تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):فضیلت خواندن نماز در اول وقت نسبت به تأ خیر انداختن آن، مثل فضیلت آخرت بر دنیاست....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846216195




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نقد فیلم بادیگارد +عکس


واضح آرشیو وب فارسی:زمان نیوز: بادیگارد تازه ترین ساخته ی ابراهیم حاتمی کیا، کارگردان صاحب سبک دفاع مقدس است که با حفظ ساختار همیشگی فیلم های او، داستانی مدرن را تعریف می کند. در این قسمت از گیشه نگاهی به فیلم بادیگارد انداخته ایم. سینمای دفاع مقدس با نام ابراهیم حاتمی کیا گره خورده است. آثاری که از دهه ی شصت و هفتاد شمسی تا به امروز از او دیده ایم، سینمای دفاع مقدس را تعریف می کنند و فیلم «چ» هم برگ زرینی بود در کارنامه ی ۳۰ سال فعالیت هنری او. بادیگارد اما رویکرد متفاوتی را پیش گرفته است؛ فیلم با وجود اینکه هرچه از حاتمی کیا می شناسیم در خود دارد (جنگ، جبهه، شهادت، ایثار)، همه ی این مفاهیم را در قالبی مدرن می ریزد و سعی می کند با قهرمان سازی، درگیری های عقیدتی یک محافظ شخصیت های بلندمرتبه را با جامعه، با اطرافیانش و با باورهای خودش به تصویر بکشد. حاتمی کیا هیچگاه از اصل خود دور نشده، فقط همان ایده ها و جهان بینی هایش را همراه داستانی می کند که در زمان حاضر روایت می شود و شاید، ارتباط نزدیک تری با قشر جوان برقرار می کند. اما خود محافظ در نقطه ی مقابل این ارتباط قرار می گیرد و خود را غریبه ای در عصر معاصر می بیند که نمی تواند ارتباطی درستی با زمانه برقرار کند و در تقلا است تا به درک درستی از تفاوت بین وظیفه و اعتقاد از نگاه دیگران برسد، چون خودش کاملاً بر این باور است که وظیفه از اعتقاد می آید و تنها در صورتی حاضر است جانش را برای فردی که محافظت می کند بدهد که به عقیده ی خودش، آن شخص ارزش حفاظت را داشته باشد. برخورد نگاه های متفاوت در بادیگارد و تغییر زمانه، ستونی است که داستان روی آن سوار می شود و شخصیت ها شکل می گیرند. شخصیت هایی که تقریباً همه برای پر و بال دادن به حیدر ذبیحی (پرویز پرستویی) طراحی شده اند و فقط او را کامل می کنند. هر کسی سهم خودش از پیشبرد حیدر در داستان را دارد و آن ها به تنهایی، ارزشی چندانی به منظور اضافه کردن نکته ای تازه به داستان را ندارند. هرچه هست حیدر است و اعتقاداتش، باقی تنها یا سر راه او قرار می گیرند یا کمک حالش هستند. حتی تصاویری که چند روز بعد از دیدن فیلم در ذهن باقی می ماند، (غیر از سکانس های اکشن که پرداختی عالی دارند) تنها چهره ی پرویز پرستویی با آن لبخند کمرنگ همیشگی اش است که زمان بسیاری را در طول فیلم به خود اختصاص داده و بادیگارد را مال خود کرده است. پرستویی با درخشش در نقش حیدر نه تنها یک تنه ارزش کل فیلم را بالا می برد، پیشرفت بسیاری هم برای خودش رقم زده که نتیجه اش سیمرغ بهترین بازیگر مرد نقش اول بود و شاید نشانه ای از بازگشت او به روزهای اوجش است. از طرف دیگر اما فیلم تلاشی برای تعریف باقی شخصیت ها نمی کند و گویی آن ها جزئی از دکوپاژ هستند و هدفی جز پررنگ جلوه دادن حیدر