تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام جواد (ع):مؤمن نيازمند سه چيز است: توفيقى از پروردگار، پند دهنده اى از درون خويش و پذيرش از نصيح...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830942160




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آقای پرستویی! شهر پر است از فردین‌هایی که دیگر کلگیت نمی‌زنند


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


آقای پرستویی! شهر پر است از فردین‌هایی که دیگر کلگیت نمی‌زنند وبلاگ > علیانی، کورش - نمی‌توان فرهنگ را با چند جمله‌ی تجویزی و یک بنر و ژست ناصحانه تغییر داد؛ دست کم امروز دیگر نمی‌توان.

چند روز پیش، در شلوغی‌های نزدیک عید کنار بازار تجریش، با دوستی قدم می‌زدم و هم‌قدم با خودمان صدای زن و مردی را می‌شنیدم که جر و بحث می‌کردند. بحثشان ربطی به من نداشت و نگاهشان نمی‌کردم تا ناگهان صدای سیلی شنیدم و سرم ناخودآگاه برگشت. زن و مرد که حالا از سر و لباسشان می‌فهمیدم ربطی به هم ندارند داشتند هم را کتک می‌زدند. زن دو بچه - یکی در آغوشی که بسته بود و دومی در دستش - همراهش بود و مرد آشکارا از زن جوان‌تر بود و از طبقه‌ی اقتصادی‌ای پایین‌تر. از آنچه میان فحش‌ها می‌شد شنید برداشت‌های مختلفی می‌شد کرد، یکی این که در هم‌قدم شدنی ناخواسته سوء تفاهمی میان این دو نفر رخ داده بود و کم‌کم بالا گرفته بود. چند لحظه بعد دستی از گوشه‌ی تصویر آمد و صاحبش چنان با کف دست پس سر مرد جوان کوفت که دور خودش نیم چرخی زد. هنوز از بهت این دست و آن ضربه درنیامده بودم که دست‌های دیگر آمدند و چنین کاری کردند. من که داشتم خودم را آماده می‌کردم از جوان بخواهم از زن عذر بخواهد و سوء تفاهم را تمام کند، حالا ایستاده بودم و سعی می‌کردم با دست‌هایم جلوی فردین‌هایی را که میان پریده بودند و مرد را محض رضای خدا می‌زدند بگیرم و می‌پرسیدم «چرا می‌زنیدش؟» سوالی که کسی جوابی برایش نداشت، چون اصلا هیچ کدام از ما نمی‌دانستیم ماجرا چه بوده است. هیچ کس هم به فکرش نرسیده بود که اگر می‌خواهد کار مثبتی کند، خوب است با کمک دیگران طرفین دعوا را از هم دور کند و نگهشان دارد و به پلیس زنگ بزند. همه به شیوه‌ی غارنشینانه، خودشان قانون‌گذار و قاضی و مجری حکم بودند. همین فردین‌های از فیلم‌فارسی بیرون جهیده که آماده اند که پاشنه‌ی کفششان را بالا بکشند و محض رضای خدا بپرند وسط و یکی را کتک بزنند، شب چهارشنبه‌سوری هم غوغا می‌کنند و چیزهایی منفجر می‌کنند که گمان نکنم در صدا و وحشت دست کمی از خمپاره‌های داعش داشته باشد. و چرا چنین می‌شود؟ پیش از این در مطلبی به نام «فرهنگ مامانشو بزن از کجا می‌آید؟» با رجوع به تحقیقات ریموند ویلیامز درباره‌ی فرهنگ، گفته بودم که «فرهنگ آن عناصر زندگی ما است که ما بدون تأمل و به عنوان پیش‌فرض سراغشان می‌رویم» و این کتک زدن بی فکر و این انفجارهای از سر بی‌فکری دقیقاً عناصری ناپسند از فرهنگ عمومی امروز شهر تهران هستند. این میان بنرهایی هم در شهر افراشته بودند با تصویر و جمله‌هایی از پرویز پرستویی که می‌گفت امسال پولمان را حرام ترقه نمی‌کنیم و چهارشنبه سوری را ایرانی برگزار می‌کنیم و آتش روشن می‌کنیم و قاشق‌زنی می‌کنیم. خب، نتیجه‌ی این بنرها چه شد؟ هیچ. چرا؟ اول این که در فرهنگ می‌توان نگاه توصیفی داشت و عناصر یک فرهنگ را توصیف کرد، نیز می‌توان نگاه برنامه‌ریزانه داشت و تلاش کرد به شیوه‌ای عاقلانه و علمی فرهنگ را به سمتی که به نظرمان سودمندتر می‌آید تغییر بدهیم، اما در فرهنگ نمی‌توان نگاه تجویزی داشت. فرهنگ گوش به دهان ما نیست. همان قدر که درِ خانه‌تان با داد و فریاد و بی کلید باز می‌شود فرهنگ هم با این تجویزها و فرمان‌ها تغییر می‌کند. در خانه را با کلید باز می‌کنند نه فریاد. به بیان دیگر، در مواجهه با امور باید بتوانیم بین «است» و «باید» تفکیک کنیم.

