واضح آرشیو وب فارسی:نواندیش: رامبد نشان داد که می توان جامعه را به معضل های اجتماعی توجه داد و اشک بیننده را در نیاورد، کاری که بسیاری از برنامه ها هنر خود را در هرچه بیشتر تر کردن مژگان بیننده می داند!نواندیش - سام سکوتی بداغ : رامبد جوان برای متولدین دهه ۵۰ همچنان همان جوان شوخ و شنگ خانه سبز است که خسرو شکیبایی در آن حضوری سبز داشت و مهرانه مهین ترابی هم به سبزی بیشتر آن در کنار برخی دیگر از هنروران سیمای کشورمان کمک می کردند. پس از آن رامبد جوان با حضور در برخی دیگر از برنامه های سیما و درخشیدن بر روی پرده نقره ای رنگ مایل به سیاه سینما با ورود آقایون ممنوع، ممنوعیتی دیگر در مقابل آنان که توانمندی وی را زیر سوال می برند قرار داد و امروز هم خنده را به راحتی خوردن یک هندوانه بر روی لبهای خنداونه ای ها آورده است، برنامه ای که به نظر با استقبال گرم بینندگان مواجه شده است و به سری سوم نیز کشیده شده است و کم کم تبدیل به رقیبی چغر و بد بدن برای مهران خان مدیری، سلطان طنز ایران، بدل شده است. اما در کنار موفقیت ها و ساعت هایی که آنتن سیما به برنامه ها و کارهای فرشته جونده اختصاص پیدا کرده است و آنتن زندگی بسیاری از مردم با گوشی در گوش جناب خان تنظیم می شود، اتفاق مبارک دیگری هم در برنامه خندوانه افتاد که این حرکت در قسمت اول سری سوم بسیار جلب توجه کرد و رامبد نشان داد که می توان جامعه را به معضل های اجتماعی توجه داد و اشک بیننده را در نیاورد، کاری که بسیاری از برنامه ها هنر خود را در هرچه بیشتر تر کردن مژگان بیننده می داند! در دقایق آخر اولین برنامه از سری سوم خندوانه، جناب خان به زیبایی پرده ای از نمایش های هر روزه خیابان های ما را کنار زد و بینندگان را بر سر چهار راه ها و چراغ قرمز های کشورمان برد تا ببینند که کودکانی که باید مشغول لولیدن در آغوش پدر و مادر باشند، در سرمای روزهای آخر زمستان، روی زمستان را سیاه و دل مردم را غمین می کنند، آنان که با چنین صحنه هایی مواجه می شوند حتی اگر در حد وسع خود دستی هم از آنان بگیرند پای دلشان در گل می ماند و آن روز را همچون جناب خان حتی اگر مشغول خنده و شوخی باشند، نمی توانند فارغ از آنان سر کنند. بهداشت روانی جامعه جدای از هر تعریف علمی که می تواند داشته باشد قطعا در برگیرنده این بخش از درد ها نیز می شود که چرا باید اول روز بر سر کار رفتن ما همراه با دیدن کودکانی باشد که اگر کمک هم کردیم بخشی از فکر و دلمان را در کنارشان جا بگذاریم؟ کدام سازمان یا نهادی در کشور مسئول مدیریت چنین اتفاقات نازیبایی در سطح خیابان های کشور است و یا تا امروز هیچ راهی برای سامان دهی این معضل دل آزار پیدا نشده است؟ چه دل است این دل من؟ که ز یک لرزش اشک بر رخ رهگذری یا ز نالیدن مادر به فراق پسری دل من می شکند چه کنم دلم از سنگ که نیست گریه در خلوت دل ننگ که نیست حالت دخترکی کوچک و تنها و فقیر که به حسرت کند از شیشه اشک به عروسک نگه گاه به گاه وز دل تنگ کند ناله و آه دل من می شکند
پنجشنبه ، ۲۷اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نواندیش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]