محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846486794
درگفتگوي روانبخش با رسالت مطرح شد: مير حسين بهتر بود درانتخابات80يا84 شركت مي كرد
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
به گزارش راسخون به نقل از روزنامه امروز رسالت حجت الاسلام و المسلمین قاسم روانبخش در خصوص حضور میر حسین در انتخابات 88 گفت : مير حسين بهتر بود درانتخابات80يا84 شركت مي كرد به نظر شما درصورتي كه ميرحسين موسوي نامزد قطعي اصلاح طلبان شود چه اتفاقي خواهد افتاد؟آيا او رقابت جدي با دكتر احمدي نژاد خواهد داشت؟ به نظر مي رسد وي نتواند در برابر احمدي نژاد آراي چنداني كسب كند، زيرا: اولا، ميرحسين شخصيتي است كه سال ها از عرصه سياست به دور بوده وتقريبا نسل دوم و سوم از او شناخت چنداني ندارند نسل اول انقلاب نيز با دو نگاه متفاوت به او مي نگرند.ثانيا مير حسين در چه قالبي مي خواهد حضور يابد؛احمدي نژاد يا خاتمي؟گفتمان خاتمي اگر طرفدار داشته باشد خود او در صحنه باقي مي ماند. اگر بخواهد با گفتمان احمدي نژاد وارد شود ونقش او را ايفا كند در اين صورت مردم به جاي راي دادن به بدل احمدي نژاد به خودش راي خواهند داد. در ميدان تبليغات انتخاباتي نيز همين مشكل وجود دارد، چرا كه اگر بخواهد با سبك خاتمي وهاشمي وقاليباف وتبليغات سنگين ، پر رنگ وآب وارد شود اولا دست آن جريان در پشت ماجرا پيدا خواهد شد وثانيا اين سوال مطرح مي شود كه يك شخصيتي كه بيش از 20سال است صحنه سياست را متاركه كرده اين همه پول از كجا تامين كرده است.چنان چه بخواهد با روش احمدي نژادي تبليغ كند اولا كه نيروي مردمي اين سبكي ندارندثانيا برفرض وجود ،باز مردم به نامزد اصلي اقبال خواهند كرد نه بدلي.از جهت برنامه ها نيز همين سوال تكرار مي شود؛ با كدام نگرش واستراتژي وارد خواهد شد، حمايت از محرومان ومستضعفان واجراي طرح تحول اقتصادي ودادن سهام عدالت و....يا با شعار آزادي وجامعه مدني ودموكراسي ....؟اگر با شعار هاي احمدي نژادي بيايد كه بيشتر به نظر مي رسد با توجه به شناختي كه از او در ابتداي انقلاب وجود دارد با اين شعارها بيايد رويگرداني مردم از احمدي نژاد واقبال به او بسيار بعيد است ولي اگر با شعار هاي روشنفكرانه بخواهد بيايد چندان جاذبه اي ندارد، چرا كه اگر جاذبه اي داشت شخص خاتمي وارد صحنه مي شد. بنابراين گزينه مير حسين در صورتي موفقيت آميز است كه احمدي نژاد در صحنه نباشد واين سخن سنجيده اي است كه مير حسين اگر مي خواست بيايد بهتر بود درانتخابات 80 يا84شركت مي كرد در اين دوره جز ناكامي نتيجه اي ندارد. اگر چنان چه گزينه قطعي اصلاح طلبان آقاي خاتمي مي بود تاچه اندازه از شانس پيروزي برخوردار بود؟ آقاي خاتمي هم مثل ميرحسين با چند مشكل اساسي روبرو بود:با گذشت 12سال ازدوم خرداد 76وتجربه تلخ آن دوران، مردم علاقه چنداني به اين جريان نشان نمي دهند، تجربه انتخاباتي مجلس هشتم نشان دهنده بي علاقگي مردم به كانديداهاي اين جريان است، زيرا دراين انتخابات درصد كمي از آن ها به مجلس راه يافتند ودر تهران فقط يك كانديداي آن ها آن هم دردور دوم به پيروزي رسيد.