و اصلا این چه نگاهی است که «امسال چهارشنبه سوری را ایرانی برگزار می‌کنیم»؟ مگر تا امسال چهارشنبه‌سوری را کره‌ای یا اسپانیایی یا گواتمالایی برگزار می‌کرده‌ایم؟ اشکال بسیاری از کسانی که در علوم انسانی و روش‌شناسیش متخصص نیستند اما گمان می‌کنند مجاز هستند در این امور نه تنها نظر بدهند که حتی دخالت اجرایی کنند این است که تفکیک «بوده» و «است» را نیز نمی‌شناسند. گمان می‌کنند اگر چهارشنبه‌سوری ایرانی در زمانی خیالی یا حتی در سال ۱۳۴۵ شکلی داشته، هر تغییری در آن شکل از ایرانی بودنش می‌کاهد خصوصاً اگر با نگاه به ملت‌ها و کشورها و فرهنگ‌های دیگر پدید آمده باشد. این‌ها تصوری از تاثیر و تاثر فرهنگ‌ها ندارند یا گمان می‌کنند فرهنگ‌ها باید تنها در جهتی که آن‌ها تعیین می‌کنند - از ما به دیگران - اثر بگذارند و لا غیر. مشکل دیگر این تلاش سخت نافرجام و کمرشکسته را با یک شبه‌خاطره می‌گویم. هنوز انقلاب نشده بود و تلویزیون تبلیغی پخش می‌کرد که کسی دوست داشت پیش دیگری خوش بدرخشد اما بوی بد دهانش نمی‌گذاشت. مایوس کناری می‌ایستاد و بعد شخص سومی می‌آید و می‌گفت «کلگیت بزن» که یعنی مسواک زدن با خمیردندان کلگیت بوی دهان را می‌برد و دندان‌ها را درخشان و چهره را جذاب می‌کند. آن زمان این تبلیغ موفق بود. به چندین دلیل. دو تا از مهم‌ترین‌هایش یکی این بود که کلگیت در بازار رقیبان زیاد و گوناگونی نداشت و دیگری این که ابزار تبلیغ همین دو شبکه‌ی تلویزیون و دو روزنامه بود که همه در خدمت آگهی‌های کلگیت بود. خبری از تنوع و تکثر نبود و تلاشی برای برنده بودن یک حرکت تبلیغاتی لزومی نداشت. امروز چنین نیست. امروز هم رسانه‌های رسمی و غیررسمی شدیدا متنوع و متکثر شده‌اند و هم پیش روی هر کسی هزاران راه متنوع گشوده است. هنرپیشه‌ی نازنین ما که از مسئولیت اجتماعی البته حس عمیق و سالمش را دارد، نمی‌داند که این حس به تنهایی هیچ نمی‌کند. شاید مثالی از حیطه‌ی تخصص خودش برایش راه‌گشا باشد. همه‌ی ما حس هنرپیشه شدن داریم و گمان می‌کنیم استعداد خوبی هم داریم، اما پرویز پرستویی خوب می‌داند که کسی که سال‌ها تلاش منظم علمی و عملی نکند، هر روز ساعت‌ها تمرین نکند، ورزش نکند، صدایش را و حرکات سر و دست و صورتش را و راه رفتنش را ورز ندهد و عمل نیاورد، هنرپیشه‌ی موفقی نخواهد بود. کار فرهنگ هم این طور است. با دستور و فرمان و نمی‌کنیم و بنر و عکس با ژست ناصحانه نمی‌توان فرهنگ را تغییر داد. می‌خواهید فرهنگ را دست کم در مورد چهارشنبه‌سوری عوض کنید؟ ۳۶۵ روز فرصت دارید. از فردا هر روز دست کم یک دیدار با مردم شهر داشته باشید. بروید جاهای مختلف کنارشان بنشینید. برادرشان باشید و نه پدرشان. ازشان در مورد چهارشنبه‌سوری بپرسید نه این که برایشان تجویز کنید، و در نهایت نظر خودتان را نیز بگویید، و با همان زبان پیش‌تر زیباترتان ازشان خواهش کنید. بعد از ۳۶۵ روز اولین قدمتان را برداشته‌اید و می‌توانید در چهارشنبه‌سوری سال بعد ببینید این یک قدم اثری داشته یا نه و اگر داشته چه قدر. در این مدت البته می‌توانید کمی هم به این باور لازم در خودتان بیفزایید که آن‌ها که در دانشگاه‌ها نشسته‌اند چیزهایی می‌دانند و ممکن است گوش سپردن به تحلیل‌ها و حتی توصیه‌های آن‌ها بهتر از ابتکارهای فردی و یک‌شبه و غیرعلمی باشد. 



چهارشنبه 26 اسفند 1394 - 07:41:52





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن