واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه/سارا قنبرنیااز یک هفته مانده به تعطیلات سال نو، کم کم سیل مسافران نوروزی به سمت گیلان سرازیر میشود. مسافرانی که از همه جای ایران میآیند؛ این را با یک نگاه سرسری به شماره پلاک ماشینهایشان میشود فهمید. بعضی برای خلاص شدن از دود و آلودگی شهرشان، حتی برای چند روز و عدهای هم به هوای لذت بردن از جنگل، دریا و طبیعت بکر، بار سفرشان را میبندند و راهی استانهای شمالیِ کشور میشوند.نوروز گیلان معمولاً بارانی و سرد است؛ مطمئناً کمتر کسی است که این موضوع را نداند اما باز هم تعداد زیادی از مسافران، چادر زدن کنار جاده و اطراف پارکها را به استراحت در مسافرخانه و هتل ترجیح میدهند. بنابراین دیدن چادرهای مسافرتیِ رنگ به رنگی که در امتداد پارکها و فضای سبز شهر به صف شدهاند، دیگر برایمان تبدیل به یکی از منظرههای آشنای نوروزی شده است؛ منظرهای نه چندان چشم نواز اما اجتناب ناپذیر. گاهی مجبور میشویم لذت تماشای گلهای بهاری پارکهای شهر را با تصویر لباسهای کودکانه آویزان از بند رخت عوض کنیم. آن هم بندی که به تنه بی گناه درختهای پارک بسته شدهاند.ما گیلانیها به بند آمدن جادهها و خیابانها هم در این ایامِ پُر رفت و آمد عادت کردهایم. فرقی نمیکند خیابانهای داخل شهر باشد یا جادههای بین شهری، در هر صورت با تراکم ماشینها و ترافیک سنگین، راه بند آمده و اگر حوصله ماندن در ترافیک را نداریم بهتر است فکر بیرون رفتن از شهر و لذت بردن از طبیعت بهاری را از سرمان بیرون کنیم. حداقل تا پایان تعطیلات نوروز!از همه این حرفها که بگذریم، زندگی کردن در استانی با این آب و هوا و این طبیعت مثال زدنی، مایه دلخوشی و شکرگزاری است. چه چیزی بهتر از این است که آدم با صرف حداقل ٣٠ دقیقه زمان، خودش را برساند به دل طبیعت و برای دیدنش هم نیازی به بستن کوله بار سفر و زدن به دل جادهها نداشته باشد؟اما این سیل عظیم مسافران نوروزی با همان چادرهای مسافرتی رنگارنگ، به غیر از ترافیک سنگین جادهها و صدای بی امان بوق ما شن ها، چه یادگاری دیگری از خودشان در طبیعت به جا میگذارند؟ کافی است بعد از تعطیلات نوروز سری به طبیعت استانمان بزنیم تا آنها را پیدا کنیم. کار سختی هم نیست؛ جنگلی که به جای سبزه و چمن با کیسههای پلاستیک و ظرفهای یک بار مصرفی که از وعدههای غذایی به جا مانده فرش شده؛ یا ساحلی که به جای صدفهای ریز و درشت با پوست انواع تخمه و آجیل مزین شده، یا حتی خاکستر نیمه جانی که هنوز زنده است و با هر بهانهای میتواند دوباره شعلهور شود و به جان درختان بی گناه بیفتد.ماسالهاست که به تجربه کردن همه این موارد عادت کردهایم؛ محروم بودن از طبیعت گردی و به جاده زدنهای گاه و بی گاه، نفس کشیدن بوی بد زبالهها به جای عطر بهار در جنگلها و حتی شنیدن وقت و بی وقت بوقِ ماشینها که از ساعتها ماندن در ترافیک خیابانها کلافه شدهاند. همه اینها به یک طرف اما کاش اگر برای لذت بردن از منظرههای بی نظیر بهاری به دل طبیعت میزنیم با میزبان همیشه سخاوتمندمان کمی مهربانتر از اینها باشیم.
۱۱ فروردین ۱۳۹۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]