تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835110117
زنان این سرزمین بی شناسنامه، بدون تحصیلات و بدون هیچ حقی از زندگی کردن اند
واضح آرشیو وب فارسی:72عارف: اینجا در دورترین نقطه از متن تهران، حاشیه ای ترین نقطه زندگی، وقتی انسان ها دیده نمی شوند به تلخ ترین شکل خود نمود پیدا می کند. دیدن انسان ها کار ساده ای است، فقط باید مرزهای فقر و ثروت، جنسیت و نژاد را پاک کنی تا چشمانت حتی با بزرگ ترین لکه زندگی بتوانند انسانیت را ببینند. زنان سیستان وبلوچستانی که به امید زندگی بهتر به تهران آمده اند هنوز هم هیچ سهمی از زندگی ندارند. مگر می شود شناسنامه نداشت و به دنبال ساده ترین نیاز های زیستی هیچ درخواستی نداشت؟اینجا هیچ نشانه ای از زنانگی های بزک شده و آب و رنگ دار نیست. از آن هم ساده تر هیچ خبری از بحث کردن بین زنان مدرن و سنتی نیست، تا مثل همیشه، سرآخر مدرن ها و سنتی ها هیچ کدام دیگری را راضی نکنند. اینجا نه صدای موسیقی خاموش شده زنان را می شنوی، نه صدای زنانی که در مجلس شورای اسلامی شبیه مردها حرف می زنند اما هنوز هم روح زن بودن زنده است. زنی که لباسش از پارچه های رنگین و سوزن دوزی شده است، روی زمین نشسته و در سردترین روزهای سال نوعی سبزی را خورد می کند برای غذایی که نمی شود حتی حدس و نظری درباره اش داشت. این یک موقعیت کاملا جبری، جغرافیایی برای هشت زنی است که به همراه خانواده شان از ۱۵۲۳ کیلومتر آن سوتر از تهران، از سیستان وبلوچستان، نزدیک به ۱۶ ساعت حرکت کرده اند تا به تهران برسند و شاید زندگی شان تغییری کند. به گزارش تریبون، حالا هم که به تهران رسیده اند تمام سهمشان از زندگی شهری چیزی نیست جز، زندگی در حاشیه روستایی اطراف تهران. اگر تهران متن اصلی این کلاف تو در تو باشد، باقر شهر حاشیه آن است و کمی دورتر از باقر شهر روستای اسماعیل آباد، در مجاورت پالایشگاه نفت، آخرین و دورترین نقطه حاشیه ای است که حتی ساکنان بومی اش آن را تخلیه کرده اند. اما همین روستایی که هیچ سهمی از پیشرفت و تکنولوژی شهری ندارد، چند سالی است که موطن این خانواده سیستان وبلوچستانی شده است. در روستای اسماعیل آباد باقرشهر حتی برای خانه هایی که بنایی مستحکم هستند، آب و گاز وجود ندارد، در حاشیه این روستا اما خانواده ای مهاجر به دنبال یافتن آخرین بارقه های امید در کپرهایی زندگی می کنند که از آب و گاز هم که بگذریم حتی، سرویس بهداشتی هم ندارند. همه آنچه از مفهوم خانه برای این خانواده بزرگ وجود دارد چیزی نیست جز اتاقک های کوچک کاهگلی و پارچه ها و تکه هایی از چوب و پلاستیک. اینجا مفهومی از کفپوش و فرش قابل درک نیست. فرش این زندگی همین زمین خاکی است که رویش نشسته اند و سبزی خرد می کنند. زنی ایرانی که غریبه ای غریب است اسماعیل آباد چنان خالی از سکنه است که از مرکز روستا هم چشم بچرخانی این اتاقک ها و چادرهایی که خانه امن، خانواده مهاجر سیستانی است حواست را به خودش جمع می کند. یکی از آخرین اهالی این روستا به دختر بچه هایی که لباس های زرد و بنفش و قرمز پوشیده اند و می دوند و