واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
چرا «همای» با ایرادات اش دوست داشتنی است؟
«سعید جعفزاده احمد سرگورابی» را با نام هنری «پرواز همای» می شناسیم؛ همان کسی که یک دهه پیش، با آلبومی از اجرای کنسرتش در تهران، ناگهان سروصدایی به پا کرد.
مجله روشن - فرشید باغشمال: در بررسی «شعر اعتراض» گفته اند باید بین «شعر و شعار» تمایز قائل بود؛ حتی وقتی این نوع شعر در خدمت هنر دیگری چون موسیقی قرار می گیرد. اوایل دهه 80 بود که در فضای حکم رانی چهره های خاص موسیقی سنتی، نام خواننده ای بر سر زبان ها افتاد که بیش از هر چیز، مخاطبان و علاقه مندان، او را با اشعار جسارت آمیز تصنیف ها و آوازهایش شناختند.
او با انتخاب شعرهای خاص، خیلی سریع به پایگاه گسترده ای در موسیقی سنتی کشور دست یافت. طرح مسائل و دغدغه های نسبتا تند اجتماعی توسط «پرواز همای» موجب شد، دایره مخاطبان او، از حوزه علاقه مندان صرف موسیقی سنتی، فراتر رود و شعاع گسترده ای را به خصوص در میان جوانان دربر گیرد. اما موسیقی همای چه قدر توانسته در مرز شعر و شعار با دقت حرکت کند؟
فرغانی یا شجریان؟
در نگرش اجتماعی حافظ، اعتراض ادبی، از پرخاش ها و بدگویی های شعاری به جامعه و زمامداران زمانه خوش دور است. مثلا شعر اعتراض در کار «سیف فرغانی» (شاعر معروف قصیده «هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد» که اتفاقا از معاصران حافظ نیز است)، ظاهرا از کارهای اعتراضی حافظ برجسته تر به نظر می آید. اما برداشت سیف از «شعر اعتراض» عمیق نیست. اعتراض سیف، علی رغم برخورداری از صلابت زبان و غنای مضمون، سطحی، عصبی و هیجانی است: «چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد/ بیداد ظالمان شما نیز بگذرد/ آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام/ بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد»
اگرچه سیف، از سوی مخاطب عام، خیلی خوب درک می شود، اما حافظ هیچ گاه گوهر ارزش مند شعرش را صرف بد و بیراه های بی پرده و نفرین های ملال آور نمی کند. اعتراض حافظ، متین و هنرمندان است: «صحبت حکام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جوی بو که برآید/ بر در ارباب بی مروت دنیا/ چند نشینی که خواجه کی به در آید؟»؛ همین موجب می شود اطلاق «بزرگ ترین و رندترین شاعر معترض» به حافظ، توصیفی دقیق و منصفانه باشد.
«خدا» در آثار پرواز همای، به میان دهقانان می آید؛ با آنان مهر می کارد، اشک می ریزد و در عین حال، با کدخدا اخوتی ندارد. او با جسارت، به شیخ و زاهد خرده می گیرد، بلکه با عتاب نیز سخن می گوید. سازبندی های غالبا حجیم و پرخروش، به همراه اوج های بلند، تحریرهای کش دار و فرودهای ناگهانی در موسیقی همای، در خدمت مفاهیم کلامی موسیقی او طراحی و اجرا می شود. از سوی دیگر، فضای اجتماعی حاکم در یک دهه اخیر کشور، موجب شده همای، به خصوص از سوی بخش های ناراضی جامعه، به خوبی درک شود.
وجهه اجتماعی آثار همای را در کنار اثری مثل «بیداد»، «محمدرضا شجریان» بگذارید. نتیجه همان قیاس سیف فرغانی و حافظ است. همای هم چون سیف، از توانمندی های ویژه ای برخوردار است اما مزیت های هنری خود را عتمدتا صرف شعرهای شعارآلود از قبیل «زاهدا من که خراباتی و مستم به تو چه؟»، «در شهر ما سزای پریدن تفنگ نیست» و «کدخدا دیرزمانی ست که دیوانه شده ست» می کند. اما شجریان همین مفاهیم را در مجموعه «بیداد» و سایر آثار هم ترازش، با انتخاب هوشمندانه و هنرمندانه از شعر حافظ و با در نظر داشتن هر دو وجهه اجتماعی و هنری موسیقی، مورد توجه قرار می دهد.
جای خالی یک مشاور ادبی
همای در شعر، از محضر «علی اصغر دادبه» بهره برده است. با این حال، به نظر می رسد او، امروز بیش از هر زمان به مشاوره در انتخاب شعر نیاز دارد. نگاهی گذار به آثار او از سهل انگاری ها و غلط های فاحش در ادای شعر حکایت می کند. مثلا در آوازی که همای از غزل معروف «محمد سلمانی» دارد- طرف نظر از این که آواز ملایم و نوازش گری چون اصفهان، تا چه حد متناسب مضامین اجتماعی و اعتراضی است- خواننده برای پر کردن خلا آوازی، یک «که» به شعر اضافه می کند و با شکستن وزن، می خواند: «باور کنید "که" پاسخ آینه سنگ نیست»؛ این کار عجیب در بیت آخر هم تکرار می شود. آن جا که مصرع «تنها، یکی به قله تاریخ می رسد» خوانده می شود: «تنها یک نفر به قله تاریخ می رسد» مشابه این اقدام با زیر و زبر کردن غزل معروف «محمدرضا یعقوبی» صورت گرفته است. چند بیت زیر از این غزل زیبا است:
پای یک مسجد متروک بنای ده ماست/ نوتر از منظره های مقبره های ده ماست/ کدخدای ده ما هرچه بگوید حق است/ کدخدای ده ما نیست خدای ده ماست/ کدخدا را چو خدا قبله حاجات کردیم/ کدخدایی و خدایی که بالای ده ماست
اما همای این شعر را به این شکل اجرا کرده است:
کدخدایی که گمان کرده خدای ده ماست/ خدا نیست، بلای ده ماست/ روزگاری ست به گوش همه خواند که خدا/ خانه اش در ده ما نیست جدای ده ماست/ بینوا بی خبر از حال و هوای ده ماست/ کدخدا دیرزمانیست که دیوانه شده ست و...
چنان که اشاره شد، مخاطب ناراضی، به دلیل قیاس و تقابل «خدا و کدخدا» در کار همای گله ها و نارضایتی های خود را در بستر موسیقی، برآورده شده می بیند اما کاری به محتوای نسبتا ضعیف و حتی در جایی بی معنی آن ندارد...
«همای» خواننده و آهنگ سازی که یک دهه پیش با اشعار اجتماعی اش به شهرت رسیده بود، پس از هشت سال دوباره در ایران به روی صحنه برود.
جشنواره فجر شده است جشن خانوادگی برای یک عده
سبا حیدرخانی: «سعید جعفزاده احمد سرگورابی» را با نام هنری «پرواز همای» می شناسیم؛ همان کسی که یک دهه پیش، با آلبومی از اجرای کنسرتش در تهران، ناگهان سروصدایی به پا کرد. این سروصدا، نه به خاطر صدا یا موسیقی اش، که بیش تر به دلیل اشعاری بود که می خواند؛ او هم چون حافظ به شیخ و زاهد خرده می گرفت و همچون مولانا رو به کعبه رفتگان فریاد می زد که معشوق همین جا است.
به این ترتیب «جعفرزاده»، «همای» شد و موسیقی اش چیزی شبیه یک بیانیه. حالا سال ها از آن روزگار گذشته و همای دوباره به ایران برگشته است؛ در این مدت از تیزی تیغ شعرهایش کم کرده و برای آهنگ سازی و تنظیم قطعاتش وقت بیش تری گذاشته است. با او درباره بازگشتش به ایران صحبت کردیم و خواستیم نظرش را درباره آهنگ سازان ایرانی بدانیم. شاید او را مغرور بدانیم وقتی خود را «ادیب» می داند ولی حاضر نیست درباره کسی حرف بزند.
