محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829883307
حضرت فاطمه (ع) و نقش آن در هویت سازی زنان جامعه
واضح آرشیو وب فارسی:آوای ماغر: در این نوشتار قصد براین است تا در این برهه حساس از زمان به پاس حرمت حضرت فاطمه زهرا (س) ، ضرورت شناخت حضرت فاطمه بررسی گردد و به این مهم دست یابیم که نسل امروز زنان و دختران آینده جامعه ما چه نیازی به شناخت حضرت فاطمه دارند.به گزارش سایت خبری آوای ماغر ؛در این نوشتار کوتاه قصد براین است تا در این برهه حساس از زمان به پاس حرمت حضرت فاطمه زهرا (س) ، ضرورت شناخت حضرت فاطمه بررسی گردد و به این مهم دست یابیم که نسل امروز زنان و دختران آینده جامعه ما چه نیازی به شناخت حضرت فاطمه دارند. من قصد ندارم تا به ویژگیها و حسنات دختر پیامبر اکرم (ص) بپردازم و بگویم که محبت به حضرت فاطمه (ع) چه اندازه ثواب دارد، بلکه میخواهم از ضروت نیاز به شناخت حضرت فاطمه (ع) سخن بگویم . ایام فاطمیه مثل سایر ایام در ارسال تعدادی پیام تسلیت و مجالس دعا و گریه خلاصه میگردد و اگر جلسهای هم در شناخت حضرت فاطمه انجام گیرد در حوزههای علمیه یا برخی منابر انجام میگیرد و عموم مردم از شناخت حضرت فاطمه محروم هستند. این ایامی که بیشتر حرمتها و حریمها و شکل و فرم حفظ میگردد و همه با عشق از حضرت فاطمه(س) یاد میکنند و از فضایل و جایگاه حضرت فاطمه (ع) سخن میگویند، اما کمتر کسی به مطالعه شخصیت حضرت فاطمه (ع) میپردازدکه نیاز به شناخت شخصیت این بانوی بزرگوار در احساس می شود . زنانی جامعهای که حضرت فاطمه (ع) را دارند اما دچار از خودبیگانگی و چندشخصیتی میشوند مشخص است که این زنان عشق بدون شناخت و معرفت به فاطمه (ع) دارند و به قول دکتر شریعتی، عشق بدون شناخت مانند ماشینی بدون چراغ است که مشخص نیست سر از کجا در بیارد. ایشان زیبا میگفت که ما شور مذهبی داریم، اما شعور و شناخت مذهبی کمتری داریم. شناخت حضرت فاطمه بعنوان یک زن یا دختر پیامبر یا همسر مولا علی (ع) یا مادر امام حسین (ع) و حضرت زینب (ع) یک معرفی ناقص و حتی اشتباه از حضرت فاطمه (ع) میباشد. شناخت حضرت فاطمه یعنی شناخت یک نقطه عطف در نوع نگاه به زن و جایگاه و منزلت اجتماعی زن و رسالت زن در جامعه مسلمان؛ شناخت حضرت فاطمه (ع) یعنی اینکه زن امروز برای ساختن یک جامعه اسلامی و حرکت به سوی دستیابی به ارزشهای خدایی و انسانی چه وظیفهای و مسئولیت خطیری بر دوش خود دارد . در باب نام و نشان حضرت فاطمه (ع) و دوران تلخ زندگی و رنجهای او سخن زیاد گفته شد، اما طبق فرمایشات مقام معظم رهبری در این برهه حساس برای پرهیز از تفرقه و اختلاف بین شیعه و سنی از بازگویی تاریخ صرفنظر میکنیم. از آنجا که مردم کشور ما بیشتر عاشق اهل بیت هستند و شور و احساس فروانی دارند، اما متأسفانه شناخت عمیق از راه و روش و ذخایر عمیق مکتب اهل بیت ندارند، مردم ما نمیدانند حضرت فاطمه کیست؟ نمیدانند چرا حضرت فاطمه این همه جایگاه بالایی دارد؟ نمیدانند حضرت فاطمه چطور به این مرتبه رسید؟ فقط میدانند دختری پاک بود. اما دختران معبد بودا و کلیسا هم در تمام عمر پاکیزه هستند. معرفی حضرت فاطمه معرفی و شناخت حضرت فاطمه در چند سطر و آن هم توسط حقیر ناتوان ادعای بسیار گزاف و بیهوده است، اما لازم میدانم اشارهای خیلی مختصر به زندگی حضرت فاطمه بیندازم. پیامبر بزرگ اسلام قبل از بعثت و آغاز رسالت پیامبری با حضرت خدیجه- این بانوی بزرگ و ثروتمند- ازدواج کرد و صاحب چهار دختر و دو پسر شد که پسران ایشان در سنین پایین از دنیا رفتند و دختران پیامبر، رقیه، زینب، ام کلثوم و فاطمه بود . حضرت فاطمه (ع) کوچکترین و محبوبترین دختر پیامبر بود. طبق بعضی روایات از جمله تاریخ طبری و سیره ابن هشام، حضرت فاطمه 5 سال قبل یا بعد از بعثت متولد گردید و حدود سه الی شش ماه بعد از رحلت پیامبر در سن 18 تا 25 سالگی وفات یافتند. اما این عمر کوتاه حضرت فاطمه (ع) بخش بزرگی از مکتب و دین را شامل میگردد که بخش قابل توجهی از رسالت و مکتب بر دوش او بود. کسانی که از درک مقام حضرت فاطمه عاجز هستند به دلیل این است که حضرت فاطمه را بعنوان یک زن و بیرون از یک مکتب و راه بررسی میکنند. بررسی شخصیت و نقش حضرت فاطمه (ع) در ترقی دین اسلام را با این طرز تفکر که حضرت فاطمه فقط یک زن بود، تصویر مبهم و تاریک از این بانوی بزرگوار ارائه میکند. حضرت فاطمه (ع) قسمتی از بار مسئولیت رسالت پیامبر و دین اسلام را به دوش کشید و ایشان را باید در مرکز یک مکتب بررسی کرد تا نقش و جایگاه او مشخص گردد. بعد از رحلت خدیجه و ابوطالب عموی پیامبر، پیامبر(ص) دو یار ، همدم و پشتیبان خود را از دست داد و تنها مانده بود و از همین رو تاریخ نقش حضرت فاطمه در رسالت و مکتب روشن و سنگین میگردد و نقش دختر و مادر را برای پیامبر ایفا میکند. دختری که در تمام صحنهها در کنار پدر هست و آنجا که پدر را اذیت میکنند با دستهای کودکی خود، او را نوازش میکند و آنجا که به بلوغ میرسد زخمهای پدر و همسر را در میدان جنگ احد مداوا میکند و آنجا که جنگ عقیده و حق و باطل و نفاق است در کنار همسر، راه حق را در تاریخ نشان میدهد و در کنار همسر اعلام وفادای میکند. یعنی سه دوره محبت، فداکاری و وفاداری را که وظیفه هر انسان آگاه و مسئول است را به بهترین شکل انجام میدهد. بعضی برای توجیه یا از روی عشق و علاقه، بعضی دلایلی عامهپسند برای فضایل و مقاوم والای وی ارائه کردند مثلا گفتند که دختری پاک و با حیا و باایمان و اهل زهد و تقوا بود. مگر میشود کسی دختر پیامبر و در کنار مولا علی (ع) باشد و این ویژگیهای ابتدایی یک زن مسلمان را نداشته باشد. بررسی تاریخ زندگی حضرت فاطمه یک بخش مهمی از دین اسلام است ؛مگر جامعه مسلمانان یا هر ملتی از دو جنس مرد و زن تشکیلنمیگردد؟ مگر زنان نیمی از جامعه نیستند؟ مگر زن مسئولیت تربیت نسل را بر عهده ندارد؟ آری میخواهم با جرأت بگویم که شناخت حضرت فاطمه (ع) یعنی بررسی جایگاه و موقعیت نیمی از جامعه مسلمانان. در طول تاریخ همیشه موضوع مالکیت و اقتصاد و نیروی انسانی نقش مهمی در بهبود اقتصاد خانواده داشته است و اعراب که در سختی زندگی میکردند و از ترس گرسنگی و شکست اقتصادی دختران خود را زنده به گور میکردند و حتی در قرآن کریم هم به همین موضوع اشاره رفته است، ولی تولد حضرت فاطمه (ع) و نوع رابطه پدر و دختر در این مقطع مهم تاریخی یک تغییر فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرد. عربی که از دختر داشتن احساس ننگ و شرم داشت و زن را مانند حیوان و در بهترین حالت زن را به مثابه یک ابزار جنسی میدید، ناگهان یک اتفاق مهم به وقوع پیوست. در محیطی که دختر داشتن ننگ و بیاعتباری بود، پیامبر بر دستان کوچک دخترش بوسه زد و تمام ارزشها و سنتهای آن روز را در هم شکست و این نقطه عطفی در تغییر جایگاه و منزلت اجتماعی زن در جامعه مسلمان بود. وقتی دشمنان پیامبر او را ابتر میخواندند، در این زمان حساس خداوند سوره کوثر را نازل میکند و میفرماید که تو را کوثر دادیم و دشمنان تو ابتر هستند. این سوره موجب رهایی و آزادی زنان از سنتها و خرافات و باورهای غلط و بی اساس در مورد نگاه به زن گردید. به طور کلی میتوان زندگی حضرت فاطمه (ع) را در چند مرحله خلاصه کرد: کودکی مهربان و مورد لطف و نور چشم و امید پدر و مادر، مرحله دوم که با رحلت حضرت خدیجه آغاز میشود و نقش دختر و مادری مهربان را برای پیامبر ایفا میکند. مرحله سوم که اوج فداکاری در راه مکتب و مادری کامل برای تربیت فرزندانی که هرکدام الگویی برای همه نسلها است و مرحله چهارم و پایانی که اوج وفاداری و در کنار علی (ع) ماندن و راه پیامبر (ص) را نشان داده و اعلام میکند که دین با رحلت پیامبر و در سال دهم یا یازدهم هجری متوقف نمیشود، بلکه دین از مسیر ولایت میگذرد. ضرروت شناخت حضرت فاطمه برای زن امروز امروزه بحث سیستم جهانی شدن تبادل اطلاعات و چندالگویی باعث شده تا زنان و دختران جامعه ما هم از این تحولات جهانی اثر بپذیرند و جامعه ما دچار دگرگونیهایی شود. زنان جامعه ما امروز نیاز به یک الگوی متناسب با فرهنگ اسلامی و ایرانی متناسب با تاریخ و فرهنگ و مذهب خود دارند تا با الگوبرداری به قول دکتر شریعتی از تحجر گذشته و تفنن و سرگرمی دنیای جدید رهایی یابند. یکی از مهمترین اقدامات در زمینه رهایی زنان، هویتسازی است. در تمام فرهنگها و ملتها برای تغییر جامعه یا بهبود وضع جامعه سعی در الگوسازی میکنند و الگوها هم تاثیر فراوانی بر محیط پیرامون دارند. حال این الگو میتواند یک قهرمان ورزشی یا قهرمانی میدان جنگ یا اسطوره یا هنرمند یا نویسنده و غیره باشد، اما چنانچه میدانیم هیچ کدام از این الگوها پایدار و فراگیر نیستند و مربوط به زمان و مکان محدودی هستند. مانند ژاندارک دختر فرانسوی. زنان جامعه ما دچار چندفرهنگی و چندهویتی شدند و تحت تاثیر افکار و مکاتب مختلف سکولار و فمنیسم و اسلام متحجر و متعصب شدند. آنچه معرفی حضرت فاطمه را بعنوان یک نیاز اساسی برای جامعه ما مطرح میکند، بحث هویتسازی و الگوبرداری