بازی می کنند، اشاره می کند و می گوید: «اینها باید پاکستانی باشند، فکر نمی کنم ایرانی باشند. خیلی وقت می شه که دارن تو اون خرت و پرت ها زندگی می کنند. ما تا حالا نزدیکشون نشدیم، من نمی دونم چه جوری روزشون رو شب می کنن ولی تا حالا آزاری به اهالی روستا نداشتند. همون گوشه که تقریبا بیرون روستا هم می شه زندگی می کنند». اشاره دست مرد را که دنبال کنی، به دختر بچه زیبایی می رسی که چشمان سیاه و درشتی دارد و پوستی گندمی که آفتاب سوخته شده است. وقتی می دود و از تل های خاک بالا و پایین می پرد لباس های رنگینش بیشتر به چشم می آید. انگار که ترسیده باشد، دست هم بازی هایش را می گیرد و می دوند و به سمت اتاقک هایی که به خانه می مانند. این چشمان سیاه و این دویدن ها، این صدای خنده در نهایت فقر برای مهاجران پاکستانی نیست که اگر هم بود بی شک باید باز هم نگران می شدیم اما این صدای حرف زدن های زنی ایرانی است که دخترش را با فریاد می خواند و می گوید: «کجا بودی؟ زود باش بیا خونه ببینم». این لحظه است که همه دلواپسی های زنانه ات به سراغت می آیند و دلت اشک می خواهد که چرا زنی ایرانی، در همین مرز و خاک، به هر دلیلی از نگاه هموطنانش بیگانه و مهاجر به نظر می رسد؟! آیا سکوتش او را از متن اصلی زندگی بیگانه کرده است؟ یا لباس های رنگین و زیبای سیستانی اش؟ این زنان سیستانی که چشم ها و دهانشان را بسته اند و به حکم زن بودنشان و به حکم نبودن ساده ترین امکانات زیستی به تهران مهاجرت کرده اند چه تفاوتی با زنان دیگر این سرزمین دارند؟! از زیبایی های زنانه هیچ کم ندارند اما زندگی را جز در فقر و سکوت نمی بینند. به خیال شان زندگی همین است و قرار هم نیست هیچ عبارتی از زندگی تغییر کند. زنان سیستان وبلوچستان در اینجا شناسنامه ندارند دختربچه می دود و به داخل اتاقک کاهگلی می رود. زن بی هیچ توجهی به اطراف به کارش ادامه می دهد و سبزی ها را خرد می کند. چند زن سیستانی دیگر هم کنارش روی زمین نشسته اند. زیورآلات دست ساخته سیستانی به دست دارند و لباس های رنگی و سنتی زیبایی پوشیده اند. دقیق تر که به زن نگاه می کنی لکه ای روی چشم سیاهی چشمش هست. به نظر یک بیماری چشمی داشته باشد. شاید هم همین لکه نگاهش را به زندگی تا این اندازه عجیب و بی اهمیت کرده باشد. پسر بچه دو، سه ساله اش با خاک بازی می کند، خوراکی اش که چند دقیقه یک بار روی زمین می افتد را برمی دارد و دوباره می خورد. – مریض نشه؟! خوراکیش رو از رو زمین برداشت و خورد… – نه، هیچی نمیشه. چرا مریض شه؟ همیشه همینه، نمی تونم بهش بگم بازی نکنه که… – این دخترهای خوشگل هم دخترهای شما هستند؟ – آره دخترهای منن. سه تا بچه دارم دخترها و این پسرم. – این ساعت روز وقت مدرسه رفتنه، چرا دخترها مدرسه نیستن؟ – دختر که مدرسه نمی ره؟ – چرا مدرسه نمی ره؟ – دختر شناسنامه نداره، بدون شناسنامه هم که مدرسه ثبت نام نمی کنن. – یعنی چی؟ چرا دختر شناسنامه نداره؟ – خانم جان توی شهر ما برای دخترها شناسنامه نمی گیرن، اصلا رسم نیست برای دخترها شناسنامه بگیرن. من خودم هم شناسنامه ندارم. این جاری هامم که می بینی شناسنامه ندارن، خواهر شوهرمم شناسنامه نداره. ما هیچ وقت به فکر شناسنامه داشتن نبودیم. دست دراز می کند و پسرش را به سمت خودش می کشد. صورت پسربچه را با دستانش پاک می کند، می بوسدش و می گوید: «به امید خدا این پسرم بزرگ که بشه میره مدرسه، درس می خونه و میره دانشگاه. دکتر می شه…» آرزوهایش را که برای زندگی پسرش می گوید چشمانش، با همان لکه عجیب، برق می زند. زنانی که روزهایشان با هم می گذرد همان طور که روی زمین نشسته است به زنان دیگری که کنارش نشسته اند اشاره می کند و می گوید: «من و جاری هام و خواهرشوهرم با هم خوبیم از صبح که مردها می روند پالایشگاه ما هم تا غروب با هم هستیم. آقامون تو همین پالایشگاه اینجا کار می کنه. درآمدش کمه، اما خداروشکر کاری نمی شه کرد باید زندگی کنیم دیگه، هر ماه ۷۰۰ هزار تومان حقوق می گیره. اگر هم اینجا کار نکنه که دیگه درآمدی نداریم». دخترجوانی که مادر سه بچه است، می گوید: خواهر شوهرش است، مثل شش زن دیگر کم حرف است. انگار سکوت عادت دیرینه ای باشد که زنان سیستان وبلوچستان به آن خو گرفته اند. شالی سرخابی به دور صورت و شانه هایش کشیده است و از میان درز شال بزرگش معصومیت چهره اش را می شود دید. «مردای خانه هم که برمی گردن همه چی همین طوره، ما همین جا کنار هم در همین اتاقک های کاهگلی می خوابیم و از خواب بیدار می شیم، مردا هر روز چند گالن آب از اون طرف روستا برایمان می آورند و تا شب با همان آب سر می کنیم، اگر هم آب گالنا تموم شد خودمون گالنارو می بریم و پر از آب می کنیم.» این را زنی می گوید که بیشتر از شش زن دیگر حرف هایش را بر زبان می آورد. به گفته خودش ۲۵ یا ۲۶ ساله است. چون شناسنامه ندارد از سن و سالش اطمینان ندارد. ۱۲ سالش بوده که شوهرش داده اند و هیچ وقت هم فکر نکرده که باید درباره ازدواجش بپرسد. صورتش اما شبیه صورت زنان ۲۶ ساله نیست، به نظر حداقل ۴۰ سال سن دارد. زنی که سکوت می کند شکسته و پیر می شود. شناسنامه نداشتن یعنی هویت نداشتن. هویت انسانی فقط به دلیل زن بودن، نادیده گرفته می شود و حتی همان زن که هویت را از او دریغ کرده اند نمی خواهد چیزی را تغییر دهد. حلبی آباد کوچکی که نقطه پایان داستان شهر است اینجا در دورترین نقطه از متن تهران، حاشیه ای ترین نقطه زندگی، وقتی انسان ها دیده نمی شوند به تلخ ترین شکل خود نمود پیدا می کند. دیدن انسان ها کار ساده ای است، فقط باید مرزهای فقر و ثروت، جنسیت و نژاد را پاک کنی تا چشمانت حتی با بزرگ ترین لکه زندگی بتوانند انسانیت را ببینند. زنان سیستان وبلوچستانی که به امید زندگی بهتر به تهران آمده اند هنوز هم هیچ سهمی از زندگی ندارند. مگر می شود شناسنامه نداشت و به دنبال ساده ترین نیاز های زیستی هیچ درخواستی نداشت؟ در کدامین قانون آمده است که زنان این سرزمین بی شناسنامه، بدون تحصیلات و بدون هیچ حقی از زندگی کردن فقط باید زنده بمانند؟ از سیستان وبلوچستان تا تهران ۱۶ ساعت راه است اما این ۱۶ ساعت، تبدیل شده است به قرن ها عقب ماندن از ابتدایی ترین حقوق زندگی.
چهارشنبه ، ۲۶اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: 72عارف]
[مشاهده در: www.72aref.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]
صفحات پیشنهادی
بانوی بی حرم --- زیارت نامه حضرت فاطمه زهرا(س) متن زیارت نامۀ حضرت زهرا سلام الله علیها به همراه صوت را از ای
وارث چقدر مظلوم بودی و علی از تو هم مظلوم تر و آن گاه که پدر در بسترِ ارتحال افتاد قلبت شکست هیچ وقت تو را چنین غمگین ندیده بودم پدر که گریه هایت را دید در آغوشت کشید هر چند خود نیز می گریست راستی نگفتی پدر برایت چه گفت چه زود او را فراموش کردند و حرف هایش را چه زواحضارمان کردند تلفنی، بدون ذکر دلیل
در دو هفته تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه تهران و علم و صنعت به کمیته انضباطی برای پاره ای از توضیحات فراخوانده شده اند احضارهایی که بیشتر به صورت تلفنی بوده در صورتی که مطابق قانون همه احضارهای دانشجویان به کمیته های انضباطی باید به صورت کتبی انجام شود موبنا - اینها اطلاعاتبنگر: مرا بدون سابقه محروم کردند؟دست شان درد نکند
بنگر مرا بدون سابقه محروم کردند دست شان درد نکند در بازی با تراکتورسازی سومین کارت زردم در لیگ امسال را گرفتم و برای اولین بار محروم شدم اما آقایان صحبت از کدام سوابق قبلی میکنند شاید کارت زردهای من در شموشک و سپاهان را هم حساب کردند که صحبت از سوابق قبلی میکنند کد خبر ۵۷۴مقبولیت جزئی از مشروعیت است/ معصومین بدون رضایت مردم حکومت نکردند
مرندی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در نشست مردمسالاری دینی امکان یا امتناع گفت هیچ معصومی بدون رضایت مردم برآن ها حکومت نکرده است در اسلام مردم یک رکن مشروعیت اند نه تمام مشروعیت به گزارش ذاکرنیوز نشست مردم سالاری دینی امکان یا امتناع با همکاری مرکز پژوهش های علوم انساپاسخ به نوتیفیکیشنها بدون باز کردن قفل صفحه (iOS)
پاسخ به نوتیفیکیشنها بدون باز کردن قفل صفحه iOS وقتی شما برروی آیفون نوتیفیکیشن دریافت کنید مثلا پیامک کوتاه مجبور نیستید برای پاسخدادن به آن گوشی خود را آنلاک کنید شما میتوانید به نوتیفیکیشنهای گوشی خود بدون آنلاک کردن گوشی پاسخ دهید وقتی شما برروی آیفون نوتیفیکیشنکشوری که کشاورزی ندارد، هیچ ندارد/ بدون کشت صنعت هم نخواهیم داشت
داوری اردکانی کشوری که کشاورزی ندارد هیچ ندارد بدون کشت صنعت هم نخواهیم داشت شناسهٔ خبر 3578821 - شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۴ ۱۱ دین و اندیشه > همایش ها و میزگردها رضا دداوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم در مراسم تجلیل از مهندسان برجسته کشاورزی و منابع طبیعی کشور با بیان اینکچرا مو بر اثر رنگ کردن می سوزد؟ رنگ موی بدون آمونیاک هم مضر است؟
هنگامی که آرایشگر با کاربری نامناسب مواد شیمیایی پیوندهای دی سولفیدی مو را از بین ببرد و ماتریکس مو را تخریب کند آب این بافت بیرون می زند و به اصطلاح می گویند مو سوخت یعنی آب داخل تار مو تبخیر و به شدت خشک می شود رنگ مو و همه آنچه باید درباره آن بدانیدخیلی از خانم ها با نزدیکآذرنیا : رسانه ای کردن تبانی بدون مدرک صحیح نبود
آذرنیا رسانه ای کردن تبانی بدون مدرک صحیح نبود سرپرست تیم فوتبال گسترش فولاد گفت اتهام زدن بدون سند و مدرک نه تنها به گسترش بلکه به کل فوتبال ایران ضربه می زند حسن آذرنیا در گفتگو با خبرنگار حوزه فوتبال و فوتسال گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان در خصوص صدور بیانیهزندگی بدون حیا...
وارث متن حدیث را از کتاب توحید المفضل منتشر می کند الإمام الصادق علیه السلام- لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ انْظُرْ یَا مُفَضَّلُ إِلَى مَا خُصَّ بِهِ الْإِنْسَانُ دُونَ جَمِیعِ الْحَیَوَانِ مِنْ هَذَا الْخَلْقِ الْجَلِیلِ قَدْرُهُ الْعَظِیمِ غَنَاؤُهُ أَعْنِی الْحَیَاءَ فَلَوْلَاهُچهارشنبه سوری آرام و بدون مصدوم در میاندوآب/میاندوآبی ها چهارشنبه سوری را از خاطره به خطر تبدیل نکردند
فرمانده انتظامی میاندوآب گفت چهارشنبه سوری امسال در این شهر بدون حادثه و مصدوم بوده و میاندوآب در شب آخرین چهارشنبه سال شب آرامی داشت به گزارش زرین خبر آیین سنتی چهارشنبه سوری رسمی کهن و دیرین است که متاسفانه امروز به شب دلهره تبدیل شده و وقوع حوادث ناگوار در آن بر اثر سهل ان-
گوناگون
پربازدیدترینها