از آن زمان تا كنون جز حمايت مجدد بوش از آن ها چيزي به نفع آن ها اتفاق نيفتاده است. بنا براين اميدي براي آن ها در اين انتخابات نبود.از سوي ديگر معلوم نبود آقاي خاتمي با چه شعار و برنامه اي مي خواهد در عرصه رقابت هاي انتخاباتي وارد شود، شعار هاي جامعه مدني، تسامح وتساهل، دموكراسي غربي، اباحي گري وبي بند وباري و.... در جامعه اي كه گفتمان امام وانقلاب بر آن حاكم شده ديگر كارآيي نخواهد داشت. ولي چنان چه مي خواست شعار هاي خودرا به گفتمان امام وانقلاب يعني شعار هاي احمدي نژادي تغيير دهد باز اين مشكل براي او وجود دارد كه دليلي براي رويگرداني مردم ازاحمدي نژاد وجود ندارد، زيرا اگرمردم بخواهند به اين شعارها راي بدهند به خود احمدي نژاد راي مي دهند نه به بدل آن. نيروهاي حامي آقاي خاتمي نيز دچار نوعي پراكندگي شده اند وآن انسجام پيشين كه در دوم و18خرداد داشتند ديگر ندارند؛ گروهي از آنان مثل اكبر گنجي، افشاري، ابراهيم نبوي، مهاجراني، ....به خارج گريخته درسلك اپوزسيون خارجي قرار گرفته اند. آنان كه در كشور باقي مانده اند به سه دسته تقسيم شده اندبخشي از آنان مثل فضلي نژاد از آن ها بريده با نوشتن كتاب ومقاله به افشاگري عليه آن جريان مشغولند،برخي از آنان نيز مثل تحكيم وحدت طيف علامه از اين كه خاتمي در آن دوران به زعم آن ها تند عمل نكرده ودرنقش گورباچف ريشه امام وانقلاب را نزده از او بريد ه اند برخي هم مثل طرفداران حزب اعتماد ملي و...به دليل تندروي بيش از حد كه موجب آبروريزي براي جبهه اصلاحات شده از او جدا شده اند. در واقع آن كسي كه براي او باقي مانده برخي از اعضاي حزب مشاركت وسازمان مجاهدين و تعدادي از اعضاي حزب كارگزاران مي باشند كه اين افراد نيزجايگاه چنداني در نزد مردم ندارند. از سوي ديگر خاتمي در اين دوره نه مي توانست از شگرد خنده استفاده كند ونه از شگرد گريه؛زيرااين شگردها در گذشته نخ نما شده است. بنابراين مجبور بود از پروژه تخريب استفاده كند، كاري كه چندي است از سوي ايشان وهم فكرانش آغاز شده است. حركتي كه قطعا تاثير منفي ونامطلوب بر روي افكار عمومي خواهد گذاشت. اصلاح طلبان از آراي خاموش زياد سخن مي گويند.آيا آراي خاموش در سبد اصلاح طلبان ريخته مي شود؟چرا تنها به آراي خاموش چشم دوخته اند؟ با يك حساب سر انگشتي مي توان پاسخ سوال فوق را دريافت؛ اولا: اگر آن 17 ميليوني كه در انتخابات 84به پاي صندوق هاي آرا نيامدند همه از طرفداران اصلاح طلبان باشند پس چرا در مرحله اول انتخابات كه سلايق مختلف اصلاح طلبي مثل آقايان كروبي، معين، مهر عليزاده و آقاي هاشمي حضور داشتند نتوانستند آراي خاموش 17ميليوني را به خود جذب كنند؟ كه در اين دور با تكثر نامزدهاي اصلاح طلبان يا وحدت آن ها بتوانند به اين هدف دست يابند؟ ثانيا: در هر كشوري اين گونه آراي خاموش وجود دارد؛ در دموكراتيك ترين كشورهاي دنيا مثل فرانسه كه مهد دموكراسي ناميده مي شوند كمتر از 60در صد در انتخابات شركت مي كنند،دليل آن بي تفاوتي برخي اقشار جامعه است كه خود را در برابر سرنوشت كشور ونظامشان مسوول نمي دانند . اين گونه افراد با تبليغات اين چنيني به صحنه نمي آيند، واگر هم بيايند معلوم نيست آرايشان در سبد اصلاح طلبان بريزند. ثالثا: آراي خاموش دو دسته اند1؛- آراي خاموش كساني كه دل در گرو اسلام و انقلاب و كشورشان دارند ولي به هردليل از جمله بي تفاوتي براي آمدن به پاي صندوق آراء از خود تمايلي نشان نمي دهند -2 آراي كساني كه به دليل مخالفت با نظام و انقلاب وعناد با آن، خاموش است. دسته دوم ممكن است در صورت بيدار شدن در سبد اصلاح طلبان ريخته شود، زيرا اين گونه افراد از همان آغاز انقلاب نيز با امام(ره) و اسلام و انقلاب سر تعارض داشتند ولي درصد آن ها همان است كه به قانون اساسي راي منفي دادند يا وابستگان كساني كه در ادامه انقلاب به دليل وابستگي هاي سياسي به برخي گروه ها يا جاسوسي براي دشمن اعدام شدند. اين ها درصد قابل اعتنايي نيستند كه بتواند در صورت بيداري براي اصلاح طلبان اميد ايجاد كند. دسته اول گرچه خاموش اند ولي معلوم نيست بيداري آن ها به نفع جريان اصلاح طلب تمام شود، بلكه به عكس، در صورت بيداري آراي آن ها در سبد نظام و انقلاب ونماينده گفتمان امام و انقلاب ريخته خواهد شد. اين گروه بي تفاوت چنان چه متوجه شوند آمريكا مي خواهد براي كشورشان تصميمي بگيرد چه بسا حماسي تر از ديگران وارد عرصه شوند. از سوي ديگر اگر براي آن ها ثابت شود كه نامزدي از سوي كساني حمايت مي شود كه دل در گروي دين و ارزش هاي ديني ندارد و يا دين و مقدساتشان را لگد مال كرده و مي كند نه تنها به آن ها راي نمي دهند كه با آن ها به مقابله نيز بر خواهند خواست؛بر اساس منابع موثق زماني كه آغاجري در بخش عمومي زندان همدان در كنار اوباش و اراذل قرار داشت يكي از زنداني ها از وي مي پرسد شما به چه جرمي زنداني شده ايد؟زماني كه وي پاسخ مي گويد به اتهام اهانت به دين، پيامبر و ارزش هاي الهي! زندانيان به او حمله ور مي شوند؛ از آن روز او را به بند اختصاصي منتقل مي كنند تا در معرض تهديد زندانيان قرار نگيرد. بنابر اين حتي اوباش نيز نسبت به اهانت كنندگان به دين و مقدسات بيزارند تا برسد به ساير طبقات آراي خاموش. رابعا:تمام 10 ميليون راي آقاي هاشمي نيز در سبد اصلاح طلبان ريخته نخواهد شد، زيرا اكثريت آراي آقاي هاشمي از اقشار مذهبي و متديني بود كه او را يار امام (ره) وانقلاب دانسته يا به خاطر حمايت برخي شخصيت هاي بزرگ روحاني به او راي داده بودند. بنابر اين از آراي 10 ميليوني هاشمي تنها مي توان 5ميليون آراي معين ومهرعليزاده را استثناء كرد. در اين صورت، با اضافه شدن اين آرا به حد اكثر 5 ميليون آراي خاموش، نهايتااصلاح طلبان 10 ميليون راي را به خود اختصاص خواهند داد. ولي دكتر احمدي نژاد علاوه بر حفظ آراي 17 ميليوني قبلي به دليل موفقيت هاي بزرگي كه در عرصه هاي علمي،هسته اي، سياست خارجي، عمران وسازندگي به دست آورده در اين دور،بيش از 20 ميليون راي به خود اختصاص خواهد داد. بنا بر اين شانس موفقيت مدعيان اصلاحات بسيار كم است.از آن جايي كه هدف اصلاح طلبان جذب آراي خاموش است و فكر مي كنند تمام آراي خاموش را مي توانند جذب كنند وهمه را در سبد خودشان بريزند، همه همت خودشان را روي اين پروژه متمركز كرده وخواهند كرد. از اين رو، هم امريكا و اروپا رسما از آن ها حمايت مي كنند و هم بار ديگر به تهاجم به دين و ارزش ها روي آورده اند. ولي اميد اصلاح طلبان به آراي خاموش انسان را به ياد اين لطيفه شيرين مي اندازد: شخصي در كنار درياي خزر نشسته بود، يك كاسه ماست را به تدريج در دريا مي ريخت و با قاشق آن را به هم مي زد! عابري از او پرسيد چه مي كنيد؟ گفت: دوغ درست مي كنم! عابر با تعجب گفت: مگر ممكن است؟! او پاسخ داد اكر بشود چي مي شود، يك دريا دوغ! همه شنيده ايم كه مقام معظم رهبري لقب احياگرامام وانقلاب را به دولت نهم اعطا فرموده اند.براستي كدام ويژگي از امام در رئيس جمهور ودولت نهم وجود دارد كه رهبري اين دولت اورا احياگر گفتمان امام وانقلاب مي نامد؟ براي پاسخ به اين سوال مي توان به معيار ها و شاخصه هاي اصول گرايي كه چندي پيش توسط مقام معظم رهبري تبيين شد مراجعه كرد ؛اين معيارها دقيقا همان معيارهايي است كه امام راحل به عنوان اصول انقلاب بر آن تاكيد كرده بودند؛ “ايمان وهويت اسلامي وانقلاب،عدالت ،ساده زيستي ومردمي بودن،حفظ استقلال همه جانبه كشور،تقويت خودباوري و اعتماد به نفس در همه زمينه ها، جهاد علمي و حركت به سمت كارهاي بزرگ و روي آوردن به عرصه هاي جديد، تثبيت و تعميم آزادي و آزاد انديشي “ اين شاخص ها كه از مباني انقلاب و اصول گرايي است در كلمات امام (ره) موج مي زند.در واقع مي توان گفت مقام معظم رهبري كه راه ايشان همان راه امام است اين معيارها را از امام گرفته اند و امام نيز از مكتب ناب اسلام الهام گرفته اند. وضعيت نامزد اصول گرايان و اصلاح طلبان را از نظر مقبوليت عمومي در حال حاضر چطور ارزيابي مي كنيد؟به نظر شما گفتمان حاكم چه گفتماني است و چرا؟ بهنظر ميرسد گفتمان كشور پس از شكلگيري دولت نهم، از حالت اصلاحطلبي خارج شده و جاي خود را به گفتمان امام و انقلاب و اصولگرايي داده است. از اينرو ملت ايران از اين مرحله عبور كردهاند و ديگر، شعارهاي تكراري و بيخاصيت مدعيان اصلاحطلبي برايشان جاذبهاي ندارد و دليل آن برگزاري انتخابات شوارها، مجلس هفتم و هشتم و رياستجمهور نهم است كه در همه اين موارد مدعيان اصلاحطلبي از ملت ايران شكست خوردند.در يك سال اخير، رخدادهاي بزرگي مثل پرتاب ماهواره اميد به فضا، پيشراهاندازي نيروگاه هستهاي بوشهر و شكست اسرائيل از غزه در سايه ديپلماسي فعال ايران و... گفتمان اصولگرايي و امام و انقلاب را مورد توجه بيشتري قرار داده است، به گونهاي كه براساس نظرسنجيهاي كاملا علمي اقبال عمومي به نامزد اصولگرايان دكتر احمدينژاد روز به روز افزايش يافته و رشد استقبال از دكتر احمدينژاد در سفرهاي استاني -بهويژه استان يزد زادگاه آقاي خاتمي- در مقايسه با سفرهاي استاني نامزدهاي اصلاحطلبان نشانگر اين واقعيت است كه آقاي خاتمي و جريان اصلاحطلبي در ميان اقشار جامعه مقبوليت چنداني ندارند. براي مثال آقاي خاتمي در سفرهاي استاني خود نتوانست از زادگاه خويش يزد آغاز كند؛ چون تفاوت فاحش در استقبال از وي با د كتر احمدينژاد، شكست در گام اول، تلقي ميشد. آغاز سفر استاني از استان فارس با 35 شهر بزرگ و آوردن چندين اتوبوس از هر شهر، تنها توانست يك سالن ورزشي چهارهزار نفري را به نمايش بگذارد كه اين خود نشانگر شكست در گام نخست است.نظريهپردازان اصلاحطلبان خود بر اين نكته اعتراف دارند كه در ميان آراي زنده و بيدار جامعه، سهمي ندارند و بايد به آراي خاموش و خاكستري دل خوش باشند. تمام همت اين گروه آن است كه با كمك شبكههاي خارجي، آراي خاموش را به نفع خود روشن كنند. آراي خاموش اگر قابل روشن شدن بود، در انتخابات 84 به نفع جريان اصلاحطلبي روشن ميشد.از سوي ديگر اگر روشن شوند، فقط درصد بسياري كمي از آنها در سبد اصلاحطلبان ريخته خواهد شد.حمايتهاي پيدرپي بيگانگان بهويژه آمريكا و اسرائيل از نامزد مورد نظر مدعيان اصلاحات كه همچنان ادامه دارد، مردم را به ياد جمله امام (ره) مياندازد كه هركس دشمن شما از او تعريف كرد دوست شما نيست، قطعا چنين افرادي مورد اقبال مردم قرار نخواهند گرفت.مردم با شناختي كه از جريان مذكور بهخاطر اهانت به دين و ارزشها و از دستدادن فرصتها در موضوع هستهاي و ديگر پيشرفتهايي كه برايمان ممكن بوده، دارند، به اين جريان اقبالي نشان نميدهند. مردم با راي معنادارشان نشان خواهند داد ميان كساني كه در جهت مصالح آنها تلاش كرده و مانند خدمتگزاري صادق، شبانهروز به آنها خدمت كردهاند با كساني كه بيشتر در جهت مصالح حزب و گروهشان نينديشدهاند، تفاوت قائلند.مطمئن باشد كه مردم، خود در اين دوره از انتخابات، تكليف خويش را به خوبي ادا خواهند كرد. نظر شما در خصوص اقدام برخي از افراد تندرو اصلاح طلب مبني بر تلاش براي ايجاد كميته صيانت از آرا در انتخابات دور دهم رياست جمهوري چيست؟ به نظر من اين شگردها يك نوع جنگ رواني است و آقاياني كه همواره در پي جنگ رواني هستند به نوعي، به اين جنگ رواني تمسك ميجويند. در انتخابات رياست جمهوري سال 76 هم اين افراد ادعاهايي را درباره سلامت انتخابات مطرح ميكردند. خود اينها ميدانند در ميان مردم آرايي ندارند و نشانهاش هم اين است كه خاتمي متوجه شد كه راي ندارد و لذا زود از دور انتخابات خارج شد، الان هم با كانديداهايي كه وارد انتخابات شدهاند وضعيت مناسبي ندارند و با اين جنگ رواني در صدد اين هستند كه نمونه كار 76 را تكرار كننده و آرا را به سمت خودشان بكشانند. هدف اصلاحطلبان از ايجاد جنگ رواني تلاش براي جذب آرا به سمت خود است در نهايت وقتي موفق نشوند ميخواهند اين را توجيه شكست خودشان در انتخابات آينده بكنند از اين رو به تقلا افتادهاند. در آستانه مجلس هشتم هم اين شگرد را به كار گرفتند و حتي از خارج كشور درخواست گروهي براي نظارت در انتخابات كردند كه با برخورد مقام معظم رهبري مواجه شدند /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 386]
-
گوناگون
پربازدیدترینها