ایروان و از واشنگتن تا بروکسل بر این باور هستند که روسیه تمام تلاش ها برای حل منازعه را خنثی و از حفظ وضع موجود حمایت میکند تا بتواند منطقه را در چنگال خودش حفظ کند.
بررسی انگیزهها و اقدامات روسیه در کانون اغلب تحلیل ها از منازعات قفقاز جنوبی قرار دارد. بر اساس برخی تحلیل ها روسیه منازعات در قفقاز جنوبی را تحریک و کنترل میکند. ناکارآمدی گروه مینسک هم تا اندازهای به رقابت میان غرب و روسیه و انعکاس آن در مناقشههای منطقهای نسبت داده میشود. با وجود این، باید یادآور شویم بحران های قفقاز جنوبی و بهویژه بحران قرهباغ برای هیچ کدام از قدرت های جهانی به اندازۀ روسیه اولویت و اهمیت ندارند. بیتفاوتی غرب در مقابل این بحران تا اندازهای از شناسایی ضمنی منافع و جایگاه ویژۀ روسیه در حل و فصل آن ناشی میشود. ضمن این که آنها به تدریج دریافتهاند که روسیه ابزارهای ارزشمندتری برای سوق دادن ارمنستان و جمهوری آذربایجان به سمت حل مساله در اختیار دارد.
موضع مسکو در قبال مسالۀ قرهباغ از هنگام آغاز بحران در سال 1988 بدون تغییر نمانده و به مرور زمان منسجمتر و مدعیانهتر شده است. رویکرد مسکو در این مورد بخشی از رویکرد گستردهتر آن در قبال قفقاز جنوبی و حوزۀ پساشوروی بوده است. تا پیش از فروپاشی، بحران قرهباغ برای حکومت اتحاد شوروی مسالهای داخلی تلقی میشد. مقامات شوروی که نگران سرایت این مناقشۀ قومی به سایر مناطق امپراتوری بودند با سرکوب جنبش قرهباغ و اقدامات تنبیهی به خصومتها و کینهتوزی ها دامن زدند و سرانجام شرایطی را پدید آوردند که به جنگ تمامعیار میان ارامنه و آذریها منجر شد.
پس از فروپاشی، روسیه به استفادۀ ابزاری از منازعه به منظور کسب منافع سیاسی و اقتصادی روی آورد. با وجود نابسامانی در سیاست خارجی در نخستین سال های حکومت یلتسین، روسیه به سرعت منازعه را فرصتی برای اعمال کنترل بر منطقه و اهرمی برای فشار بر هر دو طرف درگیر یافت. روس ها به سرعت مشغول تأمین سلاح برای هر دو طرف و حمایت لجستیکی از هر دو شدند. مسکو در طول منازعه به اقتضای اهداف گستردهتر راهبردیاش گاهی با یک طرف و گاهی با هر دو همراهی میکرد.
با پیروزی اوراسیاگراها در مسکو، مداخلۀ روسیه در منازعه افزایش یافت و نقش روسیه به عنوان ضامن طبیعی امنیت و ثبات در منطقه غیرقابلمناقشه شد. توافق آتشبس در سال 1994 در نتیجۀ مداخلۀ مسکو حاصل شد. مسکو میخواست مانع ظهور رقبایی شود که قصد پر کردن خلأ پس از شوروی را داشتند. این گرایش ادامه یافت و در دوران پوتینِ خواهان احیای نقش روسیه به عنوان قدرت بزرگ، بیشتر رونق گرفت. پوتین حل و فصل منازعات قفقاز جنوبی را حق ویژۀ روسیه میداند. قرهباغ کماکان ابزار حفظ نفوذ روسیه در منطقه است. هرچند روس ها سعی میکنند خود را واسطۀ بیطرف منازعهای نشان دهند که با یک طرف آن اتحاد نزدیک نظامی و اقتصادی دارند و با طرف دیگر شراکتی عملگرایانه، اما بدیهی است که چراغ راهنمای سیاست خارجی آنها، نیات خیرخواهانه نیست.
