واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: هركس در هر محیطی كه زندگی میكند، باید بتواند با آن سازگار شود. ناسازگاری فرد با محیط زندگی، درنهایت به نابودی او منجر میشود هركس در هر محیطی كه زندگی میكند، باید بتواند با آن سازگار شود. ناسازگاری فرد با محیط زندگی، درنهایت به نابودی او منجر میشود. سازگاری با محیط زندگی، زمانی امكانپذیر میشود كه عوامل مؤثر موجود در محیط، نظم داشته و فرد بتواند رفتار خود را با آن تطبیق دهد اما میدانیم كه نظم طبیعت و اجتماع همواره ثابت نمیماند و در طول عمر یك فرد، بارها دستخوش تغییرات میشود و این تغییرات معمولاً از پیش، قابل پیشبینی نیست تا شخص بتواند رفتار خود را با آن تطبیق دهد.زندگی اجتماعی، سازمانی و فردی همواره با نیروها و كششهای متضادی همراه بوده است. در سطح اجتماع، از یكطرف با نیاز به تغییر و تحول روبهرو هستیم و از سوی دیگر، حفظ و ثبات اجتماعی را هدفی مطلوب میدانیم و در برابر تغییرات اجتماعی، مقاومت میكنیم (تضاد اجتماعی). در سطح سازمان، تضاد بین مدیریت و كاركنان جلوهگرست (تضاد سازمانی). در سطح زندگی شخصی، تضاد رایج و همیشگی بین زن و شوهر را میتوان جستوجو كرد (تضاد فردی). تعارض بین گروههای سازمانی:تعارض بین دو گروه، هنگامی پدیدار میگردد كه یك گروه نسبت به سایر گروهها در موقعیت، وضعیت یا موضع بهتری قرارگیرد. بهطور کلی، تعارض به معنی اینست كه گروهها بهصورت مستقیم رودرروی هم قرارگیرند، با هم برخورد، تضاد و اختلافنظر پیدا كنند و در دو موضع مخالف قرارگیرند. تعارض، مشابه رقابت است اما با شدت بیشتری؛ رقابت یعنی چشم و همچشمی بین دو گروه در دستیابی به یك هدف ممتاز یا ارزشمند، درحالیكه در تعریف واژهی تعارض، چنین فرض میشود كه یك گروه، مستقیماً مانع این میشود كه گروه دیگر به هدف خود برسد. انواع تعارضهای سازمانی:الف) تعارض درونفردی: تعارضیست كه در درون فرد رخمیدهد و حالتیست كه نقش مورد انتظار افراد با ارزشها و عقاید پسندیدهی آنان برابر نباشد. ب) تعارض میان افراد: تعارضیست كه بین دو شخص یا بیشتر بر سر موضوعات مختلف بهوجود میآید. یكی از دلایل مهم این تعارض، اهداف و روشهاییست كه افراد دنبال میكنند. در این نوع تعارض، افراد دارای خصوصیات و طرز تلقیهای متفاوت، دارای نظرهای مختلفی هستند كه با اهداف و نظرات دیگران در تناقض است. اگر این تعارض بهخوبی اداره نشود، میتواند از هر كوششی جهت رسیدن به اهداف مؤثر سازمان و گروه جلوگیری كند. ج) تعارض میان اشخاص و گروهها: اشخاصی كه اهداف، ارزشها و راهی كه گروه تعقیب میكند، مورد قبولشان نباشد و آن را نپذیرند، به حال تعارض با گروه درخواهند آمد. این تضاد ممكن است بین مدیر و كاركنان او بهعنوان گروه ایجاد شود و یا بین رهبر گروه و دیگر اعضا. علل بروز تعارض در سازمان:تعارض میتواند حاصل هرگونه عدم توافق در درون و بین افراد گروه و سازمان باشد، بنابراین بهوجودآورندهی آن، دامنهای وسیع دارد كه به تعدادی از مهمترین آنها اشاره میشود:- تفاوتهای ادراكی (تفاوت در ادراك و شناخت): اگر مدیری شخصیت و نیازهای افراد زیردست خود را درك نكند و یا برداشت نادرستی از نوع و سطح نیاز آنان داشته باشد، تعارض بهوجود میآید. ممكن است نیازهای اجتماعی یا روانی زیردستان، از شدت و قوت بیشتری برخوردار باشد و مدیر فكر كند كه مشكل اساسی كارمندانش، نیازهای مادی یا فیزیولوژیكی است. اگر دستور واحدی از سیستم مركزی به تمام دوایر تابع، ارسال شده باشد اما برخی واحدها درك نادرستی از آن دستور داشته باشند، بین واحدها تعارض بهوجود میآید.- منابع محدود و مشترك (تخصیص منابع محدود): وقتی عدهای از انسانها همگی ناچار به استفاده از منابع محدود باشند، زمینههای بروز تعارض زیادتر میشود. تعصب شخصیبرتری، افزونطلبی و عدم توجه به واقعیات، پیدایش پدیدهی تعارض را تسهیل میكند. از آنجا كه منابع حیاتی افراد و سازمانها دچار كمبود و محدودیت میشود، خواهناخواه برخی باید از سهم كمتری برخوردار باشند و چون اعمال عدالت و مساوات واقعی، غیرممكن است یا به عمد رعایت نمیشود، تعارض بهوجود میآید. - تفاوت در شخصیت، تربیت و سبك افراد: شخصیت افراد بر پیدایش تعارض تأثیر دارد. درصورت بروز اختلاف، برخی افراد از طریق اجتناب و دوری از تعارض، عدهای با مصالحه، برخی با رقابت و همینطور گروهی با اشكال دیگر حل تعارض، با آن برخورد میكنند. برخی از افراد، مجادلهگر و مباحثهكننده هستند. آنان از تعارض استقبال میكنند و آن را دوست دارند. افراد خودكامه ممكن است تا حد جنگ پیش بروند و چنانچه احساس بیارزشی و بیاحترامی كنند، خشمگین میشوند. آنان با نظارت مستقیم و كنترل شدید زیردستان، سبب بروز تعارض میشوند. - تغییر اجتماعی و سازمانی: انسان در مقابل هر تغییری كه بخواهد عادت، ادراك و نگرشهای او را برهم بزند، مقاومت میكند. مقاومت در برابر تغییر، حاصل احساس تعارض بین وضع موجود و وضع تغییر شكلیافته میباشد. كسی كه نسبت به اولویتها، هدفها و مقاصد سازمانی مردد است، نمیتواند همهی مسائل را بهسادگی بپذیرد. علت اساسی این امر، تعارضیست كه بین فرد و اهداف، ساختار و رهبری سازمان یا عامل تغییر وجود دارد. تغییر روش و سبك مدیریت نیز میتواند عامل بروز تعارض و پدیدآمدن مقاومت گردد. - ابهام در حیطهی مسؤولیتها: نبودن شرح دقیق وظایف و شغل و صدور دستورات مبهم و ناكافی از سوی مدیران، منجر به ابهام شغل میشود. وقتی ابهام در شغل وجود داشته باشد، تداخل مسؤولیتها بهوجود میآید؛ بهطوریكه دو نفر یا دو گروه تصور میكنند كه كاری، وظیفهی هر دو است یا وظیفهی هیچكدام نیست؛ بنابراین وجود ابهام در شغل و وظایف، زمینه و محیط مناسبی را برای بروز تعارض ایجاد میكند. ادامه دارد... تهیه شده توسط:مجله شادکامی و موفقیت - حمیدرضا مرادی- كارشناسارشد مدیریت و مدرس كارآفرینی /lifestyle اختصاصی مطالب پیشنهادی: گفتگو با ابوالفضل جوکار پدر خوانده جدید کنکور و موسس شرکت گاج گفتگویی با شهرام فخار موسس رستورانهای پدر خوب روایت موفقیت از زبان یک مخترع ایرانی میلیاردر شدن با گلهای پلاستیكی گفتگو با پژمان دشتی نژاد ، جوان موفق ایرانی در گوگل و اریكسون
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 823]