است. به هر حال جامعه ما یک جامعه مذهبی است و اگر قرار است یک الگو مورد مقبولیت و پذیرش اکثریت قرار گیرد بدون شک باید یک الگوی مذهبی باشد. حضرت فاطمه (ع) در این دوران پرتلاطم و حساس میتواند یک منبع و مرکز نیرومند برای حفظ زنان جامعه مسلمان از افتادن در دام این تبلیغات و مکتبهای رنگارنگ باشد. ملتی که فقط میداند فاطمه (ع) دختر پیامبر(ص) و همسر امام علی(ع) بود و در قیامت جایگاه بالایی دارد و میتواند شفاعت شیعیان را بر دوش بگیرد و آنها را نجات دهد، به چه کار زن امروز میآید؟ الگویی که نتواند زن امروز را از قید وبندهای دست ساخته رها کند و به کمال انسانیت برساند، چه ارزشی دارد؟ زن امروز ما در بحرانیترین وضعیت خود به سر میبرد. زنان مسلمان دچار نوعی ازخودبیگانگی و پوچی شدند و چادر را از سرشان کشیدند و جسمشان را آزاد و فکرشان را اسیر کردند و آنها را تبدیل به کالایی برای تجملات و بازارهای هدف خود کردند. زن امروز هیچ مسئولیتی و هنری و هدفی ندارد و ناچار به بیرون میرود و خلأ و کمبودهای روانی خود را با تنوع خرید و تجمل پر میکند. اگرچه زنان امروز با انواع آرایش و وسایل مصنوعی به رنگ خود میافزایند و رنگ خود را شفافتر مینمایند، ولی پیوند و احساس درونی بین زن و مرد هر روز تاریکتر میگردد. ادعای ما همین افزایش بیرویه آمار طلاق و طلاقهای عاطفی خانوادهها است. خانوادههایی که هر روز با تحویل دادن یک فرزند تربیت نیافته بر معضلات اجتماعی کشور میافزایند. اگر کشورهای نظام سرمایه داری در قرن 18 تا 20 میلادی مستقیما به چپاول و غارت کشورهای جهان سوم و به خصوص مسلمان میپرداختند، اما در آن زمان برای غارت و تصرف مواد خام و ارزان بود و حالا که رمق این کشورها و منابع طبیعی را کشیدند و مواد صنعتی و تجملی میسازند دیگر نیاز به حمله نظامی و ورود مستقیم نیست، بلکه به تعبیر جلال آل احمد و شریعتی به ما فهماندند که شما عقبافتاده هستید و اگر قرار است متمدن شوید باید مثل ما لباس بپوشید و بخورید و پارتیهای شبانه برگزار کنید و زن بتواند در همه اجتماعات در کنار مرد در همه زمانها و مکانها باشد و هر وقت این فرهنگ و طرز تفکر را نشر دادند، آن وقت زن مسلمان خودش به دنبال کالای لوکس غربی میرود و حتی این شیوه مصرف را هم مایه متمدن شدن خود میداند،فارغ از اینکه زن جامعه ما دچار مصرفگرایی شد و نقش و کارکرد اصلی خود را از دست داد و دچار یک نوع از خودبیگانگی گردید. غرب ابتدا به ما فهماند که چادر نشان از عقب یافتگی و سنتی بودن است و زن متمدن و امروزی باید فارغ از تعصب به پوشش و حتی تن خود باشد و هرجور که دوست داشت از این تن خود بهره بگیرد، یعنی یک نگاه کاملا ابزاری به زن؛در تفکر لیبرال اقتصادی هم انسان در حد یک کالا تنزل می یابد و هنر انسان و روح و آزادی انسانها معامله میشود، یعنی فقط حداکثر سود را نگاه میکنند. حتی تمام جنگها و استعمار و تهاجم فرهنگی برای همین سود اقتصادی است. اگر با زن مسلمان و اسلام به طور کلی مخالف هستند، نه