واضح آرشیو وب فارسی:شفا آنلاین: شفا آنلاین>اجتماعی>روانشناسی>زندگی ای که برایتان ساخته می تواند رویای هر کسی باشد. مردی که همیشه در خدمت شماست، برای به د ست آوردن دلتان به هر دری می زند و حضار است برای دیدن لبخند شما، همه خواسته هایش را قربانی کند.به گزارش شفا آنلاین ،مردی که از علایقش مصرف نظر می کند تا محبت شما را جلب کند و خواسته هایش را نادیده می گیرد تا جاده را برای رسیدن شما به اهدافتان صاف کند. شاید از نظر بسیاری از دوستانتان همسری رویایی به نظر برسد، اما اگر نظر روان شناسان را بخواهید، این مرد نه تنها از پس خوشبخت کردن شما بر نمی آید، بلکه با رفتارهای به ظاهر فداکارانه اش می تواند زندگی را برایتان سخت کند. واقعیت این است که چنین مرد به ظاهر فداکاری همیشه عاشق شما نیست و هدفش از تک تک قدم هایی که برای خوشحال کردنتان بر می دارد، جلب محبت شما و وابسته کردنتان به خود است. شاید در اولین روزهای آشنایی او را مهربان و فداکار بدانید و درست نشناسیدش، اما اگر این مطلب را بخوانید، می توانید خودتان را از مشکلات زندگی با مهرطلب ها نجات دهید. هرچی تو بگی؛ فقط نرو! مهرطلب ها، برای برآورده کردن خواسته های دیگران به هر دری می زنند. آن ها چیزی جز جلب محبت دیگران نمی خواهند و مدام این سوال را در ذهنشان تکرار می کنند که آیا «دیگران من را دوست دارند یا نه؟» به همین دلیل هر رفتاری که احتمال رنجیده شدن دیگران را در پی داشته باشد، توسط یک مهرطلب با رفتاری که باعث خوشحالی دیگران است، جایگزین می شود. یکی از خطاهای فکری که مهرطلب ها گرفتارش می شوند، این است که «اگر مطابق میل دیگران رفتار نکنم، آن ها مرا طرد می کنند.» برای یک مهرطلب مهم نیست دیگران چه خواسته ای از او دارند. او حاضر است همه خواسته های خودش را به تعویق بینداز تا همیشه و در هر شرایطی تک تک انتظارات دیگران را برآورده کند. چنین فردی حاضر است در کارش دچار مشکل شود، اما وقتش را برای کسانی که از او انتظار کمک دارند خرج کند، او در زندگی زناشویی، حتی زیر بار شیوه های آزاردهنده روابط جنسی می رود، چون تصور می کند اگر در این موارد به همسرش نه بگوید، توسط او طرد می شود و شریک زندگی اش برای جبران نیازهایی که همسرش آن ها را برآورده نکرده، به او خیانت می کند. نه به خاطر تو، به خاطر خودم! آن ها عاشق شنیدن جمله هایی مثل «نمی دانم بدون تو چه کنم!»، «اگر یک روز نباشی می میرم»، «تو مثل یک ناجی می مانی» و... هستند و با بیش از اندازه خدمت کردن به دیگران، آن ها را بدعادت می کنند. البته ایجاد چنین حسی در دیگران، همه آن چیزی است که یک مهرطلب زندگی اش را وقف آن می کند. با اینکه در ظاهر رفتار مهرطلب ها نوعی فداکاری به نظر می رسد، اما این افراد در عمق وجودشان به شدت خودخواه هستند. خودخواهی آن ها تا جایی پیش می رود که پذیرفتن اینکه دیگران آن ها را دوست ندارند و عاشقشان نیستند برایشان دشوار می شود. این افراد همه تلاششان را برای نیازمند کردن دیگران به خود انجام می دهند، اما واقعیت این است که خودشان به محبت و جلب مهر دیگران نیازمندند، اما وانمود می کنند به محبت کردن و نه محبت دیدن نیازمندند. تو هم قدرم را نمی دانی! در حالی که مهرطلب ها انتظار دارند آدم های مقابلشان همیشه قدردان زحماتشان باشند و آن ها را ستایش کنند، کسانی که مدام در معرض مهر افراطی این افراد قرار دارند، به مرور نسبت به آن ها دچار خشم می شوند. از آنجایی که آدم های مقابل مهرطلب ها، خود را نیازمند می بینند، بعد از مدتی از ضعف و نیازمندی شان خسته و آزرده می شوند و به جای ستایش کردن مهرطلب ها، آن ها را متهم می کنند. حمله کردن این احساسات به آدم های زندگی مهرطلب ها، آرام آرام یک جنگ بزرگ را رقم می زند و داستان رابطه مهرطلب با دیگران، همیشه با این جمله که «دستم نمک ندارد!» به پایان می رسد. مهرطلب ها مدام به اطرافیانشان سرویس می دهند، کارهایی را که دیگران می خواهند، انجام می دهند و به نوعی آچار فرانسه آدم های دیگر هستند؛ اما هدف آن ها از این کارها، انجام وظایف انسانی نیست، بلکه می خواهند دیگران را تا اندازه ای به خود نیازمند کنند که به تنهایی از پس انجام کارهایشان برنیایند و همیشه به مهرطلب ها محتاج باشند. درواقع کمک های بیش از اندازه توسط این افراد، ابزاری است برای محتاج نگه داشتن دیگران به خودشان. آن ها دوست دارند ناجی دنیای دیگران باشند و به خاطر همین اهمیتی که کسب می کنند، همیشه مورد لطف و محبت آدم های اطرافشان قرار بگیرند. گرچه مهرطلب ها خودشان را انسان هایی فداکار و بخشنده معرفی می کنند، اما همان طور که گفتیم، واقعیت دیگری پشت روابط آن ها پنهان شده است. آن ها تک تک لطف هایی را که به دیگران کرده اند، به خاطر می سپارند و وقتی با برخورد منفی آدم های اطرافشان رو به رو شوند، همه لطف هایی که کرده اند را به آن ها یادآوری می کنند. بعد از جلسه دادگاه فرضی که مهرطلب در آن همه آدم های دیگر را متهم به قدرنشناسی می کند، برگ تازه ای از زندگی این آدم ها ورق می خورد، مهرطلب بعد از این ناکامی انرژی ای را که برای برآورده کردن خواسته های آدم ها گذاشته، صرف فرد یا افراد دیگری می کند و داستان شکست خوردن و شروع مجدد مهرطلب او، آن قدر تکرار می شود که در پایان به فردی ناکام، خشمگین، خسته و افسرده تبدیل می شود. نگاهی به خودتان بیندازید؛ شما چقدر به مهرطلب ها شبیه هستید؟ مراقب باشید! اگر شما یک مهرطلب هستید، باید مراقب باشید با رفتارهای محبت طلبانه تان به رابطه خود و همسرتان بیشتر از این صدمه نزنید. مهم ترین کمکی که برای فرار از سرنوشت دردناک این افراد باید به خود بکنید، تغییر پیش فرض های ذهنی تان است. شما باید باور کنید که برای جلب رضایت دیگران به دنیا نیامده اید و قرار نیست اولویت های زندگی تان را براساس خواسته آدم های دیگر تنظیم کنید. شما برای داشتن یک زندگی آرام و شاد، باید به خودتان یادآوری کنید که رضایت خودتان در اغلب موارد باید مقدم بر جلب رضایت دیگران باشد. برای خلاص کردن خودتان از مشکلات گفته شده، لازم است قبل از انجام هر کاری دو سوال کلیدی را از خود بپرسید. در قدم اول باید به این سوال پاسخ دهید که «من کار خوب را چرا انجام می دهم و کار بد را چرا انجام نمی دهم؟» و در قدم دوم باید جواب این سوال را پیدا کنید که «کاری که من می کنم، فارغ از نظری که دیگران در موردش دارند، از جهت اخلاقی و انسانی درست است یا اینکه تنها به دنبال جلب رضایت دیگران هستم؟» اگر با یک مهرطلب زندگی می کنید از اینکه با یک مهرطلب زیر یک سقف زندگی می کنید تعجب نکنید؛ حتی از اینکه خودتان هم در درونتان یک مهرطلب را پنهان کرده باشید، نباید تعجب کنید! انگار اغلب ما طوری تربیت شده ایم که ناخواسته و ناخودآگاه خواسته هایمان را فراموش کنیم یا به تعویق بیندازیم تا خواسته های دیگران برآورده شود. در تربیت اغلب ما همیشه نظر دیگران خیلی مهم بوده است و راضی نگه داشتن آدم ها یکدیگر همیشه برایمان مهم بوده است. مایی که از سال های کودکی با این پیش فرض ها بزرگ شده ایم، یادمان رفته خودمان از زندگی چه می خواهیم. همین شیوه های تربیتی به مهرطلب ها یادداده که یک کار را نه به خاطر درست بودنش، بلکه به خاطر جلب نظر دیگران انجام دهند. شاید هیچ کس مثل فردی که خودش گرفتار مشکل شده، نتواند برای بیرون آمدن از این بحران تلاش کند. در نتیجه اگر با یک همسر مهرطلب زندگی می کنید، شما به تنهایی نمی توانید از پس تغییر دادن عادت های مهرطلبانه اش بربیایید. تنها کاری که شما برای نجات دادن او و رابطه تان می توانید انجام دهید، این است که محبت های افراطی اش را نپذیرید. شما نباید بدون رنجاندن همسرتان به مهرطلبی که مدام می خواهد در اختیار شما باشد و کارهایتان را انجام دهد، بگویید: «ممنون که به فکرم هستی اما خواهش می کنم این قدر به من کمک نکن و اجازه بده برخی کارها را خودم انجام دهم!» شما می توانید به همسرتان بگویید: «خودم از پس انجام این کار بر می آیدم و مطمئن باش اگر نیازی به کمک داشتم، حتما موضوع را با تو در میان می گذارم!» اگر مادر هستید اگر نمی خواهید بعد از مادرشدن، یک مهرطلب را به جمع مهرطلب های دنیا وارد کنید، هرگز به او نگویید «به خاطر اینکه من یا دیگران دوستت داشته باشند، این کار را بکن!» شما به جای دادن چنین پیام هایی به فرزندتان، باید به او یاد دهید که کارهایش را با توجه به عواقب اخلاقی و انسانی که می توانند به همراه بیاورند مورد قضاوت و بررسی قرار دهد و همیشه خودش بدون پنهان شدن پشت شما یا آدم های دیگر با پیامدهای منطقی رفتارهایش رو به رو شود. همشهری تندرستی
یکشنبه ، ۲۳اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شفا آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]