تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نصيحت كردن در حضور ديگران، خُرد كردن شخصيت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805602960




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آیا ممکن است «نظام» از «انقلاب» فاصله بگیرد؟


واضح آرشیو وب فارسی:قدس آنلاین: این طنز تلخ تاریخ است که رضاخان میرپنج که «استعمارنو» و حتی «استبدادنو» را در ایران رواج داد، محصول یک قانون اساسی مردمی بود؛ قانون اساسی مشروطه! قانونی که می خواست «استعمار» و «استبداد» را ریشه کن کند.به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم،امیرحسین یزدان پناه نوشت: این طنز تلخ تاریخ است که رضاخان میرپنج که «استعمارنو» و حتی «استبدادنو» را در ایران رواج داد، محصول یک قانون اساسی مردمی بود؛ قانون اساسی مشروطه! قانونی که می خواست «استعمار» و «استبداد» را ریشه کن کند.تاسف آور است که یک عالم شیعه را در روز 13 رجب، سالروز ولادت امیرالمومنین (ع) در پایتخت یک کشور شیعه، یعنی تهران، با حکم قانونی مقابل مردم اعدام می کنند؛ مرحوم شیخ فضل ا... نوری! مجتهد مبارزی که از رهبران نهضت مشروطه مردم ایران بود. قابل تامل است که نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران با تلاش های دکتر مصدق و آیت ا... کاشانی که حمایت مردم را پشت سر خود داشتند، در چنین روزهایی به سرانجام رسید اما سرنوشت این نهضت که برای مقابله با «استعمار» و نفی «وابستگی» به بیگانگان شکل گرفته بود، به آن جا رسید که شاهد جدایی آن از روحانیت بودیم و حتی در جریان آن مجلس به عنوان مظهردموکراسی منحل شد و سرانجام در کودتای آمریکایی - انگلیسی 28 مرداد با برکناری مصدق و بازگشت محمدرضا پهلوی و شدت گرفتن روند «استبداد» این رژیم و بازشدن دست غرب در ایران، نهضت ملی شدن صنعت نفت هم به خط پایان رسید. چرا؟ مسیر و انحراف از مسیر در همه این اتفاقات آن چه می بینیم 2 مسیر جدای از هم است. به عنوان مثال در ماجرای مشروطه یک مسیر، مسیر اصلی مشروطه یعنی خواست علما و مردم برای برقراری نظامی مبتنی بر احیای تعالیم اسلامی و تشکیل مجلس است. مسیر دوم مسیری «منحرف شده» (1) از آن است؛یعنی آن چه باعث انحراف نظام از اهداف اصلی نهضت و روی کار آمدن رضاخان شد. در ماجرای ملی شدن صنعت نفت نیز کمابیش همین آسیب مشهود است، جدا شدن مسیر تثبیت خواسته های جنبش و حرکت مردم و نخبگان با آن چه درواقع رخ داد و سرانجام به بازگشت «محمدرضا» منجر شد. حالا این تجربه پیش چشم ماست. انقلاب اسلامی ایران نتیجه نهضت 15 خرداد 1342 به رهبری امام خمینی(ره) است. نهضتی که در مسیر نظام سازی به انقلاب اسلامی در سال 57 رسید و از آن جا سیر تدوین قانون اساسی آغاز شد و در نهایت خواسته های ملت و امام ملت در این قانون لحاظ شد و نظام جمهوری اسلامی مبتنی بر این قانون شکل گرفت. به جرات می توان گفت که این مراحل ازشکل گیری نهضت تا تشکیل نظام به طور کامل محقق شده است. اکنون سوال این است که آیا انقلاب اسلامی هم می تواند، به سرنوشتی که در ابتدای مطلب به آن اشاره کردیم مبتلا شود؟ یعنی ممکن است روزی «نظام» که نتیجه «نهضت» یا «انقلاب» است، از اصل انقلاب فاصله بگیرد؟ متاسفانه پاسخ مثبت است و خطر «انحراف نظام از انقلاب» همیشه تهدید کننده این روند بوده، هست و خواهد بود. چگونه؟ انقلاب اسلامی؛ با کدام اهداف؟ در این مجال نمی شود به طور مفصل به این موضوع پرداخت اما عجالتاً برای پاسخ به این سوال باید به اهداف اصلی انقلاب مراجعه کرد. «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» 3 خواسته مهم و اصلی مردم در مبارزات نهضت و انقلاب اسلامی بود. «استقلال» به معنای نفی «استعمار» و «وابستگی به بیگانه» و حرکت کشور مبتنی بر تصمیم مردم و مسئولان ایران است بدون دخالت بیگانگان. یکی از مهم ترین دستاوردهای کشور در انقلاب اسلامی همین «استقلال» بود. هزینه ای که برای آن پرداخت کردیم نیز نسبتا گزاف بود؛ جنگ تحمیلی، تحریم های گسترده، فتنه های داخلی و... . در حوزه «آزادی» نیز گرچه انتقاداتی مطرح می شود اما دستاوردهای نظام برای حرکت کشور مبتنی بر آن چه مردم می خواهند، احترام گذاشتن به سلایق گوناگون و ادیان و مذاهب حتی در ورود به مراکز تصمیم گیر نظام همچون مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی اتفاقات بسیار مهمی است که انجام شده است. گرچه هیچ کس مدعی نیست که این ها کفایت می کند و در چارچوب نظام مردم سالار دینی ایران، بازهم در تحقق کامل تر مفهوم «آزادی» مسیر را باید ادامه داد. و اما «جمهوری اسلامی» که «جمهوریت» آن تحقق خواسته مردم برای «نفی استبداد» پهلوی و شکل گیری حکومتی بر پایه «آرای مردم» است و «اسلامیت» آن تحقق اهداف نهضت مردم برای احیای تعالیم و فرهنگ اسلامی در عرصه نظام داری و شکل گیری نظامی مبتنی بر آموزه های دینی است، دیگر هدف انقلاب اسلامی بوده که هم در قانون اساسی و هم در شکل گیری نظام محقق شده است. اما خطر «انحراف نظام از انقلاب» واقعا چیست؟ چطور نظام از انقلاب فاصله می گیرد؟ براساس اهداف انقلاب اسلامی که مبتنی بر خواسته های اصلی مردم در نهضت 15 خرداد بوده و مبنای دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی شده است، آن چه امروز می تواند خطر اصلی و «انحراف نظام از انقلاب» باشد، تقلیل این اهداف و تلاش برای منحرف کردن مسیر حرکت نظام از ریل گذاری است که توسط اهداف اصلی انقلاب اسلامی انجام شده است؛ یعنی انحراف از «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی». به بیان دیگر آن گونه که رهبر انقلاب اخیرا اشاره فرمودند(2) «انقلاب زدایی» از جمله خطراتی است که پیش روی نظام جمهوری اسلامی قرار دارد. چگونه؟ برخی زمینه های انحراف الف- نفی آشکار و پنهان استقلال: تلاش برای زیر سوال بردن هزینه هایی که ملت ایران برای «استقلال» خود در «نفی استعمار» و «رد وابستگی» داده اند توسط برخی جریان های داخلی و خارجی که مدعی می شوند دیگر استقلال یک مفهوم امروزی نیست و معنا ندارد! نتیجه آن نیز فروکاستن از ارزش افزوده «استقلال» به عنوان یک دستاوردمهم و استراتژیک که با هزینه ای سنگین و به قیمت خون شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی تامین شده و بازشدن پای استعمارگران به کشور است. ب- سکولاریسم تدریجی: تلاش برای یافتن نقاط مشترک در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با کشورهای غربی که تجربه تاریخی نشان داده اگر بی محابا به روابط افسارگسیخته منجر شود و همراه با آسیب شناسی نباشد، خطر سلطه استعمارگران در این حوزه ها وجود داشته و کم کم به سمت سلطه فرهنگی و مقابله با نظام ارزشی می رود. قابل توجه است که در ماجرای روی کار آمدن رضاخان نیز ملت ایران چنین تجربه ای دارد. او وقتی روی کار آمد تا زمانی که قدرتش را مبتنی بر سکولاریزم تثبیت کرد به سراغ مقابله با نظام ارزشی جامعه نرفت و پس از تحکیم پایه های قدرت بود که سراغ حجاب و مقابله با مجالس مذهبی و فرهنگ اسلامی رفت. (3) این موضوع و خطر سکولار شدن نظام در حقیقت در تناقض آشکار با «اسلامیت» است که درسال های اختناق پهلوی شعار مردم در نهضت 15 خرداد بود و بعد از آن به یکی از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد. خطر ظهور سکولاریزم وقتی بیشتر می شود که می بینیم بخشی از قدرت رسانه ای و سیاسی غرب بر تخریب نهادهای مانع ظهور سکولاریزم در ایران متمرکز شده اند؛ شورای نگهبان قانون اساسی و مجلس خبرگان رهبری. ج- دشمن زدایی از دشمن: تلاش برای قبح زدایی از وجهه و عملکرد کشورهایی که سال ها تلخی بر تاریخ ملت ایران تحمیل کردند، باعث عقب ماندن ایران از پیشرفت شدند، سرمایه های انسانی را از بین بردند، ماجرای قحطی ها و جنگ های داخلی را پدید آوردند و ... از جمله نکات قابل تاملی است که باید در رابطه با برخی کشورها از جمله انگلیس و آمریکا مراقب آن بود. خطر بزرگ در این باره این است که «رابطه دشمن با دشمن تبدیل شود به رابطه رقابت. بگویند ما دشمن نیستیم بلکه رقیب هم در منطقه هستیم و بعد بگویند چرا رقیب، شریک هم هستیم و بعد بگویند شریک فایده ای ندارد متحد هستیم.» (4) چه بخواهیم وچه نخواهیم تاریخ ما از تلخی رفتار و عملکرد این کشورها در ایران سرشار است و هیچ کس حق ندارد آن گذشته تلخ را به فراموشی سپرده و ملت را وادار کند مجدد زیر چکمه استعمار خرد شود. چه این که ورود استعمار و وابستگی خواه ناخواه با شکل گرفتن استبداد در رای و نظر و حکومت داری همراه می شود و این بار معلوم نیست چه شرایطی بر مردم ایران تحمیل شود. چه باید کرد؟ الف- به نظر می رسد مهم ترین وظایفی که امروز بردوش همه و به خصوص مراکز تصمیم ساز، به ویژه حوزه های علمیه و دانشگاه هاست، این است که: 1- اولا ویژگی ها و اهداف انقلاب اسلامی و نهضت مردمی 15 خرداد را «باز خوانی» و آن مفاهیم ناب را «بازآفرینی» کنند. این بازآفرینی البته باید 2 ویژگی مهم داشته باشد؛ اول اینکه باید کاملا منطبق بر محتوای اصلی باشد و دوم این که باید در ادبیات و شکل ارائه با شرایط جدید زمانی و اقتضائات نسل جدید و شرایط کشور متناسب سازی شده باشد. این وظیفه مهم امروز بردوش حوزه های علمیه به طور اخص و دانشگاه و مراکز تولید فکر است. 2- وظیفه دوم این نهادها و مراکزی از این دست این است که فاصله خود با متن جامعه را در حوزه های موثر بر مسیر انقلاب اسلامی (مثل حوزه های فرهنگی، اجتماعی و به خصوص الگوهای سبک زندگی) کمتر کنند و به دل جامعه رسوخ کنند. فراموش نمی کنیم که بخشی از سربازان و یاران واقعی امام خمینی(ره) در نهضت 15 خرداد 42، کودکانی بودند که بعدها در مبارزات سال های پایانی انقلاب و پس از آن در جبهه های جنگ عَلَم نهضت را به دوش گرفتند و استوار نگه داشتند و چه کسی است که در این «سازندگی انسانی» نقش طلبه های گمنام و دانشگاهیان انقلابی را در گوشه و کنار شهرها و روستاها از یاد ببرد. و اکنون که تهدیدها علیه نظام و خطر انحراف آن از مسیر اصلی که همان نهضت 15 خرداد بود جدی تر از گذشته می شود، انقلاب بار دیگر به این مجاهدت های خاموش در نیروسازی و تبیین اندیشه های ناب انقلاب اسلامی البته با ادبیات امروزی نیاز مبرم دارد. ب- مراقبت از فضای داخلی کشور و پرهیز از دامن زدن به اختلافات بی ارزش سیاسی و حزب که تبعات آن می تواند تزلزل فضای سیاسی -اجتماعی باشد و نیز تمرکز بر حرکت در مسیر قانون اساسی در جهت گیری های توسعه ای و سیاست گذاری های داخلی و خارجی و پیوند هرچه بیشتر نهادهای تصمیم گیر و تصمیم ساز با حوزه های علمیه و مرجعیت، دیگر موضوعاتی است که باید در مقابله با آسیب های احتمالی آن را مدنظر نگه داشت. تاریخ همیشه معلم خوبی برای درس گرفتن است. راه های نرفته ای که رفتن شان برای ما هزینه دارد را گذشتگان رفته اند و حالا ما بدون هیچ هزینه ای می توانیم نتیجه تصمیم ها، حرف ها و عملکرد آن ها را ببینیم و با مطابقت رخدادها و شرایط، مسیر را بهتر انتخاب کنیم که آیا می خواهیم مسیر قانون اساسی مشروطه را برویم که خروجی آن رضاخان میرپنج و «استبداد» و «استعمار» بود؟ یا با آسیب شناسی و مقابله با انحراف، عَلَم انقلاب را به دست منجی عالم برسانیم؟ پی نوشت ها: 1- آسیب شناسی مشروطه، آسیب شناسی انقلاب؛پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت ا...خامنه ای، 1389 2- دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم با رهبر انقلاب، 25 اسفند 1394 3- موسی نجفی، مشروطه شناسی، اصفهان: آرما، 1390، ص221 4- حسن رحیم پور ازغدی؛ خبرگزاری مهر، خطبه های نماز جمعه تهران، 8 آبان 1394


پنجشنبه ، ۲۷اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قدس آنلاین]
[مشاهده در: www.qudsonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 18]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن