تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی ایران شناخته می‌شود؟
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
خرید انواع خودکار و روان نویس شیک و ارزان
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1819703202
درخواست طلاق به خاطر شام ارزانقيمت!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: دختر جوانی با حضور در دادگاه خانواده به خاطر اينكه شوهرش 10 هزارتومان برای شام بيرون از خانه هزينه كرده است، تقاضای طلاق كرد... به گزارش ایسنا دختر 19 ساله‌ای با ظاهری نامطلوب وارد جلسه محاكمه شد و خطاب به قاضی دادگاه، گفت: آقای قاضی من اصلا از این آقا خوشم نمی‌آید و حتی از خودم تعجب می‌كنم كه چطور همسر این مرد شدم، در حالی كه ما هیچ سنخیتی با هم نداریم. در همین حین برادر این زن در حالی كه خیلی مضطرب بود، گفت: آقای قاضی زودتر حكم طلاق را صادر كنید و شر این پسره بی‌كلاس را از سر من و خانواده‌ام كم كنید! زن شاكی ادامه داد: چند روز پیش وقتی این آقا مرا به یك رستوران بی‌كلاس دعوت كرد، فقط 10 هزار تومان هزینه شام پرداخت كرد. همان موقع فهمیدم این آقا با ماهی 100 هزار تومان درآمد نمی‌تواند شوهر خوبی برایم باشد، 500 سكه مهریه‌ام را هم بخشیدم فقط حكم طلاق را صادر كنید. در این حال ناگهان همسر شاكی از جا بلند شد و با صدای بلند رو به قاضی گفت: حكم طلاق را صادر كنید كه دیگر تحمل رفتارهای عجیب و غریب همسرم را ندارم. وی افزود: كارمند یك اداره دولتی بودم، خانم میانسالی كه عمه همسرم و همكار من بود، با ادعای اینكه برادرزاده‌اش دختر بسیار خوب و مهربانی است از من خواست تا با او ازدواج كنم، او مدعی بود پسر برادرش جوان سر به هوایی است كه اموال پدرش را حیف و میل می‌كند و خانواده آنها دنبال پسر سر به زیر، سالم و مودبی هستند تا بتوانند بعد از ازدواج دخترشان از ثروت بی‌حد و حصر پدرزنش نگهداری كند. وی ادامه داد: همكارم حتی برای این كار به من وعده یك دستگاه اتومبیل مدل بالا و یك دستگاه منزل مستقل با آخرین امكانات را داد و اتفاقا به همه آنها هم عمل كرد و من شدم داماد خانواده‌ای كه از نظر فرهنگی و پایگاه اجتماعی كیلومترها با هم فاصله داشتیم، در واقع داماد كه نه، راننده این خانم. قاضی دادگاه نیز با شنیدن اظهارات طرفین، جلسه بعدی محاكمه را به آینده موكول كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 361]
-
گوناگون
پربازدیدترینها