محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829643689
گفت و گويآيت الله مصباح يزدي در گفت و گوي اختصاصي با موج :تحقق اصل 44 قانون اساسي جزو اهداف عاليه انقلاب اسلامي است
واضح آرشیو وب فارسی:موج: گفت و گويآيت الله مصباح يزدي در گفت و گوي اختصاصي با موج :تحقق اصل 44 قانون اساسي جزو اهداف عاليه انقلاب اسلامي است
خبرگزاري موج - گروه اقتصاد سياسي .
افكار عمومي ميگويند دولت نهم تفكرات خود را وامدار شخصيتهاي مذهبي از جمله آيت الله مصباح يزدي است ، صحت و سقم اين موضوع را نميدانيم اما اينكه اين عالم محققانه به مسائل ميپردازد را در حوزه و حتي فضاي سياسي شنيده و ديده ايم تا جايي كه نظرات وي بازتابهاي مثبت و منفي در بين اهالي تفكر داشته است .
به همين دليل خبرگزاري موج در گفت و گويي دوستانه و صميمانه پاي صحبت اين عالم وارسته نشسته است تا چالشهاي اقتصادي جمهوري اسلامي را چه از ديدگاه اقتصاد اسلامي و مبنايي و چه از ديدگاه راهبردي بررسي كند .
اجرايي شدن اصل 44 قانون اساسي چه ميزان ميتواند به تحقق اهداف درنظرگرفته شده حكومت اسلامي به ويژه عدالت كمك كند؟
تحقق اصل 44 قانون اساسي به نحوي جزو اهداف عاليه انقلاب اسلامي است و آن هم به اين دليل كه حكومت اسلامي براي تحقق عدالت در جامعه بايد تلاش و كوشش كند بنابراين حكومت اسلامي براي رسيدن به اين هدف بايد بصورت دقيق اين اصل را در سياست گذاريها و برنامه ريزيها به اجرا در آورد .
ساز و كار لازم براي اجرايي شدن اين اصل بايد چگونه از سوي حكومت اسلامي ايجاد شود ؟
براي اجرا شدن اين اصل چند پايه لازم است كه هر كدام از اين پايهها ساز و كارهاي مربوط به خود را دارد.يكي از آن سه پايه اصلي براي اجرا شدن اين اصل مباحث تئوريك و نظري پيرامون مسائل اقتصادي به خصوص از ديدگاه اسلامي است. از آنجا كه اين مباحث جزو مباحث حكومتي است لذا مباحث كلان اقتصادي در اين حوزه بايد مورد توجه و دقت نظر قرار گيرد.
تا ما ندانيم كه نظر اسلام پيرامون مباحث كلان اقتصادي چيست، تلاش كردن براي اسلامي كردن اقتصاد و تحقق اهداف اقتصاد اسلامي، تلاش بيهدفي است. بدون شك، بايد نظرات اقتصادي و مديريت كلان جامعه روشن شود. همانطور كه ميدانيد مباحث تئوري يكسري مباحث منطقي و چارچوبمند است اما در اقتصاد اسلامي يك بخش ارزشهاي اسلامي هم مد نظر است.
براي تببين اين موارد چه نيازهايي اكنون در اين بعد احساس ميشود؟
اين بخشها احتياج به متخصصيني دارد تا پيرامون آنها به تبادل نظر بپردازند لذا اساتيد حوزه و دانشگاه هر دو بايد تلاش كنند تا در تحقق اين هدف به نتيجه برسيم و بتوانيم تئوريهايي كه منطبق با مسائل جامعه است بدست بياوريم. از اوايل انقلاب ضرورت اين كار روشن بوده و در ستاد انقلاب فرهنگي در دوران حضرت امام (ره) هم اين نگرش وجودداشته و اكثر افرادي كه هم اكنون در اين حوزه (اقتصاد) تلاش ميكنند از همان دوران مشغول فعاليت بودهاند. اين پايه اول اگر به درستي انجام ميپذيرفت يعني اينكه تئوريهاي منطبق با جامعه ما و نظرات اسلامي تبيين ميشد و در مرحله بعد براساس آنها سياستگذاري و برنامهريزي ميشد، آيا در راستاي تحقق اقتصاد اسلامي به هدف رسيده بوديم؟! پاسخ به اين سوال منفي است زيرا كه اين هدف دو ركن ديگر هم دارد.
پايه دوم بيشتر به مسايل سياسي و بين المللي مربوط ميشود. ما در تئوريهاي اقتصادي تمامي مسايل بالفعل جامعه را با مسايل پيراموني مورد تحليل و بررسي قرار ميدهيم. برخي مسائل مستحدثه است و پيرامون آنها آيه و روايت خاصي وجود ندارد و بايد براساس قواعد اصولي تبيين گردد. بسياري از مسايل بايد صورت مسالهاش درست تبيين گردد. اين مساله علاوه بر آشنايي با فقه اسلامي و اقتصاد دانشگاهي، احتياج به آشنايي مسايل جاري جهان و بين المللي ارتباط دارد.
براي بهتر اجرا شدن و رسيدن به اهداف اسلامي با توجه به نبود نمونه مشابه چه كارهايي بايد صورت گيرد؟
از آنجا كه نميتوانيم مسايل اقتصادي را در چارچوب كشور خود مطرح كنيم لازم است با مسائل جهان و اتفاقات سياسي و اقتصادي كه رخ ميدهد آشنا و آگاه باشيم زيرا مسائل اقتصاد نو با جهان پيوند دارد. ما نميتوانيم تئوري خاصي را طرح كنيم و بخواهيم بدون در نظر گرفتن شرايط واقعي آن را در جامعه عملي سازيم زيرا كه در تعاملات اصطكاك پيدا ميكنيم. لذا بايد يك جنبه ثانوي در مسايل اقتصادي لحاظ كنيم آن هم به خاطر شرايط بينالمللي و جهاني و ارتباط ما با آنها و پيشبيني شرايط آينده كه بوجود ميآيد. تا چند دهه اخير هيچ كس در مورد مالكيت فوق اتمسفر و كرات آسماني فكر نميكرد اما امروزه اين مباحث مطرح است در واقع مبحث مالكيت گسترش كيهاني پيدا كرده و بايد در موردمالكيت كيهاني نظر بدهيم. ما بايد آگاه باشيم كه قدرتهاي بزرگ به چه مسايلي فكر ميكنند و در سياستهاشان چه الگوهايي را براي چه اهدافي در نظر ميگيرند و از چه شگردهايي براي زير سلطه قرار دادن كشورهاي جهان سومي تلاش ميكنند. امروز ما به سختي ميتوانيم شگردهاي آنها را كشف كنيم از جمله آنها همين شركتهاي چند مليتي است زيرا كه قانون خاصي هم جايگاه براي آنها در نظر گرفته نشده است.
با توجه به موارد گفته شده به نظر بايد با بررسي علمي و همه جانبه نوآوري داشته باشيم تا بتوانيم حضور داشته باشيم؟
با وجود اين مسايل، ما يك بينش فوق اقتصادي لازم داريم بينش سياسي - اقتصادي تا بتوانيم مسايل روز را درست بفهميم و براي آينده درست پيشبيني داشته باشيم. تبيين شرايط اقتصاد بين المللي ظرافتهاي خاصي را دارد كه براي پي بردن به آن بايد فنون لازم را فرا گرفته باشيم. اين مساله صرفاً كار يك استاد دانشگاه اقتصاد نيست، بلكه يك بينشي است كه به عنوان پايه دوم در مسايل اقتصادي بايد وجود داشته باشد.
تركيب شدن تئوريهاي اقتصادي اسلام و آگاهي از شرايط اقتصاد سياسي جهان، سياستهاي اقتصادي ما بدست ميآيد و ارتباط اقتصادي جهاني تبيين ميگردد. بعد از اين دو پايه آيا مشكلات اقتصادي ما حل ميشود و اگر بالفرض تمامي كارشناسان ما هم بالاجماع به نقطه نظر واحدي برسند اقتصاد اسلامي محقق ميگردد؟!
اين امر اصلاً محقق نميشود به دليل اينكه تاكنون در بعد نظري موفق بودهايم وقتي ميخواهيم مسايل نظري را در جامعه اجرا كنيم، در بعد عملي دچار اشكال ميشويم زيرا كه در اين رابطه منافع مجريان مد نظر قرار ميگيرد.
به نظر با اين مباحث نظري قدرت اقتصادي يكي از لازمههاي موفقيت اين نظريه باشد شما با اين مسئله موافقيد؟
عدهاي هستند كه به خاطر شرايط و ويژگيهايي كه داشتهاند، توانستهاند براي خود امپراطوريهاي اقتصادي ايجاد كنند و حتي در عرصه بينالمللي وارد شدهاند آيا آنها حاضرند از منافع شخصي خود بگذرد؟! آيا بدون قدرت مالي، حكومتهاي اسلامي ميتوانند با جهان تعامل داشته باشند؟! ما بايد به هر حال قدرت اقتصادي را به وجود آوريم اگر توانستيم تكنولوژي و نيروي انساني را به كار گيريم و قدرت اقتصادي در عرصه بينالمللي پيدا كنيم آن وقت ميتوانيم در جهان حرفي براي گفتن داشته باشيم و ديگران حرف ما را گوش كنند در غير اينصورت كسي به حرف ما گوش نميكند.
با اين تفسير آن دو پايه اولي كه تبيين كرديم در هم ميريزد زيرا كه اين فكر تئوريهاي اقتصادي و مسايل بينالمللي را هر طور كه بخواهد تفسير و تحليل ميكند زيرا كه رسيدن به قدرت اقتصادي براي آن اهميت دارد. از طرف ديگر چون در حكومت اسلامي هم اين مباحث را طرح ميكنيم به قدرت رسيدن حكومت اسلامي را در كسب قدرت اقتصادي ميدانيم.
به نظر نياز به راه حل و يا راهكارهاي جديدي داريم نظر حضرتعالي در اين خصوص چيست ؟
براي اينكه اين مساله به نحوي حل شود كه در راستاي تحقق حكومت عدل جهاني حضرت ولي عصر باشد، لازم است در ديدگاه سياسي اسلام با تامل، مساله را دنبال كنيم تا راه حلي براي آن پيدا نماييم و اين كار بسيار دشواري است.
اگر بخواهيم تنها در بعد نظري تلاش كنيم و به بعد عملي آن توجه نداشته باشيم به راحتي اين امر محقق ميشود. بنابراين بايد اول در صدد اين باشيم كه هدف ما از طرح اين موضوعات چيست. اگر به دنبال تحقق حكومت اسلامي و اقتدار اين حكومت هستيم نميتوانيم مسايل اقتصادي را بدون در نظر گرفتن مسايل سياسي طرح كنيم، آن هم مسايل سياسي مبنايي، تحقق اين امر بسيار دشوار است اما البته شدني است ولي احتياج به برنامهريزي، سياستگذاري، تلاش و كوشش جدي و مخلصانه دارد.
آيا راههاي ديگري در اين خصوص وجود دارد؟
يك راه هم اين است كه به عنوان كارشناس اقتصادي نظر دهيم و نسبت به مسايل سياسي بيتفاوت باشيم. راه ديگر هم اين است كه ببينيم مسايل اقتصادي به چه سمتي ميرود براي آن تئوريسازي كنيم و در واقع متخصصان اين فن ابزاري باشند در دست قدرت.
نسبت به تحقق هدف اول من چندان اميدي ندارم زيرا كه در طول چندين سالي كه از تحقق حكومت اسلامي ميگذرد به افرادي كه اميد داشتيم تا در راستاي اقتدار حكومت اسلامي تلاش كنند كاري جدي صورت نگرفته است. پايشان به قدرت كه رسيد خود را گم كردند. فرمانده جنگ بودند در جنگ جانشان را در دست گرفتند و جنگيدند اما بعد كه پول و مقامي بدست آوردند يادشان رفت. حلال و حرام را هم فراموش كردند گفتند راهش پيدا ميشود كه تئوري براي ما بسازند و درست كنند.
آن چيزي كه خطرناك است اين است كه ما زحمت بكشيم و تئوري بسازيم و بعد طاغوتيان بيايند بهرهاش را ببرند.
هدفمان اين باشد كه اگر يك روز كسي گفت من نميدانستم حكم اسلام چيست حجت تمام شده باشد ولي تجربه عملي نشان نميدهد كه خيلي طرفدار داشته باشد. (آنچه كه مهم است تقوي است اگر تقوي نباشد تمام اين حرفها بر باد است). شما هم اگر هدفتان اين است كه اقتصاد اسلامي به راه بيندازيد نميتوانيد از شما زرنگتر وجود دارد اما اگر هدفتان اتمام حجت است خوب است البته اما منفيگرا نيستيم تجربهاش را در زمان حضرت علي ديدهايم مگر رهبريتش ضعيف بود چه كمبودي داشت اما نشد البته مردم ما خيلي بهتر از زمان حضرت علي هستند اما بايد واقعيتگرا باشيم نه آرماني.
چون كشور اسلامي است مردم ميگويند اگر آن چيزي كه مسئولين عمل ميكنند اسلامي است پس نتيجهاش كجاست و اگر اسلامي نيست چرا نيست؟
جواب اين سوال را مقام معظم رهبري چند سال پيش فرمودند ما در راه اسلامي شدن چندين مرحله داريم: يك مرحله انقلاب و ساقط كردن رژيم طاغوت مرحله بعد نظام اسلامي را برپا كنيم بعد دولت اسلامي را تشكيل دهيم و بعد جامعه اسلامي بسازيم، فقط 2 مرحلهاش را تشكيل داديم هنوز دولت اسلامي تشكيل نشده!
ايشان از من و شما به مسائل اسلام و جامعه واردتر هستند در شرايطي بوديم كه ايشان صلاح ديدند اين را به مردم بگويند. امام خميني ميفرمودند بويي از اسلام رسيده به ما. (ما بايد اين را به مردم بفهمانيم آرام آرام).
اسلام به معناي كاملش بخواهد اجرا شود خيلي شرايط ميخواهد بزرگترين مانع خود ماييم نخبگان جامعه. هرگاه با منافعمان نخواند بهم ميريزيم.
بزرگترين آسيب ما از اين نيست كه كسي كه آشنا به مسائل اقتصادي نيست مسئوليتهاي كليدي اقتصادي ميگيرد؟
توقع اينكه مسئولين ما از 3 پايه در حد اعلي باشند روياست. اگر اين ميسر نبود بايد تنزل كنيم (رها كه نميتوان كرد) پس آنكه فرايند امتيازاتش بيشتر است آن را انتخاب كنيم.
اين تصور قشري گرايانه است و آن اينكه هر كاري را به خدا نسبت ميدهيم و مسئولين نظام اسلامي يعني نماينده خدا و امام زمان ... هر كاري كه ميكند به حساب آنهاست. شايد دليلش هم پا برجا كردن حكومتمان باشد.
براي فرهنگ سازي و اجرايي كردن امور نياز به چه مواردي بايد مدنظر قرار گيرد؟
من جور ديگر وارد ميشوم. ايدهآل اين است كه مسئولين فرهنگي در همه شاخههاي فرهنگي كار كنند به صورت اورگانيستي نه جزيرهاي، مسئله مهندسي فرهنگي.
براي مثال: در جبهه جواناني بودند با كمال اخلاص كه بعضيها از اول خوب بودند و بعضي ديگر در جريان جبهه گوهر شدند.
خوب جنگ تمام شد و آنها كه به اميد زيارت سيد الشهدا و شهادت برگشتند از جبهه، توقع داشتند جامعه را ميخواستند همانطور پيدا كنند، اما نبود. نميتواند آرام بگيرد. ميرود سراغ مراكزي كه احتمال ميدهد دواي دردش باشد ميرود ميبيند نه خبري نيست. اما او جوينده و تشنه است. كساني پيدا ميشوند شياد كه ادعا ميكنند آن چه را تو ميخواهي ما داريم. او تشنه است و به دام ميافتد.
اين در جامعه هست يا نه؟ بعد از جنگ اينها چقدر زياد شده انواع مكتبها و ادعاي امام زمان و خدا شدن ... اين را ميرساند كه نياز هست و پاسخ داده نشده. وقتي دواي اصلي پيدا نشود دنبال تقلبياش ميرود.
حالا اين تقصير كيست؟ پيدا كردنش به درد ما نميخورد. كار ما اين است كه كالاي اصلي را در دسترس جوان قرار دهيم تا دنبال تقلبياش نرود.
مسئله ديگر) گاهي افراد مخلص هستند اما فقط در يك بُعد پيشرفت كردند و بُعد ديگرش را از دست دادهاند به خاطر همين ميگوييم بايد ارگانيستي عمل كنيم. يك نفرمثلاً فقط سينهزني ميكند ديگر به سياست و رفتار زن و بچه و ... كاري ندارد ما چه بگوييم به او بي دين؟ مثل كسيكه بهش ميگوييم آش را با نمك بايد باشد. آن وقت بردارد يك كاسه نمك را 2 قاشق آش بريزد و بخورد!
جمعه 24 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]
-
گوناگون
پربازدیدترینها