امسال بعد از مدت ها دوری از صحنه در داخل ایران، کنسرتی برگزار کردید و در جشنواره موسیقی فجر هم حضور داشته اید، که در هر دو استقبال خوبی از شما شده؛ همین استقبال و پیگیری علاقه مندان به موسیقی تان، نشان داد در این دهه گذفشته ویژگی های یک سلبریتی پرطرف دار را داشته اید. شاید چون شما همان «همای» هشت سال پیش هستید؛ نه؟
همای همیشه همان همای است؛ اما من امروز آگاه تر، باتجربه تر و با دانش بیش تر به ادبیات و موسیقی می پردازم و رویکردی امروزی تر هم به این حوزه ها دارم.
هنوز فکر می کنید بیان مسائل اجتماعی در قالب آثار موسیقیایی تان یک وظیفه و رسالت است که باید به عنوان هنرمند آن را انجام دهید؟
این رسالت همه هنرمندان در همه عصرهای تاریخ بوده و است و من هم مستثنا نیستم؛ البته در کنار آثاری با مفهوم اجتماعی، همیشه تعداد قطعه عاشقانه هم در اجراهایم دارم.
برخی می گویند مخاطبان شما از طیف خاصی با یک سلیقه موسیقی واحد نیستند چون همین شعر کارهای شما و جسارتی که در آن ها وجود دارد برای شنونده ایرانی جذاب است.
من موسیقی ایرانی اجرا می کنم و تلاش می کنم شعر و موسیقی را برای همه مردم بنویسم و به این فکر نمی کنم که از چه قشری هستند شاید برای همین باشد که مخاطبان و علاقه مندانی هم از همه اقشار و سلیقه های مختلف دارم.
برگشتن دوباره به صحنه در ایران و استقبالی که هنوز وجود دارد، باعث نشده در انتخاب شعر یا هر چیز دیگری که از شما یک شخصیت جسور ساخته، محتاط تر شوید؟
من در این مدت که دوباره به فضای موسیقی داخل کشور برگشته ام تصمیم گرفته ام یک ادیب و موسیقی دان باشم به دور از حاشیه ها و سیاست و برای شادکردن دل مردم بخوانم؛ اجرای کار هنری در داخل ایران هم قواعدی دارد و طبیعی است من برای این که بتوانم جایگاهم را حفظ کنم باید محتاط باشم.
قصد هم کاری و اجرا با شخص یا گروهی را در شعر و موسیقی ندارید؟
من یک هنرمند مستقلم و از شعر و موسیقی دیگران بی نیاز؛ دوست دارم بیش تر از ساخته ها و ایده های خودم بهره ببرم اما اگر در این میان پیشنهادی داشته باشم که در معیارهای من بگنجد اجرا می کنم. یا گاهی سروده هایی از دیگران می شنوم و انتخاب می کنم که به سبک من نزدیک باشد.
بعضی ها شما را در موسیقی ایران ساختارشکن می دانند؛ تعریف خودتان از کار نو و ساختارشکنی چیست؟
من ساختارشکن نیستم و در این دسته نمی گنجم. من موسیقی را با حفظ ساختار موسیقی ایرانی اما با زبان صداقت و امروزی اجرا می کنم. در سازبندی کارهایم هم بیش تربا ارکستر «مستان» که ترکیبی از سازهای ایرانی است روی صحنه می روم. البته گاهی کارهای ارکسترال نیز اجرا می کنم.
با زبان امروزی یعنی چه؟
با زبان امروزی یعنی همین که تقلید نکنیم نوآوری کرده ایم.
مثلا علی قمصری و سهراب پورناظری نمونه های موفقی هستند از نظر جذب مخاطب در این زمینه...
علاقه ای ندارم درباره دیگران حرف بزنم.
جشنواره موسیقی فجر به نوعی نماینده حال و روز یک سال موسیقی ایران به شمار می رود. شما هم در جشنواره امسال حضور داشتید؛ این دوره را چه طور دیدید؟
بهتر است جشنواره را ارزیابی نکنم؛ خوانندگان و موسیقی دانان در این دوره بیلبوردهای زیادی از عکس های خودشان در سطح شهر داشتند و جشنواره امسال بیش تر شبیه یک جشن خانوادگی برای بعضی ها شده بود.
تاریخ انتشار: ۰۵ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]