واضح آرشیو وب فارسی:دنیای معدن: امیر قلعه نویی در قسمتی از مصاحبه نوروزی اش با ویژه نامه گل از اتفاق 10 سال پیش پرده برداشت و با تمجید از علی نظری جویباری گفت: " فکر می کنم سال دومی بود که من در استقلال بودم. دیدم همه به هم نگاه می کنند و می خواهند یک حرفی بزنند اما رویشان نمی شد. یک هفته پیش از دربی بود. گفتند می خواهند نیکبخت را بدهند اما رویشان نمی شود به تو بگویند. نیکبخت را می خواهند به الوصل بدهند چون پول نداریم. من گفتم آقای قریب! این 5_6 هفته تا قهرمانی راه داریم و نیکبخت یک بازیکن تاثیرگذار است. گفت قلعه نویی! فردا یک هزارتومانی در باشگاه نداریم چه کنیم؟ گفت 120 میلیون به ما پول می دهند و این خیلی بار تیم را می کشند. گفتم آقا خودتان می دانید و برخلاف میل من این اتفاق افتاد." وی ادامه داد:" سال بعد سال سوم بود. 6-7 هفته تا پایان لیگ مانده بود که عنایتی را امارات خواست. این ها را می گویم تا بشود برای باقیات و صالحات من. ما دیدیم باز همان جلسه را گذاشتند و باز همان داستان و من این دفعه زیر بار نرفتم. سال سومی بود که من قول داده بودم تیم را قهرمان کنم و گفتم آقای قریب اصلا حرفش را نزن. گفتم اگر این اتفاق بیفتد دیگر نمی شود جواب مردم را داد. خدا را گواه می گیرم که من برای این فوتبال چه کردم. " "نزدیک 400 تا 500 میلیون به استقلال پول می دادند. خود عنایتی را صدا کردم و گفتم آقای عنایتی 6 هفته مانده بعد از چند هفته برو کل پولت را بگیر و وایسا کمک کن و مردم را خوش حال کن. هفته بعد زنگ زدند و 300 میلیون به من می دادند اماراتی ها. علی نظری شاهد زنده است. این آقایان از خدا بی خبر همه چیز را می گویند و از هیچ چیز خبر ندارند و نه خدا را می شناسند و نه مسلمانی و معرفت دارند. کی می آمد از 300 میلیون آن موقع از 300 میلیون بگذرد. من پایم را در یک کفش کردم در حالی که قرارداد سال سوم من 70 میلیون تومان بود. سال اول 35 میلیون و سال دوم 45 میلیون. گفتند 300 میلیون در تهران به حسابت پول می ریزیم که عنایتی را به ما بدهید. این در حالی بود که این پول به من می رسید، 400-500 میلیون به باشگاه و 600-700 میلیون هم به خود رضا می رسید. من پایم را در یک کفش کردم و گفتم نه! رسید بازی با برق شیراز که تیم قهرمان شد. علی نظری بعد از سه سال می خواست بپره وسط زمین، تا آمد این کار را بکند دستش را گرفتم. میان 130 تا 140 هزار هوادار بازی را بردی، سه سال هم منتظر هستی، گفتم علی نظری چقدر حاضر هستی بدهی تا این صحنه را ببینی و او گفت همه زندگی ام را. گفتم یک معامله با خدا کردیم و عنایتی را ندادیم خدا چه عزتی به ما داد. .. هلم داد و گفت ولم کن بابا بذار شادی کنم. " نظری شاهد زنده است. واقعا علی نظری از کسانی است که زندگی خود را برای استقلال گذاشته و متاسفم برای آن هایی که به علی نظری می تازند. واقعا اگر در تاریخ باشگاه 10 نفر عاشق استقلال باشند، یکی از آن ها نظری جویباری است. یعنی می خواهم بگویم این کارها و این معامله ها را با خدا کردیم.
دوشنبه ، ۲فروردین۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنیای معدن]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]