واضح آرشیو وب فارسی:دزنیوز: به گزارش سرویس جام نیوز؛ بدون تردید امّ البنین علیهاالسلام ، از زنان بافضیلت و عارف به حق اهل بیت علیهم السلام بود. وی محبتی خالصانه به آنان داشت و خود را وقف دوستی ایشان کرده بود. آنان نیز برای او جایگاهی والا و موقعیتی ارزنده قائل بودند. به مناسبت […]به گزارش سرویس جام نیوز ؛ بدون تردید امّ البنین علیهاالسلام ، از زنان بافضیلت و عارف به حق اهل بیت علیهم السلام بود. وی محبتی خالصانه به آنان داشت و خود را وقف دوستی ایشان کرده بود. آنان نیز برای او جایگاهی والا و موقعیتی ارزنده قائل بودند. به مناسبت سالروز رحلت بانوی دوم خانه امیرالمومنین(ع) اشعاری در رثای این بانو تقدیم می شود. هرکجا صحبت ادب باشد نام اُمّ البنین میان آید امتحان کرده ام و می گویم که دعایش عجیب می گیرد پس به ام البنین توسل کن هر زمانی گره به کار افتد آن قَدَر با ادب و خانم هست که خودش را کنیز می خواند خودش و هر چهار فرزندش نوکران قبیله ی احمد بود از اول کنیز خورشیدو قمرش تاهمیشه می تابد تا که عباس چشم خود وا کرد دید دور حسین می چرخد از همان بچگی قسم خورده که برای حسین می میرد “گفتم ام البنین دلم پا شد” دست بر سینه تا بقیع آمد گوشه ای در سکوت قبرستان پرچمی در خیال می جنبد یک ضریحی که نیست،آن گوشه روی آن جای خالی گنبد انتهای رواق رؤیایی مادری سنگ قبر کم دارد مادری که ضریح فرزندش به تمام بهشت می ارزد دل من می دهد گواهی که مرقدش این چنین نمی ماند مردی از جنس نور می آید و برایش ضریح می سازد پنجره، گنبد و دو گلدسته با طلای عیار صد در صد مادر ساقی است پس صحنش علم و مشک آب می خواهد یک مثلث ز نور می سازد کربلا و مدینه و مشهد شاید آن روز من نباشم وَ مرده باشم کسی چه می داند؟… تو گواهی بده که این نوکر تا دم مرگ، از تو دم می زد (داوود رحیمی) یا اُمّ العباس(س) کسی که چار پسر داشت نور چشم ترش به وقت دادن جان یک نفر نمانده برش دلش گرفته چرا یک نفر کنارش نیست بدون ماه، چه شبها که صبح شد سحرش عجب حکایت سختی است مرگ این مادر هنوز مانده به ره،دیدگان پر گهرش تمام دلخوشی اش چهار صورت قبر است چهار صورت زیبا همیشه در نظرش اگر چه همره زینب نبود ام بنین ولی شنید و شکست از غم حسین کمرش نبود تا که ببیند چگونه حرمله ها زدند تیر،به چشم حسینی قمرش نبود تا که ببیند چگونه ریخت زمین به خاک علقمه ای وای پاره جگرش نبود تا که ببیند بدون عباسش چه آمده به سر خواهران خون جگرش نبود شکر خدا ورنه همره زینب میان خیمه نمی ماند معجری به سرش نبود شکر خدا ورنه شام را می دید نبود صحنه بزم شراب در نظرش اگر چه صورت او را کسی کبود ندید به وقت دادن جان یک نفر نمانده برش ۱۰۵۹
چهارشنبه ، ۴فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دزنیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]