ندارند. از همسر و فرزندان او گرفته تا رئیس و همکارش، حتی آن دانشمند هسته ای که به اجبار وظیفه ی محافتظتش را برعهده می گیرد شخصیت هایی منفعل، تک بعدی و مکمل برای شخصت اصلی هستند. آشفتگی فکری حیدر به عنوان محافظی که اعتقاداتش خط قرمز پررنگی برای او هستند قابل درک است و طبیعتاً این خانواده ی اوست که باعث آرامش او می شود، اما تأکیدی بر رابطه ی عاطفی او با همسرش راضیه (مریلا زارعی) نشده و او برای دختر بزرگ ترش هم تبدیل شده به کبوتر نامه بری که شرط و شروط ازدواج را به همکارش الیاس (پدرام شریفی) می رساند. فلسفه ی حضور خانواده ی محافظ را در سکانس فوق العاده عجیب و نامأنوسی متوجه می شویم که حیدر با حوله ای بر بدن در شمایل یک قدیس ظاهر شده و دختران و همسرش او را تیمار می کنند. فضاسازی این سکانس با آن ترکیب بندی و نورپردازی ملایم هیچ سنخیتی با باقی فیلم ندارد و هدف و پیامش هم تقدس بخشیدن به شخصیت حیدر ذبیحی و والا شمردن باورهای او است، باورهایی که باقی مردم درکشان نمی کنند و این وظیفه ی حیدر است که راه راست را به آن ها نشان دهد. این سکانس پیکره ی فیلم را به لرزه در می آرود و آن مقدمه چینی هایی را که جواب هم داده بودند، بی اثر می کند. وقتی حیدر از محافظت از سیاسیون خسته می شود و افکار خود را با آن ها هم مسیر نمی بیند، قصد می کند کار محافظت را کنار بگذارد اما چون او قهرمانی است که دنیای امروز به او نیاز دارد، به محافظت از شخصی گماشته می شود که «پیچ و مهره ی قدرت» در دهه ی ۹۰ است. شخصیت های بلندمرتبه ی سیاسی جای خود را به دانشمندان سیاسی داده اند و این تغییر بزرگی برای حیدر است اما اعتقادات او دست نخورده باقی ماند: او جانش را برای کسی می دهد که ارزشش را داشته باشد. از زمان ورود میثم زرین (بابک حمیدیان) به فیلم، برخورد متفاوت حیدر با شرایط جدید را مشاهده می کنیم اما باز هم شخصیت جدید کمکی به خلق نوع تازه ای از درام در فیلم نمی کند و این تنها کنش ها و واکنش های حیدر است که فیلم را جلو می برد. در بادیگارد، همسرها هیچ نقش عمل گرایی ندارند و سحر (شیلا خداداد) هم تنها اهمیت حضورش در آن دیالوگ هایی است که خطرناک بودن زندگی به عنوان یک دانشمند هسته ای در ایران را به میثم گوشزد می کند. حیدر اینجا هم واسط این زوج است و مدام دلدادگی های سحر را به میثم تذکر می دهد. حتی بار عاطفی زوج فرعی فیلم را هم حیدر می کشد، چون خودشان هیچ تلاشی برای القای کم ترین درجاتی از عشق نمی کنند. بادیگارد یعنی تقلای ذهنی یک محافظ که با درخشش پرویز پرستویی و چاشنی سکانس های اکشن، به اثری خوش ساخت تبدیل شده اسم و رسم حاتمی کیا و سوژه ای که برای بادیگارد انتخاب کرده، مانعی سر راه او برای خرج های سنگین و صرف هزینه های گزاف به منظور خلق سکانس های اکشن فیلم قرار نداده است. سکانس افتتاحیه وظیفه ی خودش به عنوان میخوب کردن مخاطب سرجای خود را تمام و کمال انجام می دهد و در همان چند دقیقه ی آغازین مشخص می شود که با فیلمی کاملاً حرفه ای حداقل از لحاظ اجرا طرف هستیم. محمود کلاری سال ها است که ثابت کرده یکی از بهترین فیلمبردارهای سینمای ایران است و این