تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835021762
جریان دیدار سران شیعه و سنی مخالف صدام با او ساعاتی پس از دستگیری اش/ سؤال از صدام درباره دلیل کشتن شهید صدر
واضح آرشیو وب فارسی:عصر دنا: به گزارش « عصر دنا » به نقل از رجانیوز: در قسمت قبلی این سلسله مطالب (که ترجمه ایست از مصاحبه ی تفصیلی احمد چلبی درباره پشت پرده ی سیاست عراق و آمریکا و ایران در سال های اخیر) رسیدیم به نحوه ی چگونگی دستگیری صدام و کشته شدن پسرانش. ادامه مصاحبه را می خوانیم: *بعد از دستگیریِ صدام چه شد؟ -بعد از آنکه خبر دستگیری صدام را رسانه ای کردیم، برمر با من تماس گرفت و درخواست کرد که با او برای دیدن صدام بروم. من هم تعدادی از اعضای شورای رهبری را با خود بردم، دکتر عدنان باچه چی و دکتر عادل عبدالمهدی و دکتر موفق الربیعی. ژنرال سانچز فرمانده نیروهای آمریکایی حاضر در عراق و اسکات کاربنتر هم بودند. به منطقه ی الخضراء [بغداد] رفتیم. از آنجا با یک هلی کوپتر به سمت فرودگاه بغدادی راهی شدیم و از آنجا ما را به ساختمانی یک طبقه [در ممحوطه ی فرودگاه] بردند که روی دیوارش نوشته شده بود «امت واحد عربی، با رسالتی جاودانه» [امة عربیة واحدة، ذات رسالة خالدة؛ شعار اصلی حزب بعث] ظاهرا آنجا مقر حزب بعث بود و دور تادورش درخت بود و سربازان آمریکایی هم از آنجا مراقبت می کردند. وارد ساختمان شدیم. برمر پرسید: میخواهید صدام را از طریق تلویزیون مدار بسته ببینید؟ گفتم: نه ژنرال، بگذار بروم داخل. من جلوتر از آنها وارد راهرویی شدم که منتهی می شد به اتاقی که یک مترش همسطح راهرو بود و مابقی اتاق با ارتفاع سی سانتی متر پایین تر از سطح راهرو، 5 متر دیگر ادامه داشت و عرضش هم سه متر بود. وارد که شدم صدام را دیدم که روی یک تخت نظامی آمریکایی خوابیده و یکی از سربازان آمریکایی دارد بیدارش می کند. سرش را که بالا آورد، مرا دید. یک صندلی برداشتم و در همان قسمت اتاق که مرتفع تر بودم گذاشتم و نشستم درست روبروی صدام. فقط نیم متر فاصله بینمان بود. بعد هم بقیه پشت سر من وارد شدند. برمر و سانچز هم نزدیک دیوار در کنار در ایستادند و نگاه می کردند. من اصلا حرف نزدم، فقط صدام را زیر نظر گرفته بودم. دو چیز را در او او می دیدم: اول، جهلش نسبت به اوضاع جهانی و ملاک قدرتمندی جهانی، و دوم اینکه تصور واقعی از توزیع قدرت نداشت. [دیدار احمد چلبی با صدام در بازداشتگاه] *از کجا این را برداشت کردی؟ -از صحبت هایش، از نوع بیان کردن مطالب توسط او و تصوراتش از قضایای جاری. چیز دیگری که دیدم اینکه خیلی خودشیفته بود. صدام معتقد بود آنچه می کند صحیح است، بدون هیچ استدلال منطقی، و هر آنچه او نمی کند غلط است. چیزی که می دیدم موجب شد برای اوضاع عراق و بر 35 سالی که عراق تحت حاکمیت او سپری کرده بود تأسف بخورم. بگذار بگویم وقتی که [پس از سقوط صدام] وارد بغداد شدم از وضعیتش شوکه شدم. واقعا شوک بزرگی به من وارد شد. واقعا بغداد به نظرم شهری در سطحی دیگر [با آنچه باید باشد] رسید، انگار که وارد پایتخت یک کشور فقیر آفریقایی شده بودم. *وقتی وارد اتاق شدید موفق الربیعی به صدام چه گفت؟ -[باخنده:] به صدام گفت: تو در دنیا و آخرت ملعونی. صدام هم به موفق گفت: ساکت شو خائن، مزدور. *موفق [الربیعی] را می شناخت؟ -نه. *تو را شناخت؟ بله. همین که وارد شدیم مرا شناخت. موفق گفت: من خائن و مزدورم؟ صدام هم جواب داد: بله، مگر جز این است که با اینها آمده ای؟ و به آمریکایی ها اشاره کرد. *با [عدنان] پاچه چی هم حرف زد؟ -عدنان به صدام گفت: چرا از کویت خارج نشدی؟ صدام از من خواست حاضرین را معرفی کنم. گفتم: عدنان پاچه ی و دکتر عادل [عبدالمهدی] و موفق [الربیعی]. وقتی گفتم عدنان پاچه چی، صدام رو کرد به او گفت: دکتر پاچه چی تو یک زمانی [قبل از روی کار آمدن حزب بعث] وزیر خارجه عراق نبودی؟ او هم گفت: چرا. و بعد رو به صدام گفت: چرا وقتی از جنگ با ایران، پیروزمندانه خارج شدی[!!!] و همه دنیا با تو بودند و امکانات هم داشتی، از کویت خارج نشدی؟ چرا این کار را کردی؟ صدام هم جواب داد: دکتر عدنان، خود تو جزو مؤیدین این نبودی که کویت، جزئی از عراق است؟ در اصل دکتر پاچه چی، پیشترها کتاب خاطرات خود از حضورش در سازمان ملل را نوشته و در آن از موضع عبدالکریم قاسم که کویت، جزئی از عراق است دفاع کرده بود. وقتی صدام آن جواب را داد، عدنان دستپاچه شد و گفت: آن برای خیلی وقت پیش است، خیلی وقت پیش. من هم همه این صحنه ها را فقط نگاه می کردم و اصلا حرف نزدم. [از راست: عادل عبدالمهدی، عدنان پاچه چی، احمد چلبی، پل برمر و موفق الرُبَیعی] *صدام با عادل عبدالمهدی حرف زد؟ -بله. موفق از او پرسید: چرا صدر را کشتی؟ صدام گفت: کی؟ گفت: سید محمد باقر صدر و خواهرش بنت الهدی. صدام گفت: صدر و آن مرد همه شان خیانتکار بودند و مستحق مرگ بودند. عادل عبدالمهدی پرسید: عبدلخالق السامرائی را چرا کشتی؟ صدام گفت: عبدالخالق که بعثی بود. *یعنی به تو چه ربطی دارد؟ -بعدش موفق پرسید: چرا همانطور که بچه هایت با آمریکایی ها جنگیدند تو نجنگیدی؟ صدا گفت: انتظار داری با این ها بجنگم؟ یعنی کسرشأن خود و مسخره می دانست. درحالیکه بقیه را دعوت و تحریک به جنگ و مرگ می کرد، ولی خودش را مجبور نمی دید که بجنگد و معتقد بود کاری که کرده درست است. *برمر با او صحبتی نکرد؟ -نه. حتی یک کلمه هم نه. *صدام ترسیده بود؟ -وقتی بیرون آمدیم ترسید. گفت می خواهد با آقای چلبی و دکتر پاچه چی صحبت کند. ایستادم، صدام آمد و گفت: «یعنی تمام شد؟ همین بود؟» *چیز دیگری هم موقع بحث گفت؟ -یک سری به اصطلاح کل کل. صدام مطمئن بود که آنچه انجام داده صحیح بوده است و نوعی تکبر داشت و هیچ بازبینی درباره آنچه رخ داده بود نمی کرد [و نیازی به آن نمی دید]. در آن دیدار گفت: «قبلا که گفتم با آمریکایی ها خواهم جنگید و الان دارم با آنها می جنگم.» *یعنی با مقاومت؟ از سقوط بغداد حرفی نزد، از خیانت؟ -اصلا. همه ی چیزی که گفت این بود که با آمریکایی ها می جنگد. *پس چطور [خطاب به موفق الربیعی] گفت که چطور انتظار داشتی با آمریکایی ها بجنگم؟ -منظورش شخص خودش بود؛ ولی از دیگران می خواست که بجنگند. او خودش را یک نماد [و رأس] حساب می کرد که لازم است از خطرات به دور باشد و امت را رهبری کند. و وقتی قضیه می رسید به شخص خودش، شخصا نمی جنگید. بعد از گفتگو، آمریکایی ها کاغذ هایی که پیش صدام پیدا کرده بودند را آوردند که مربوط بود به مجموعه هایی که صدام برای مقاومت در برابر آمریکایی ها تشکیل داده بود. او هفت مجموعه در الکرخ وست در الروسان داشت. در آن اوراق اسامی آنها و تأمین مالی شان را تدوین کرده بود. طبق همان چیزی که ما حدس می زدیم (ما از قبل قضایا را پی گرفته بودیم) اکثر آنها از اعضای حزب بعث بودند ولی از آن درجه ای که اسامی شان چندان رسانه ای نبود. *این شبکه دستگیر شدند؟ -آمریکایی ها آن برکه ها را برای ما آوردند. ما می شناختیمشان و می خواستیم دستگیرشان کنیم. آمریکایی ها درباره آنها سؤال می پرسیدند. آن ها اعضای حزب بعث بودند و کارآیی و فعالیت چندانی نداشتند، ولی آمریکایی ها همه شان را دستگیر کردند. این ها سران آن شبکه بودند. ولی مقاومتی که [به مرور] در برابر آمریکایی ها ایجاد شد، این نبود. آنچه رخ داد، سیر دیگری داشت. قضیه زرقاوی و القاعدة ایجاد شد و در ابتدا هم به سفارت اردن حمله کردند، بعدش سرج دمیلو از سازمان ملل را کشتند و بعم هم سید محمد باقر حکیم را. همه اینها پشت سر هم در آگوست 2003 رخ داد و عملیات ها شروع شد. یعنی گروهی که صدام تشکیل داده بود ارتباط حقیقی ای با مسائل بزرگی که رخ می داد نداشت و اعضای حزب بعث که بودند، دعوت او را اجابت نکردند. آنها در دوره ای، یک سری گروه تشکیل دادند و بعد به القاعده و اسلامگرا ها متصل شدند و توانایی ها و تجربیات [اطلاعاتی و نظامی و ...]شان را در اختیار القاعده و اسلامگرا ها قرار دادند. *به عنوان یک عراقی چه حسی داشتی که همراه با آمریکایی ها آمده بودی و رئیس جمهور عراق را دستگیر شده می دیدی؟ -برای عراق احساس تأسف کردم. این مرد 35 سال بر عراق حکومت کرده بود و عراق را به این شرایط کشیده بود و ملت عراق به این درجه از خرابی و نابودی و محرومیت و فرصت های از دست رفته دچار شده بود. شدیدا احساس تأسف کردم، درحالیکه خرابی و نابودی ای که در نتیجه ی حکومت او بر سر عراق آمده بود می دیدم و با آنچه در کشورهای همسایه رخ داده بود مقایسه می کردم. *روز اعدام صدام چه حسی داشتی؟ -من شخصا مخالف اعدام هستم. ولی عراقی های بسیاری حس کردند که با اعدام صدام به حق خود رسیده اند. طبعا همه عراقی ها نه، ولی اکثریت چنین حسی داشتند. *در مورد روشی که اعدام شد چه؟ -باید به صورت بهتری انجام می شد. ولی موضوع این نیست. صدام از حق محاکمه در برابر خبرگان قانونی برخوردار شد. من خودم در اولین جلسه دادگاه او حاضر بودم. او هم متوجه حضور من شد. دادگاه را زیر نظر گرفتم و اینطور حس کردم که او هم حق دفاع از خود را داشت، ولی تیم وکلای او از جهت حقوقی واقعا بد بودند. *موقع محاکمه ی او حس می کردی «دلت خنک شده است»؟ -ابدا. ابدا. من اساسا چنین احساساتی ندام. موازنه ی بین جرم و مجازات از نظر منطقی معقول است، ولی انسان از حالتی که با آن مواجه است متأثر می شود، همانطور که از جرائمی که صدام مرتکب شده بود متأثر می شود. *برگردیم به دیدار با صدام. -یکی از آمریکایی ها تصویری از من و صدام گرفته. دیدی اش؟ این تصویر در نشریه ی کنگره[ملی عراق] در صفحه اول منتظر شد. برمر از انتشار آن عصبانی شده بود. من البته خبر نداشتم. گروه ما این عکس را گرفته و منتشر کرده بودند، بعد از آن من دیگر خواستار دیدار با صدام نشدم. او درباره آنچه پشت سر خود گذاشته بود، مسئولیتی تاریخی داشت. در دوره حکمرانی صدام پول هایی وارد عراق شد که می توانست با آن پول ها حداقل به سطح ترکیه برسد، تازه اگر نگوییم به سطح یک کشور اروپایی دیگر. ولی عراق الان ویران شده است. ما از قضیه «نفت در برابر غذا» اطلاع داریم. در خلال هفت سالی که ین برنامه اجرا می شد اهتمام حکومت عراق این نبود که پول بیشتری برای خدمت رسانی به ملت به دست بیاورد، بلکه اهتمام اساسی اش این بود که بیشترین میزان پولی که می تواند را به صورت غیر قانونی (یعنی خارج از تصمیمات سازمان ملل) به دست بیاورد تا دستگاه های سرکوبگر و اطلاعاتی و سلاح هایش را تقویت کند. آیا می توانیم تصور کنیم که عراق در سال 2002 به میزان 6 میلیون دلار دارو وارد می کرد؟ این بد استفاده کردن از پول بود. *منظورت این است که دارویی نبود؟ -بله، دارو نبود. اوضاع مردم خراب بود. حقوق یک معلم عراقی ماهانه فقط چند دلار بود. میزان بی سوادی گسترش یافته بود. *درباره سقوط بغداد چه می گویی؟ -وقتی آمریکایی ها رسیدند ارتش عراق با جدیت نجنگید، عملیات هایی غیر نظامی صورت گرفت. *آیا نبرد فرودگاه، بزرگنمایی شده است؟ -اتفاق بزرگی رخ نداد. البته درگیری رخ داد ولی درگیری عظیمی نبود و آمریکایی ها توانستند دوهزار قطعه تجهیزات زرهی را به مسافت 500 کیلومتر و بدون مواجه شدن با مقاومتی واقعی از کویت به بغداد منتقل کنند. ارتش عراق نجنگید، و اگر می جنگید (یعنی چیزی که بعد از اشغال رخ داد) آمریکایی ها خسارت ها و تلفات زیادی می دادند. یادم هست وقتی که در آگوست 2002 به عنوان یکی از مخالفین صدام با رامسلفد دیدار کردم، هم و غم اصلی او و مایزر این بود که ببینند آیا بغداد تجهیزات دفاعی مستحکم دارد یا نه و آیا ساکنینش در خیابان ها مقابل آمریکایی ها مقاومت خواهند کرد یا نه. ما دائما تأکید داشتیم و تأکیدمان هم درست بود که نه ارتش عراق و نه ملت عراق از صدام دفاع نخواهند کرد. *آیا آمریکایی ها با برخی افسران عراقی ارتباطی داشتند؟ -ابدا. *درباره فروپاشی ارتش عراق بگو. -در روز 9 آوریل حتی یک پایگاه هم برای ارتش عراق نمانده بود، همه شان فرار کرده بودند. آمریکایی ها خیال می کردند که در جنگ ضد عراق پیروز شده اند، ولی این ملت عراق بود که خود را پیروز حساب می کرد. آمریکایی ها بر ملتی وارد شدند که نه تنها خود را شکست خورده نمی دید بلکه خود را پیروز محسوب می کرد. آمریکایی ها نفهمیدند چطور از این قضیه استفاده کنند. تفاوت زیادی بین روحیه ملت عراق در سال 2003 و ملت ژاپن در سال 1945 [در پایان جنگ جهانی دوم] بود. ژاپنی ها در آن سال خود را شکست خورده می دیدند فلذا به اطاعت از آمریکایی ها در هر موضوعی گردن می گذاشتند، ولی عراقی ها خود را به واسطه ی سقوط صدام پیروز می دیدند و وقتی آمریکا اعلام «اشغال» کرد، حس کرد که فریبش داده اند چرا که ملت عراق حساب می کرد آمریکایی ها برای «آزادسازی» آمده اند. این نکته ای است که آمریکایی ها تا همین الان هم نفهمیده اند. آمدند و خودشان را «اشغالگر» معرفی کردند. ادامه دارد ... -------------------------------------- مترجم: وحید خضاب بخش های پیشین: توضیحی پیرامون خاطرات احمد چلبی قسمت اول قسمت دوم قسمت سوم [مطالب مندرج در این سلسله مطالب لزوما مورد تأیید رجانیوز و مترجم نیست و تنها به جهت حفظ امانت به صورت کامل نقل شده است. خصوصا مطالب مرتبط با نیروهای ایرانی، نیازمند تأیید از سوی مراجع ذی صلاح است.]
دوشنبه ، ۹فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر دنا]
[مشاهده در: www.asrdena.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]
صفحات پیشنهادی
استکبار جهانی در واقعه تاسوکی قصد تفرقه بین شیعه وسنی را داشت که به اهداف شوم خودش نرسید
امام جمعه زابل گفت یکی از اهداف دشمن ایجاد تفرقه بین شیعه وسنی بود که بحمدالله بابیداری مردم عزیز شیعه وسنی این خطه که بصیرت کامل داشتند نقشه های دشمن نقش بر آب شد به گزارش پایگاه خبری اوشیدا" حجت الاسلام کیخا امام جمعه شهرستان زابل در گفتگو با خبرنگار ما گفت یاد ونام شهدتیراندازی در بروکسل در جریان عملیات دستگیری یکی از عاملان حملات پاریس
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب Entekhab ir به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری فارس رسانه های بین المللی از وقوع تیراندازی در بروکسل در جریان عملیات دستگیری یکی از عاملان حملات پاریس خبر داده اند جمعه ۲۸اسفند۱۳۹۴نامه افشا شده هیلاری درباره ایران، بشار و جنگ شیعه و سنی
نامه افشا شده هیلاری درباره ایران بشار و جنگ شیعه و سنی متن افشا شده نامهای که هیلاری کلینتون در سالهای مذاکره سعید جلیلی با ۱ ۵ نوشته نشان میدهد که آمریکا از همان زمان خواستار سقوط بشار اسد بوده و مذاکرات را هم راه حل قطعی برای از بین بردن توان هستهای ایران نمیدانسته استتصویری جالب از نماز خواندن دو شیعه و سنی بر روی یک سجاده
یکی از شهروندخبرنگاران عکسی از نماز خواندن دو مسلمان شیعه و سنی بر روی یک سجاده در امیدیه را برای ما ارسال کرده است به گزارش گروه شهروند خبرنگار ذاکرنیوز یکی از شهروندخبرنگاران عکسی از نماز خواندن دو مسلمان شیعه و سنی بر روی یک سجاده در امیدیه را برای ما ارسال کرده است گفتنی اسعلت دستگیری عالم شیعه در عربستان
اسلام تایمز پایگاه های خبری فیلم سخنرانی شیخ حسین الراضی از علمای شیعه عربستان در حمایت و تمجید از حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران را منتشر کردند به گزارش اسلام تایمز شیخ حسین الراضی در خطبه اخیر در یکی از مساجد شهرک العمران در الاحساء به تمجید از حزب الله پرداخت و گفتشیعه و سنی بر روی یک سجاده
شهیدخبر شهیدنیوز یکی از شهروندخبرنگاران عکسی از نماز خواندن دو مسلمان شیعه و سنی بر روی یک سجاده در امیدیه را برای ما ارسال کرده است یکی از شهروندخبرنگاران عکسی از نماز خواندن دو مسلمان شیعه و سنی بر روی یک سجاده در امیدیه را برای ما ارسال کرده است گفتنی است این دو نفر از کارکصحنه های عجیب در جریان دیدارهای مقامات سیاسی جهان + تصاویر
روزنامه انگلیسی گاردین با انتشار گزارشی در پایگاه اینترنتی خود نوشت چنانچه تاکنون ویدیوی دست دادن فاجعه بار باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و رائول کاسترو رهبر کوبا را تماشا نکرده اید پیشنهاد می کنم حتماً این کار را بکنید در این صحنه غیرعادی که دوشنبه هفته گذشته و در پایانهاشمی رفسنجانی: کشورهای منطقه از زندگی برادرانه شیعه و سنی در ایران الگو بگیرند
به گزارش خبرگزاری اهل بیت ع ـ ابنا ـ در پنجمین روز بهارآیت الله هاشمی رفسنجانی به منطقه عسلویه پایتخت انرژی ایران سفر و از شرکت های ساخته شده و در حال ساخت مربوط به صنایع گوناگون پتروشیمی بازدید و با کارکنان کارگران و مدیران مجموعه بزرگ پارس جنوبی دیدار کرد رئیس مجمع تشخیص مفاجعه اى بدتر از انفجارهاى بروکسل در ایران/ دیدار اتفاقی روحانی و خواننده پاپ/ نحوه نظارت مجلس خبرگان بر رهبری
در رصدخانه تیتر و خلاصه ای از مهم ترین اخبار ی که اطلاع از آن ها ممکن است برای مخاطبان مهم و قابل توجه باشد در اختیار مخاطبان قرار می گیرد دیدار اتفاقی روحانی و خواننده پاپ رئیس جمهور ایران به صورت اتفاقی با احسان خواجه امیری خواننده پاپ در کیش روبه رو شد حسن روحانی برای شرکتسیستان و بلوچستان میزبان ۱۰۰۰ بسیجی شیعه و سنی در اردوی های جهادی
به گزارش بسیج سازندگی سرهنگ علی اکبر جعفری در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در زاهدان اظهار داشت اردوهای جهادی متشکل از 37 گروه بوده که تعداد هفت گروه آن از شهرستان های تهران البرز کرج اصفهان شیراز مشهد و قم به سیستان و بلوچستان اعزام شده اند وی با بیان اینکه 30 گروه جهادی نیز-
گوناگون
پربازدیدترینها