روسیه از تداوم بحران به شکل کنترل شده سود میبرد. این منازعۀ منجمد، جمهوری آذربایجان و بیش از آن ارمنستان را به گروگان روسیه تبدیل کرده است. پایان بحران و احتمالاٌ پایان شکاف بین ارمنستان و ترکیه و آذربایجان در پی آن، منافع ژئوپلیتیکی و اقتصادی روسیه را در منطقه به نحو منفی تحت تأثیر قرار میدهد. نقطه ضعف امنیتی ناشی از بحران قرهباغ پاشنه آشیلی است که انتخاب های ارمنستان را در عرصه سیاست خارجی محدود کرده و این کشور را در آغوش روسیه رها کرده است. روسیه مایل است ارمنستان را از کشورهای غربی و از ایران دور کند و حاکمیت این کشور را محدود سازد.
ارمنستان در نتیجۀ همین فشارها در سال 2013 اتحاد گمرکی با روسیه را به توافق با اتحادیه اروپا ترجیح داد. هرچند تن دادن به خواستههای مسکو هر چه بیشتر با منافع ارمنستان مغایر میشود، اما دولت ضعیف این کشور معمولاً یارای مقاومت در برابر آنها را ندارد. هواداران روسیه دستگاه های امنیتی و وزارت خارجۀ ارمنستان را کنترل میکنند و کشورشان را از مسیر غربی توسعه منحرف میکنند. جمهوری آذربایجان هم هرچند از ظرفیت های اقتصادی خود برای در پیش گرفتن یک سیاست خارجی مستقل استفاده کرده است، اما به هیچ وجه حاضر به پرداخت بهای واگرایی از مسکو در مناقشۀ قرهباغ نیست.
نگرانی این کشور بالاخص پس از وقوع جنگ پنج روزه در اوت 2008 افزایش یافته است. حوادث گرجستان مقامات باکو را نگران این مساله کرد که مبادا رعایت نکردن توازن در سیاست خارجی و هرگونه چرخش رادیکال به سمت غرب شانس بازپسگیری مناطق اشغال شده یعنی حدود بیست درصد از خاک کشورشان را برای همیشه از بین ببرد. مسکو دائماً با فروختن سلاح های جدید به جمهوری آذربایجان و حمایت از نوسازی ارتش این کشور به ارعاب ارمنستان میپردازد. روسیه تلاش میکند نشان دهد برای آذربایجان یک دوست و شریک قابل اعتماد است. بدیهی است که جمهوری آذربایجان ارزش راهبردی بیشتری برای روسیه دارد و باید به سمت انتخاب مسیرهای روسی انتقال انرژی سوق داده شود. حتی برخی تحلیل ها حاکی از این هستند که روسیه به زودی ارامنه را ناچار به بازپس دادن مناطق اشغالی میکند تا جمهوری آذربایجان را در جهت پیوستن به اتحاد اوراسیایی تطمیع کند.
با تداوم بحران قرهباغ به شکل منجمد شده، مسکو در قفقاز در رقابت ژئوپلیتیکی با غرب بازنده نمیشود. از سوی دیگر، مسکو به هیچ وجه مایل به خارج شدن منازعه از حالت انجماد با شدت یافتن درگیری ها و جنگ گرم هم نیست. مسکو نمیتواند در چنین جنگی هزینۀ حمایت از یک طرف را بپردازد. چون هر یک از طرف های درگیر به نوبۀ خود برای روسیه اهمیت زیادی دارند و این کشور نمیخواند دوستان قفقازیاش را از دست بدهد. با شدت گرفتن درگیری ها در این روزها نیز مقامات روسیه طرفین را به خویشتنداری دعوت کرده و تاکید کردهاند که مناقشۀ قرهباغ راه حل نظامی ندارد. با این حال، نباید فراموش کنیم که اگرچه روسیه از حل نشدن بحران قرهباغ و بنبست کنونی سود میبرد و سعی در تدوام بخشیدن به این وضعیت دارد، اما نمیتوان روسیه را تنها مانع صلح و تنها بازیگر قابل سرزنش دانست.
در واقع، طرفهای درگیر در منازعۀ قرهباغ حاضر به دست زدن به ابتداییترین اقدامات اعتمادساز نیستند و مواضعشان به قدری انعطافناپذیر و دور از یکدیگر است که ناخواسته آب به آسیاب مسکو میریزند. رهبران ارمنستان و جمهوری آذربایجان هم چگونگی استفادۀ ابزاری از بحران قرهباغ را در سطح داخلی و نیز در عرصۀ سیاست خارجی آموختهاند. علاوه بر اینها، گره خوردن بحران قرهباغ به مسائل هویتی ارامنه و آذری ها به درجات مختلف، مقاومت ها را در برابر حل مساله افزایش داده و هر گونه مذاکره و مصالحه را به غایت دشوار کردهاست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]