بار با همکاری با پسرش، بادیگارد را به اثری چشم نواز و قوی از لحاظ بصری تبدیل کرده است. آن حال و هوای تقدس گرایی که پیشتر صحبت شد، در تمام طول فیلم حضور دارد و همه ی چراغ ها و نورهای نقطه ایِ میزانسن ها به خصوص در سکانس های شب، حالتی تار و محو دارند و نور در پس زمینه نقش پررنگی برای فضاسازی ایجاد می کند. اگر نخواهیم منطق فیلم را زیر سوال ببریم و آن را با یک مستند جنگ مقایسه نکنیم، دوربینِ روی کرِین داخل تونل و حرکت نرم آن به سمت روشنایی در سکانس نهایی فیلم اجرای بسیار دلچسبی دارد که با موسیقی تأثیرگذار کارن همایون فر همراه شده و پایانی شایسته را برای بادیگارد رقم می زند، پایانی که شاید آنچنان هم لیاقتش را نداشته باشد. بادیگارد بی شک فیلم خوش ساختی است اما سهل انگاری ها در پرداخت شخصیت های فیلم غیر از حیدر ذبیحی، تأثیری منفی روی فیلم گذاشته و باعث شده از تبدیل به اثری ماندگار بازبماند. بعدها از نام بادیگارد شاید به عنوان یک دستاورد بزرگ فنی برای عوامل سازنده اش یاد شود اما فیلم آن ظرفیتی را ندارد که تبدیل به اثری خاطره انگیز برای طرفداران حاتمی کیا شود. این کارگردان کارکشته با انتخاب سوژه ای معاصر مهارت قصه گویی خود را به رخ می کشد و هیچ ابایی هم ندارد که شخصیت هایی سیاسی را با دانشمندان هسته ای جایگزین کند و مرتبه شان را پایین تر بیاورد. در کارگردانی سکانس های اکشن هم بسیار تواناست و می داند با بضاعتی که سینمای ایران دارد، چطور لحظات هیجان آور فیلم خود را پرداخت کند. اما او در بادیگارد از خلق درام بازمانده و تمرکز بیش از حد روی یک شخصیت (با اینکه باعث پختگی این شخصیت شده) باعث به وجود آمدن چند شخصیت پادرهوا شده که هویتی از خود ندارند و تنها مقدمات معراج حیدر را محیا می کنند. بادیگارد شاید بهترین اثر ابراهیم حاتمی کیا نباشد اما یکی از بهترین هایی است که این روزها می توان روی پرده ی نقره ای تماشا کرد. تهیه شده در زومجی ============================================ نقد امیر قادری بر فیلم بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا / مردم طلبکارند یا مسئولین؟ نقد فیلم بادیگارد ساخته ابراهیم حاتمی کیا امیر قادری/ کافه سینما صحنه افشاگری در ابتدای فیلم هست که تماشایش مغز استخوان آدم را می سوزاند: مریلا زارعی به عنوان همسر بادیگارد مسئولان مملکت، رفته اورژانس و یک مادر و فرزند، با وضع و حال طبقه متوسط این روزها، سرش داد می زنند که چرا یکی از بستگان شان که شاگرد همسر آقای بادیگارد هم هست، خودکشی کرده است. و البته همسر بادیگارد در این سکانس، بزرگواری می کند و پاسخ شان را نمی دهد! انگار که مظلوم این جا، حکومت و دولت موجود در ذهن فیلمساز است، در برابر توده زیاده خواه و بی منطقی به نام مردم! محصول ضد مردمی، و البته ضد امنیت ملی آقای حاتمی کیا، بر اساس این دو قطبی شکل گرفته: دوقطبی که حاتمی کیا از یک طبقه و یک گروه، به عنوان دولت و حاکمیت، در برابر مردم کشورش ساخته. انگار بادیگارد قهرمان فیلم، دارد از حاکمیت ساخته حاتمی کیا، در برابر مردم کشورش محافظت می کند. فیلمی که قهرمان سفارشی فیلمساز، مدام نق