واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: گزارش/ چهارشنبه صوتی به قیمت نابودی بهار رویاها آتش جوهری الهی است مواظب باشیم تا آخرین چهارشنبه سوری سال را صوری و صوتی نکنیم تا مبادا سبب نابودی بهار رویاهایمان و پایان آغازی جدید در سالی نو باشیم، مبادا آداب و رسوم دیرین ایرانیان به دستان نسل های امروزی از بین برود، در آخرین چهارشنبه امسال سعی کنیم نبض سنت های دیرین خود را از نو کوک کنیم.
۱۳۹۴ سه شنبه ۲۵ اسفند ساعت 18:10
واقعیت این است که شادی های آخر سال این روزها با زمان های گذشته تفاوت فاحشی پیدا کرده است مواد محترقه ، صداهای ناهنجار و مهیب آتش زا و صدها تفنن کاذب خطرناک که عاریتی است ازجوامع دیگر که فرهنگ دیرینه ما را به قهقرا هدایت می کند آن زمان ها به یاد داریم از پدران و بزرگانمان که در چهارشنبه سوری هر سال کوزه ها به دست صبح به سمت چشمه ها و برکه می رفتند و آبی خنک از دل طبیعت را به خانه ها ارمغان می آوردند تا بهار شادی ها را جشن بگیرند و بادام و فندق نقل خانه ها می شد و آتشی به رسم دیرین که از روی آن می پریدند و آرزو میکرد تمامی خوشی های بهار را و با یک دنیا زیبایی به استقبال سال نو می رفتند اما امروزه این سنت های خاطره انگیز در لابلای صداهای گریه و خطرناک و فاجعه آفرین رو به فراموشی می رود شاید مروری بر تاریخ گذشته و مطالعه فرهنگ کهن گذشته گانمان ما را به اهمیت و زیبایی خاطرات این سنت دیرینه یادآور شود تا بیشتر دقت کنیم و از خطرات احتمالی آن پیشگیری کنیم.
وقتی كتاب های تاریخی را ورق می زنی در سطر سطر اوراق آن می توانی فرهنگ كهن و غنی و پرطمطراق مردم ایران را با تمام وجود حس كنی. احساسی كه من و شما را به تكاپو وامی دارد تا بیشتر فكر كنیم و بیشتر بدانیم و ببینیم؛ جز داشته هایی مكتوب در پیكره فرهنگ و تمدن باستان، اكنون بعد از گذشت چندین سده در شریان حیات صنعتی در كالبد افسون شده امروزی چه در دست داریم !؟
آن چه از تاریخ شنیده ایم این است که ساكنان ایران زمین مردمانی شاد و پرنعمت بودند. آنها تقویمی داشتند كه در آن هر سال دوازده ماه و هر ماه سی روز تمام داشت. سی روز ماه هر یك نامی داشت كه به آن نام خوانده می شد؛ هرگاه كه نام روز و ماه یكی می شد آن روز را جشن می گرفتند.
مردم ما به سوی چراغ و روشنایی روز این بار با تضمین اینكه نشانه ای از حضور خدا و خالق و واحد بودن اوست قسم یاد می كنند و سردرخانه های زائران اماكن مقدسه و خانه نو عروسان را چراغانی و برمزار شهیدان و عزیزانشان به منظور یاد بود و زنده نگه داشتن یادشان لاله و شمع روشن می كنند. ایرانیان مسلمان با فرهنگ غنی برگرفته شده از دوران كهن هنوز هم وقتی پس از تاریكی، روشنی حاصل می شود، برمحمد خاتم رسولان و خاندانش صلوات می فرستند و تولد نوزاد جدید را باگفتن (چشم و دلت روشن) تبریك می گویند.
اما درخصوص پیدایش جشن چهارشنبه سوری تعابیر مختلفی بکار رفته مثلا برخی از محققین معتقدند كه این جشن یادگار و بازمانده از داستان گذشتن سیاووش از آتش است كه طبق یك رسم كهن برای اثبات بی گناهی مرسوم بوده است و به نام وزنگه یعنی آزمایش ایزدی اجرا می شده است.
هانری ماسه، شرحی جالب درباره چهارشنبه سوری بدین مضمون داده که این رسم شاید یادگار دین زردشت باشد که جهانگردان قدیم به آن اشاره نمودهاند. اما شیعیان طور دیگری تعبیر كردهاند. مختار، كه به انتقام خون امام حسین(ع) برخاسته، در آن شب برای آگاهی یاران خود، دستور داد كه آتش بر بام خانههای خود روشن كنند. به هر حال چنین به نظر میرسد كه این آتشسبب نامگذاری آخرین چهارشنبه سال باشد. زیرا سوری همان سرخی است، و چهارشنبهسوری یعنی چهارشنبه سرخ و آتش.
در گذشته های نه چندان دور و بعد از ورود اسلام به ایران مردم برای هماهنگ كردن فرهنگ با اعتقادات دینی شان و برای رونق بخشیدن به این آداب و رسوم زیبا مراسمی تفریحی به آن الحاق كرده اند و آن را بنا بر گویش خود به نام های مختلفی چون گول چارشمبه (اردبیل)، گوله گوله چارشمبه (گیلان)، كوله چووارشمبه (كردستان)، چووارشمبه كولی (قروه، نزدیك سنندج) می نامیدند.
بر اساس سنت های کهن، مردم آذربایجان غربی چهارشنبه هفته اول اسفند ماه را یالانچی چهارشنبه(چهارشنبه دروغین) ، چهارشنبه هفته دوم اسفند ماه را کوله چارشنبه ، (چهارشنبه کوتاه) ، سومین را موشتولوقچی چارشنبه ( چهارشنبه پیام آور) و چهارمین چهارشنبه را آخر چارشنبه (آخرین چهارشنبه) می نامند.
از سنت های زیبا و الحاق شده به جشن سوری در استان های آذری زبان می توان به پاشیدن گلاب به روی هم به نیت داشتن زندگی سعادت بار در استان آذربایجان شرقی، انجام دید و بازدید از مسن ترین فرد فامیل در استان آذربایجان غربی، اجرای مسابقه اسب سواری و پرش اسب از روی آتش در استان اردبیل اشاره كرد كه هر سه مورد ریشه در باورهای دینی ما در صله رحم، توجه به ورزش اسب سواری و خوشبو و متبرك شدن با گلاب محمدی دارد. فال گوش ایستادن، كه در بیشتر نقاط ایران اجرا می شده است به این صورت كه در گوشه ای دنج می ایستادند نیت می كردند و به انتظار می ایستادند و اگر در این هنگام حرف خوب وموافقی بشنوند اشاره ای به برآورده شدن آرزویشان ، و اگر حرف نامناسبی بشنوند اشاره از عملی نشدن نیتشان دارد.
جشن كوزه اندازی هم خالی از لطف نبود. كوزه های قدیمی و شكسته را از پنجره بیرون می انداختند تا كهنگی و روزمرگی زدگی از زندگی شان دور شود و با نو كردن كوزه شادابی و طراوت جایگزین شود همانطور كه ما امروز با نو كردن وسایل خانه و خانه تكانی آخر سال طراوت را به خانه های خود می آوریم.
مراسم شالاندازی و قاشق زنی از حركات مفرح میان جوانان بوده که طی زمان از زندگی شهری خارج شده ولی هنوز در بیشتر مناطق روستایی آذربایجان غربی معمول است. به این شیوه بود که، جوانان بعد از مراسم آتش افروختن در چهارشنبه آخر سال چادری بر سر و روی خود می كشند تا شناخته نشوند و به در خانه دوستان و همسایگان و یا بر بام خانه اقوام، آشنایان و همسایگان رفته و دستمالی را از پنجره و در روستاها از روزنه بامها به درون آویزان میکردند و صاحبخانه با دیدن دستمال و یا با صدای قاشق هایی كه به كاسه ها می خورد به در خانه آمده و به كاسه های آنها آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، شكلات، نقل و حتی پول می ریزد، را از آجیل ، میوه و سایر هدایا پر میکرد و به صاحب شال می گفت: چك دستمالِ، الله مطلبیین وِرسین. ( دستمال را بردار خداوند خواسته ات را برآورده کند) که در اصطلاح ترکی مردم این سرزمین به آن "بیله بیله" می گویند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]