برای ریشهکن کردن دین و گسترش آیین و دین مسیحیت یا یهودیت است، بلکه برای تغییر نگرش زن ما و ایجاد بازار اقتصادی برای فروش کالای ساخته شده غرب است. یعنی همه چیز در نهایت به سود و تجارت ختم میگردد. به قول دکتر شریعتی او سعی میکند از دختر جامعه ما تیپی بسازد که به دختر یار موسوم است تا بتواند دو نقش استعماری بزرگ را در جامعههای سنتی غیراروپایی بازی کند. دو نقش استعماری، یکی بحث آزادی جنسی که بگویند زن آزاد، یعنی زنی که آزادی جنسی داشته باشد و نقش دوم هم مصرفگرایی و ترویج آن در جامعه (کتاب فاطمه، فاطمه است، دکتر شریعتی). یعنی زن مسلمان را تبدیل به بازارمصرف کردن. دکتر شریعتی در ادامه کتاب فاطمه، فاطمه است بیان میکند که دست در دست هم گذاستند تا از دختران ما، مانکنهای گچی پشت ویترین بسازند که نه زن شرقیاند، و نه زن غربی. نه احساس و مسئولیت زن دیروز ما را دارند و نه شعور زن امروز غربی را. نه زن خانه هستند و نه زن کار. نه در برابر تربیت فرزند مسئول هستند و نه در برابر جامعه. بلکه یک عروسکهای فرنگی توخالی و نقاشی شده هستند به زن گفتند دو راه بیشتری نداری:1- اسیر استحمار کهنه ماندن. 2- قربانی استحمار نو شدن (کتاب فاطمه، فاطمه است، دکتر شریعتی). این دونقش کاملا مکمل همدیگر و لازم و ملزوم هستند، یعنی یکی برای تغییر افکار زن و دوم برای مصرف زن. یعنی فکر زن مسلمان را تغییر دادن جهت خرید کالای غربی. کسانی هستند که دین اسلام و کتاب قرآن را نقد و میکوبند که زن را بعنوان یک برده در دست مردم توصیف کرد و هیچ حق و حقوقی برای زن قائل نشد، حال من وارد این بحث تخصصی نمیشوم، اما همین اندازه اکتفا میکنم که در خود قرآن بارها در آیات سوره نساء به حقوق زن اشاره شده وحتی زن میتواند برای شیر دادن هم دستمزد بگیرد. در قرآن برای پاکی ابتدا به مرد اشاره گردید که چشم خود را حفظ کند. حتی در قرآن به صراحت اشاره گردید که اگر زن گناهی و خطایی مرتکب شد ابتدا او را نصیحت کنید و در مرحله دوم سرزنش و در مرحله سوم با او قهر کنید و اگر بازهم خطا کرد او را کتک بزنید. یعنی اسلام تنبیه فیزیکی را آخرین راه حل قرار داد و امروز روانشناسان برای تربیت یک فرزند یا مجرم هم همین مراحل را پیشنهاد میکنند. حضرت فاطمه هم در صحنه و اجتماع بود، اما بعنوان یک زن. بعنوان یک زن مسلمان و مسئول. آنجا که لازم بود در خانه فرزندانی مانند امام حسن و حسین و حضرت زینب پروش میداد و در شرایط سخت در میدان جنگ احد شمشیر مولا علی را از خون پاک میکرد و زخمهای فراوان پیامبر(ص) و حضرت علی را مداوا میکرد و آنجا که برای نشان دادن مسیر انحرافی حق لازم بود با حرکت اعتراضی خود و وفاداری به مولا علی (ع) نقش خود را به درستی ایفا نمود. دکتر شریعتی نتیجه میگیرد که با اندکی هوشیاری و شناخت میتوان پشت چهره این سه بت استعمار و استحمار و استبداد را شناخت و دید که چگونه از فروید پیامبر علم و روانشناسی ساختند و از جنسیت یک وجدان اخلاقی و از شهوت معبد نیایش و پرستش بنا کردند و نخستین قربانی که در پای این معبد ذبح کردند، زن بود و لذت جانشین عفت و عشق جانشین جنسیت شد. دکتر شریعتی زیبا میگوید که زن ما را منطقی و حسابگر بار آوردند و زن ما آن روح عمیق و احساسات معنوی و غیرمادی و بار مسئولیت جمعی خود را از دست داد و در مقابل مرد امروز میگوید چرا من استقلال اقتصادی نداشته باشم، چرا من در خانه بشینم و فرزند بزرگ کنم؟ چرا من در تمام عمر به یک همسر پایبند باشم؟ چرا من زیبایی خود را نثار تولد فرزند کنم (کتاب فاطمه، فاطمه است، دکتر شریعتی). و این چنین ارزشهای موردنظر زن ما را تغییر دادند و بنیاد خانواده سست و فرزند هم تحویل گروهها و سازمانهای تجاری قرار میگیرد و با دریافت پول، فرزند را بزرگ میکنند. فرزندی که با احساس مادری بزرگ شود کجا و فرزندی که با پول!!!. در کشور آمریکا در برخی ایالات زنانی را اجاره میکنند و با انتقال اسپرم ، بچه خود را در آن رحم بزرگ و به دنیا میآورند. یعنی برای بچهدار شدن هم زن اجاره میکنند. جامعه غرب هم بعد از کشمکشهای زیاد در زمینه حدود آزادی زن و الگوسازی، هرگز موفق نشد که یک زن با کمال و آرمانی تربیت کند و نهایتا زن به یک ابزار تقلیل یافت و همانطور که میدانید امروزه زنان بعنوان یک ابزار و کالا در فیلمهای پورنوگرافی (مستهجن) فعالیت میکنند. یعنی مالکیت زن بر بدن خود و این زن خود را در اختیار شرکتهای تجاری قرار میدهد و در برابر دریافت پول، از زن بعنوان یک کالا برای فروش و تبلیغات استفاده میکنند. اگرچه همه زنان جامعه غرب چنین نیستند، اما مکتبهای دفاع از حقوق زن سر از اینجا درآوردند. به قول شریعتی زن شد مثل یک کالای اقتصادی که به میزان جاذبه و زیبایی اش، ارزش پیدا میکند. در نتیجه باید اعتراف کرد نسل نسل دیروز با امروز و نسل امروز با نسل فردا هیچ شباهتی نخواهد داشت و می بینیم که این چنین شد. اگر کنترلش نکنیم، کسانی تغییرش میدهند که دلشان میخواهند. اگر مقابلش بایستیم، باز هم جبر را منکر شدیم و نمی توانیم درست هدایت کنیم. یکی تیپ ایدهآل خود را حضرت فاطمه و زینب می داند و یکی هم زن متمدن اروپایی، ولی هر دو دروغ میگویند و با ایدهآل خود بیگانه هستند. زنی که قبلا هم مادر بود و هم مدیر خانه و هنرمند بود و هم تولید کننده، حالا تبدیل به یک عروسک و کالای متحرک شد که نظام سرمایدهداری نوع زندگی و حتی چگونگی بیان احساسات او را هم تعیین میکند و او را تبدیل به یک فرد مصرفکننده و خالی از احساس مسئولیت سنگین و رسالت اصلی خود کرده است. میتوان نتیجه گرفت در نظام جهانی شدن و چندالگویی، جامعه ما بیش از هر زمانی نیاز به شناخت حضرت فاطمه (ع) دارد و با الگوسازی میتوان دختران نسل امروز و فردا را نجات داد. یادداشت از:سید حسن اسعدی خوب- کارشناس ارشد توسعه
چهارشنبه ، ۱۱فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آوای ماغر]
[مشاهده در: www.avayemaghar.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]
-
گوناگون
پربازدیدترینها