می زند، از مظلومیت اش می گوید و تحت فشار قرار می گیرد. داشتم به این صحنه خاص در ابتدای فیلم فکر می کردم که به نظرم می رسید به شکل ناخودآگاهانه ای، دنیای مولف اش را افشا می کند. اما خام بودم. حاتمی کیا، نه فقط در این صحنه، که در تمام فیلم اش، همین دیدگاه را با صدای بلند فریاد می زند. دردناک است. و فقط بادیگارد نیست. شخصیت دیگر فیلم، "نابغه"ای که بادیگارد باید وظیفه محافظت اش را برعهده بگیرد، چون: «شخصیت های دهه 90، همین دانشمندها هستند»، مثل بادیگارد فیلم، یکی دیگر از همین بچه لوس هاست. فردی که به عنوان دانشمند هسته ای لابد صاحب اطلاعات مهمی است، اما دوست ندارد: «کسی دنبال اش باشد»! و البته حاتمی کیا حواس اش هست که همین جوان را یک "خودی" و فرزند یکی از دوستان شخصیت اصلی فیلمش قرار دهد. انگار روادار نیست که حتی این جوان صاحب استعداد در دهه 90 را هم، یکی از فرزندان عموم مردم ایران، از هر طبقه و گروه و قشری قلمداد کند. اگر روزی روزگاری در آژانس شیشه ای، قهرمان حاتمی کیا قانون را نه برای حفظ حقوق از دست رفته مشتریان آژانس، که برای نجات جان "دوست"اش، زیر پا گذاشت، و به عنوان یک "هنرمند مردمی" ستایش شد، اما حالا در دهه 90 هستیم. نه فقط همه آگاه تر شده اند، که دیگر راه حل های قدیمی برای حفظ چالش های جدید، جواب نمی دهد. نتیجه می شود ساخته شدن یک فیلم افشاگرانه که دنیای مولف اش را به شکل هولناکی بازتاب می دهد. (بین فیلم های حاتمی کیا: "ارتفاع پست" و "چ" صاحب جهان مردمی بسیار سالم تری هستند.) البته حیدر فیلم بادیگارد هم گرفتاری ها و شک های خودش را دارد. اما فردگرایی مضحک حاتمی کیا در این فیلم، تشبیهی از مقام خود او در مقام یک سینماگر سفارشی هم هست. بادیگارد فیلم حاتمی کیا اجتهاد می کند و در لحظات بحرانی و حیاتی، تصمیم می گیرد که خودش را سپر فرد مورد نظر بکند یا نکند! در حالی که خود او و روسایش می دانند وظیفه واقعی اش چیست: باید دستور را اجرا کند. به همین ترتیب، حاتمی کیا هم ماجرا را می تاباند و پیچ می دهد، اما خودش می داند وظیفه اش چیست: حفظ منافع گروه های "خاص"، که خودش هم جزیی از آن است، اما باید طوری ماجرا را بپیچاند که انگار دارد از یک حکومت، یا منافع مردم کشورش دفاع می کند. در حالی که وقتی شما چنین می کنید، نخستین چیزی را که هدف قرار می دهید، امنیت ملی واقعی کشورتان است. ساخته شدن بادیگارد، البته رخداد بدی نیست. حاتمی کیا همچنان بهترین سفارشی سازهاست. فیلمسازان جوان ما، جدا از برخی تصمیم ها و انگیزه های مضحک شخصیت های قصه، می توانند چیزهایی از این فیلمساز بیاموزند. حاتمی کیا ملودرام ساز خوبی است، و بلد است حماسه را بر پرده سینما بیاورد. مثلا می داند تاثیر حضور یک نیروی پنهان نقاب دار، بر پرده سینما چیست. صحنه های اکشن فیلمش خنده دار از آب درنیامده، و از موسیقی، مطابق معمول آثارش، استفاده فراوان، اما مناسبی کرده است. ساخته شدن بادیگارد اما به خصوص از این جهت رخداد بدی نیست که به شکلی آشکار، همه چیز را روی دایره می ریزد. آن چه پشت شعارها پنهان شده بود. پیش از این هم گفته بودیم که "دوران تازه"، روزگار افشا شدن و شفافیت است. *** در روزهای گذشته دو فیلم خوب دیدیم: "ابد و یک روز" سعید روستایی، و "ایستاده در غبار" محمدحسین مهدویان.). خوشحالیم که قدم اول شان را کم و بیش به درستی برداشته اند، اما مسیری که در آن قدم گذاشته اند، سایه ها و سویه های تاریک خودش را دارد. خدا کند عاقبت روستایی، نشود درمیشیان "لانتوری"و عاقبت مهدویان، نشود حاتمی کیای "بادیگارد". ========================================= اگر بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا یک تفاوت با دیگر ساخته های او داشته باشد همانا رونمایی از آرمان گرایی جدید در فیلم اوست. در بادیگار آرمانگراها و مدینه فاضله جوها همگی کمی تاقسمتی دچار بحران فلسفی و روحی و عقیدتی شده اند. آنها که زمانی سرباز های خط مقدم نطام بودند حالا ژنرال هایی پراز سوظن جلوه گری می شوند و ممکن است نظام آنها را برنتابد. مگر اینکه راستی آزمایی شوند!  جدای از این تماشاگر تمام انگاره های زیرساختی پیشین حاتمی کیا را در بادیگارد اعم از شهادت؛ عزت نفس؛ ایثار و غرور و کرامت انسانی را می تواند مشاهده کند. یک تفاوت دیگر بیرون کشیدن کاراکترهای آژانس شیشه ای از فضای بسته به زیر سقف آسمان است. این خود یک پیشرفت فزاینده برای طرح دغدغه های حاتمی کیا است. برای همین او سراغ موضوعات روز رفته :یکی بادیگاردهای شخصیت های دولتی و حکومتی و دیگر دانشمندان هسته ای. و جالب اینجااست که که اینجا با دومشکل جذاب روبرو هستیم که هردو مربوط به این اشخاص هستند. اوضاع به گونه ای است که نسبت به عقاید شخصی و سیاسی و مذهبی دانشمندان هسته ای و همچنین میزان وفاداری حال حاضر بادیگاردها سوظن وجود دارد. حقیقت این سوظن و یا مردود بودنش حرف اصلی داستان حاتمی کیا نیست. آنچه مهم است استحاله کمابیش درونی آنهاست که البته فقط موضوعی شخصی است. چنانچه وقتی بازرس ماجرا به حیدر( پرویز پرستویی) سوظن پیدا می کند ابتدا به ساکن روزمه او برایش تردید برانگیز است.که چگونه به شخصی اینچنین خاص می توان مشکوک شد؟ فیلم حاتمی کیا قصد ندارد کسی را محکوم کند. به زعم او جبر زمانه و تغییر خلق و خوی حاکم بر سیستم ناگزیر باعث شده تا بین بادیگارد ها و مسئولین اختلاف هایی بروز کند. اگرچه بر زبان آورده نشده و با هم روبرو نکنند. اما درد دل های آنها با خود و در دنیای خودشان بیانگر همه چیز است. دیالوگ بسیار جالبی در فیلم وجود دارد: من از شخصیت سیاسی خوشم نمیاد. نمیخوام بادیگاردشون باشم.آدم نمیدونه تو کله شون چی میگذره! بادیگارد فیلم خوبی است. داستانش روان است و ضمن بی پروا بودن هتک حرمتی روا نمی دارد. دیالوگ ها عالی از کار درآمده اند. و حاتمی کیا ششدانگ حواسش را به کارگردانی معطوف کرده است. با اینهمه باید امیدوار بود بادیگار او در اکران عمومی کمی تا قسمتی دچار سانسور نشود. نوشته شده توسط مهدی تهرانی منبع: روزنامه جام جم


یکشنبه ، ۱۵فروردین۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: زمان نیوز]
[مشاهده در: www.zamannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 52]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن