تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804669213




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زمین مال همه ی ماست / ما 99 درصدی ها ناگزیر از پس گرفتن زمین هستیم


واضح آرشیو وب فارسی:دولت بهار: دولت بهار: عمده ترین آلترناتیو مرتجعان طرفدار محیط زیست (که ارتجاعی بودن گرایش هایشان به هیچ وجه ملاک سنجش صداقتشان در ابراز ناخرسندی از تخریب روزافزون محیط زیست محسوب نمی شود)، چیزی غیر از نوعی نوستالژی و «حسرت روزهای خوب گذشته» نیست؛ حسرتی از جنس آنچه در رمان «دره ی من چه سبز بود» نوشته ی لولی لوید به رشته ی تحریر درآمده است.علی ابوطالبی/ رویکرد نظریه پردازان مدافع سرمایه داری به محیط زیست و پاسداری از آن، همواره رویکردی دوگانه، ریاکارانه، و گرفتار تناقض های بنیادی بوده است. از یک سو، درهم آمیختن آموزه های تحریف شده ی مذهبی دال بر این که زمین ملک طِلق پیروان کلیساست، با کالاپنداریِ محیط زیست (آنچنان که اصول کاپیتالیسم اقتضا می کند)، و از سوی دیگر نیاز روزافزون نظام سرمایه سالار به منابع تولید و بازارهای مصرف، دست به دست هم داده اند تا نظام اقتصادی مسلط بر جهانِ امروز به دشمن شماره یک تنها کره ای تبدیل شود که بشر می تواند به صورت طبیعی روی آن زندگی کند. استحصال بی رویه ی سوخت های فسیلی، پاک تراشی جنگل ها، آلودن آب های سطحی و زیرزمینی، فقط مشهورترین اقلام فهرست بلندبالایی هستند که طرفداران حفظ محیط زیست به عنوان موارد اتهامی کاپیتالیسم در کیفرخواست خود علیه این نظام غیرانسانی برمی شمرند. درست همین جاست که طیف های گوناگون «طرفدار حفظ محیط زیست»، چشم اسفندیار خود را، پاشنه ی آشیل این جنبش ناهمگون و متشتت را، نزد برنامه ریزان بورژوا جار می زنند: این گروه ها فقط به وضع موجود اعتراض می کنند بی آن که جایگزینی عملی و پیشرو برای شیوه ی تولید کنونی ارائه دهند. بسیاری از آن ها، انگار هنوز در عوالم قرون هجده و نوزده باشند، پیشنهادی فراتر از بازگشت بشر به زندگی روستایی مرسوم در قرون وسطا ندارند؛ زندگی در کپر، با یک رأس بز و چندتایی مرغ و خروس، به دور از هیاهو و «پلشتی» زندگی شهری، گیریم با امکان برخورداری از اندک پیشرفت های فناوری! عمده ترین آلترناتیو مرتجعان طرفدار محیط زیست (که ارتجاعی بودن گرایش هایشان به هیچ وجه ملاک سنجش صداقتشان در ابراز ناخرسندی از تخریب روزافزون محیط زیست محسوب نمی شود)، چیزی غیر از نوعی نوستالژی و «حسرت روزهای خوب گذشته» نیست؛ حسرتی از جنس آنچه در رمان «دره ی من چه سبز بود» نوشته ی لولی لوید به رشته ی تحریر درآمده است. در سوی دیگر، نظریه پردازان بورژوا که ناچارند اذعان کنند روند تخریب محیط زیست در سرتاسر تاریخ بشر هیچ گاه تا این اندازه شتابان نبوده است، قادر نیستند از تنظیم پیمان نامه هایی (در خوش بینانه ترین حالت) کم اثر نظیر پیمان کیوتو و ارائه ی نظریه هایی نظیر سوخت سبز یا سوخت دارای منشأ زیستی (بیواتانول، بیودیزل، و...) برای وسائط نقلیه پا را فراتر بگذارند؛ طرحی که در شرایط کنونی، بیش از آن که نفعی به حال ریه های شهروندان شهرهای بزرگ و آلوده ی جهان داشته باشد، امنیت نیم بند غذایی گرسنگان در کشورهای بسیار فقیر را تهدید می کند. برآیند مجموع این اوضاع، اشتهای سیری ناپذیر کاپیتالیسم برای به توبره کشیدن خاک کره ی زمین و فقدان الگوی مسلط موفق در برابر ویرانی محیط زیست، که هم به نیازهای بحق بشر قرن بیست ویکم پاسخ گوید و هم اصلی ترین نیاز تمام موجودات زمین، یعنی دوام و بقای شرایط مناسب برای زیستن را تأمین کند، به اوضاعی انجامیده است که جان بلامی فاستر در مقاله اش با عنوان «بوم شناسی ویرانگری» (مانتلی ریویو، فوریه ی ۲۰۰۷) آن را چنین توصیف می کند: «در این پنج سالی که از نشست دوم سران زمین [در سال ۲۰۰۷] گذشته است مشکل و مشکل تر می توان جنگ های طبقاتی و کشورگشایانه را که ذاتی سرمایه داری اند از جنگ علیه خودِ کره ی ما بازشناخت.» [۱] پیمان کیوتو، به عنوان مشهورترین معاهده ی زیست محیطی که سران بزرگ ترین کشورهای سرمایه داری را ملزم می کند با کاستن از تولید گازهای گلخانه ای، اصلی ترین عامل گرم شدن زمین، اندکی از سرعت قطار ترمزبریده ی سرمایه داری بکاهند، هنوز نتوانسته است به یک «برنامه ی عمل» مشترک برای نجات زمین تبدیل شود و به علت نظارت اندک بر روند اجرای آن، ارزیابی دقیق دستاوردهایش میسر نیست؛ درعین این که باید اشاره کرد ایالات متحده امریکا و استرالیا (که اولی عمده ترین عامل انتشار گازهای گلخانه ای است و دومی در زمان آغاز مذاکرات، در شمار بزرگ ترین عاملان انتشار این گازها در مقیاس سرانه بود) با این پیمان مخالفت کرده اند و به گزارش بی بی سی (دسامبر ۲۰۱۱ ـ آذر ۱۳۸۹) کانادا هم از این معاهده خارج شده است! بلامی فاستر در مقاله ی مذکور از یافته های دانشمندی به نام جان لاولاک یاد می کند و می نویسد: «ترس از این است که حرارت رو به افزایش جهان اثری ویرانگر بر گیاهان اقیانوس و جنگل های استوایی بگذارد و این ـــ در کنار جنگل تراشی مستقیم ــ از گنجایش اقیانوس ها و جنگل ها در جذب دی اکسیدکربن بکاهد و این به افزایش باز هم بیشتر حرارت جهان منتهی شود. مارپیچ مصیبت زای دیگری که می تواند فعال شود رهاشدن مقدارهای بزرگی از گاز متان در فضای کره ی زمین است. متان که گازی گرمخانه ای است و بیست وچهار بار از دی اکسیدکربن قوی تر است در لایه های زیرین و منجمد قطب شمال نهفته است و گرمای فزاینده ی زمین می رود که این لایه ها را آب کند.» [۲] این در حالی است که مخالفان محدودکردن تولید و انتشار گازهای گلخانه ای، به «هزینه ها»ی این تدبیر اشاره می کنند؛ چنان که جان هاوارد نخست وزیر وقت استرالیا بهای امضای این معاهده را ازدست رفتن «شغل» استرالیایی ها عنوان کرد! با این تفاصیل، نبرد بی امانی که سرمایه داری علیه کره ی ما به راه انداخته، نه ناشی از خبث طینت سردمداران اقتصاد و سیاست در جهان است، نه عارضه ی جانبی بی تدبیری و کج روی. آنچه امروز شاهد آن هستیم، پیامدهای ناگزیر بهره کشی از کره ی زمین و آنچه در آن است، برای چرخاندن چرخ های عظیم کاپیتالیسم است. «طی هزاران سالی که از ظهور مالکیت خصوصی گذشته است، وجه مشخصه ی رابطه ی موجود میان کار اجتماعی و محیط زیست طبیعی عبارت بوده از دو قطب متقابل و متضاد، ایجاد دگردیسی و یا اضمحلال. این رابطه از ابتدا بر مبنای تضادهای اجتماعی معین شده است، نه بر مبنای قوانین طبیعی.» [۳] تردیدی نیست که زمانه ی آزمون و خطا به سر رسیده و چنانچه انسان مترقی تمام نیروی خود را برای متوقف کردن ماشین غول آسا (اما مستهلک) سرمایه داری بسیج نکند، و سپس این نیرو را با استفاده از دانش و فناوری، برای تأمین نیازهای تمام آحاد بشر و نه فقط سهامداران عمده ی شرکت های فراملیتی به کار نگیرد، دیری نمی پاید که زمین، تنها زیستگاه ما، آخرین (و بزرگ ترین) قربانی امپراتوری پول و سود خواهد شد. آنچه امروز محیط زیست بشر و حیات کره ی زمین، تنها زیستگاه ما انسان ها (دست کم تا آینده ای نامعلوم) را تهدید می کند، برخلاف فیلم های علمی ـ تخیلی جنگ سردی، هجوم «بیگانه ها»یی سررسیده از سیاره ای نامعلوم نیست؛ نظام سودسالار و آزپرور سرمایه داری است که در هنگامه ی تشدید رقابت بر سر منابع اولیه و بازار مصرف و تضمین حاشیه ی سود، به جان کره ی زمین افتاده و مصمم است با مکیدن آخرین قطره های شیره ی جان سیاره ی ما، فروپاشی خود را به تأخیر اندازد. «آنجا که پی جویی سود هدفی باشد که از هر هدف دیگر برتر نشیند، البته عواقب شوم بر محیط زیست ناگزیر خواهند بود. آلودگی آب، هوا، و خاک، کنارآوردهای طبیعی سامانه های تولیدی است که تنها به قصد کسب سود برپا شده باشند.» [۴] آینده در دستان ماست، زیرا: «اکنون میسر شده است که به استثمار رو به گسترش طبیعت و کاربه دست سرمایه، همراه با لطمات ویران کننده اش بر جمعیت روبه رشدی از جهان نیمه مستعمره، که دارند به درون شیوه ی تولید سرمایه داری کشیده می شوند، خاتمه داده شود.» [۵] هرچه باشد، زمین مال همه ی ماست؛ ما، که نودونه درصدیم، و ناگزیریم زمینمان را پس بگیریم. یادداشت ها: ۱. سرمایه داری و محیط زیست؛ نابت، برزو (مترجم)؛ تهران، نشر دیگر، ۱۳۸۷، چ ۱، ص ۲۲۵. ۲. همان، ص ۲۲۷. ۳. سرمایه داری و تخریب محیط زیست؛ جک بارنز و دیگران؛ صدیقی، حامد (مترجم)؛ تهران، طلایه پرسو، ۱۳۹۰، چ۱، ص۸. ۴. فرد مگداف، سرمایه داری و محیط زیست، ص ۱۳۷. ۵. همان، ص ۹.


جمعه ، ۱۳فروردین۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دولت بهار]
[مشاهده در: www.dolatebahar.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن