واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
یادداشت چند روز قبل در باره آقای مشایی بازتاب زیادی در سایت ها و نشریات مختلف داشت. اکثر آنها یا متن کامل و یا بخشی از آن را بدون حاشیه منتشر کرده بودند الا روزنامه جمهوری اسلامی که با درج قسمت کمی از یادداشتم در پایانش نوشته بود : «به نظر می رسد شکستن کاسه کوزه ها بر سر مشایی با این هدف صورت می گیرد که مقصر اصلی را از تیررس خارج نماید.» بنده به مدیر مسئول محترم این روزنامه ارادت دارم و به همین دلیل لازم می دانم چند برگ از تاریخ را به ایشان یادآوری کنم، به گمانم پس از آن راحت تر بتوان در باره اینکه چه کسی و به چه قیمتی کاسه کوزه ها را بر سر این و آن شکسته قضاوت کرد. 1 . انتخابات دور نهم را همه به یاد داریم ، کاندیداهای مختلف هر یک به نوعی برای جلب آرای مردم تلاش می کردند. در بین کاندیداها اما شیوه ای که آقای هاشمی به آن تن داد از همه تعجب برانگیزتر بود . مصاحبه نمایشی جمعی از دختران و پسران که با مدل های مختلف لباس ، حجاب ، ادبیات و مطالبات فرهنگی و سیاسی گرد یک میز جمع شدند و با طرح مطالبی درباره آزادی ماهواره و خسته شدن از تذکرات خیابانی و پرس و جوهای پدر و مادر وقتی دیر به خانه می آیند و ... که از قضا این اظهارت توانستند اشک آقای هاشمی را درآورند. آقا مسیح شما که آن صحنه ها و دیالوگ های تلخ را فراموش نکرده اید؟ فردای آن روز، قلم شما کاسه کوزه ها را بر سر مشاوران تبلیغاتی آقای هاشمی و ترتیب دهندگان برنامه مصاحبه شکست ، کانّه ایشان اصلا از نمایشی بودن مصاحبه خود خبر نداشتند در حالی که همه می دانستند و بعدها نیز از اطرافیان ایشان شنیدم که آن روز آقای هاشمی گفته بود : ببینید ما را به چه کارهایی وا می دارند! روز بعد از این نمایش در ستون «جهت اطلاع» خود نوشتید: دیروز، در اعتراض به فیلم تبلیغات انتخاباتی آقای هاشمی رفسنجانی که عصر شنبه از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، تلفنهای زیادی به روزنامه «جمهوری اسلامی» شد. معترضین معتقد بودند صحنههایی از این فیلم، چه از نظر چهره تعدادی از حضار، چه نوع نشستن مختلط آنها و چه نوع سؤالهایی که مطرح کردند و همینطور صحنه و مطالب گفته شده در آخر فیلم توسط یکی از دختران حاضر در جلسه، از شخصیتی همچون آقای هاشمی رفسنجانی دور از انتظار بود. متأسفانه ترتیبدهندگان این برنامه به جای آنکه به مسائل مهم جامعه، منطقه و جهان توجه کنند، چند موضوع پیش پا افتاده را برای این گفتگو در نظر گرفتند و نوع گفتوگو را نیز طوری برنامهریزی کردند که اصولاً با نیازهای مردم و آنچه باید با یک کاندیدای ریاست جمهوری در میان گذاشته شود، هیچ تناسبی نداشت. ترکیب ترتیب داده شده برای این گفتوگو نیز هیچ تناسبی با ترکیب مورد انتظار جامعه آرمانی ایران اسلامی نداشت. به نظر میرسد جناب آقای هاشمی رفسنجانی باید در مورد اطرافیان، برنامهریزان و دستاندرکاران امور تبلیغاتی خود تجدیدنظری اساسی به عمل آورند تا شخصیت انقلابی و اسلامی ایشان، که حفظ آن از اهمیت ویژهای برخوردار است، دچار لطمه نشود. آقا مسیح ! مشایی در چند مورد به غلط سخن گفته ، اما قطعا بدتر از این نمایش انجام نداده، شما بگویید داده ؟! 2 . کمی عقب تر باز گردید ، آن روز را به یاد آورید که برخی از فرزندان ایشان به اباحه گری رو آوردند و هر روز در عالم ورزش و نرمش دست گلی به آب دادند. حتما از یاد نبرده اید روزهایی را که در عالم فرهنگ ، وزیر خوش لباس و همیشه آراسته دولت سازندگی که بعدها سنگر ریاست جمهوری را تحویل گرفت، کاری کرد که علما به فریاد آمدند. طنین سخنرانی هشدارآمیز آیت الله فاضل لنکرانی (ره) در مدرسه فیضیه هنوز در گوش ما طنین انداز است، شما را نمی دانم ؟ اما آن روز هم شما کاسه کوزه ها را بر سر اطرافیان آقای هاشمی شکستید و ... باز یادآور می شوم ، مشایی جملاتی را نادرست به زبان آورده ، اما قبح اقدامات اباحه گرایانه آن دوره صد برابر بزرگ تر از قبح جملات مشایی بوده، نبوده ؟! 3 . در هشت سال مشهور به سازندگی ، سیاست های مدیریتی و اقتصادی ایشان کار را به تورم بیش از 45 درصد رساند، سیاست تعدیل بر فاصله طبقاتی جامعه افزود. مدیریت اشرافی و رفاه طلبانه دوره سازندگی کاری کرد که مردم دیگر مسئولان را از جنس خود نمی دانستند و همین عامل سردی روحیه آنها و کاهش مشارکت های سیاسی شد تا جایی که در دوره ایشان، سردترین انتخابات ریاست جمهوری تاریخ کشورمان با مشارکت کمتر از 50 درصد برگزار شد. آن روز هم شما کاسه کوزه ها را بر سر مردم شکستید که عجب مردم قدرنشناسی. بگذریم از این که امروز گفته می شود در صورت مشارکت کمتر از چهل میلیون - یعنی 87 درصد حضور مردم - نشانه بی تفاوتی و به ضرر کشور و مردم است! 4 . امروز که به تیترها و صفحات روزنامه شما نگاه می کنیم ، حکایت تلخ فراموشی دوره حاکمیت اصلاح طلبان را در آن می بینیم، آقا مسیح متأسفم ! تأسف از این که با آن همه علاقه به آقای هاشمی، به دلیل بغض از احمدی نژاد ، یادتان رفته که چه کسانی با تمام قوا برای تخریب هاشمی کمر بستند تا جایی که در انتخابات مجلس ششم او را به قعر جدول سی نفره تهران کشاندند و آن چنان بلایی بر سرش آوردند که مجبور به انصراف از نمایندگی مردم شد، آن را هم نپذیرفتند و گفتند هاشمی باید بر کرسی مجلس بنشیند تا ما انصرافش را بررسی کنیم یعنی ما می خواهیم هاشمی را له کنیم ! همان اصلاح طلبان که از قضا همواره مورد حمایت غرب بودند و هستند، هشت سال برای به چالش کشاندند ولایت فقیه از هر ترفندی بهره جستند، از بالا چانه زدند و از پایین فشار آوردند ، حاکمیت را دوگانه دانستند و انتخابی و انتصابی اش کردند، کار را به تحصن در مجلس ششم و استعفای دسته جمعی در صحن علنی مجلس کشاندند ، استانداران اصلاح طلب با امضای استعفای خود و تهدید به عدم برگزاری انتخابات مجلس هفتم در برابر رهبری نشستند و چشم در چشم ایشان انداختند. آقا مسیح ! بغض احمدی نژاد همه اینها را از یاد آقای هاشمی برده ، شما چرا ؟ مشایی بد کرده از نظر ما همین میزان هم نباید در دولت عدالت دیده شود، پس به آن معترضیم اما واقعا قبح اقدامات مشایی با آنچه در دوره اصلاح طلبان گذشت قابل مقایسه است؟ 5 . چهار سال است که از آن روزهای تلخ گذشته و امروز شما حامی کاندیدایی هستید که اعلام کرده ولایت فقیه قدرتی است که جلوی کودتا را می گیرد، در درستی این سخن شک نباید کرد اما تعجبم از این است که چطور آقای موسوی در اطراف خود همان کودتاگران را نمی بیند؟ کودتاگرانی که دیروز با استعفایشان دل دشمن را شاد کردند و امروز علم حمایت از موسوی بر دوش دارند و با او عکس یادگاری می گیرند و برایش کف می زنند و شال سبز یا زهرا به گردنش می آویزند؟! با این همه اما باز متاسفانه آقای هاشمی به دلیل بغض از رویگرانی مردم و شکست چهار سال قبل ، کاسه کوزه ها را بر سر احمدی نژاد می شکند و شما هم به پیروی از ایشان ! /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]